۱۳۹۷ مهر ۹, دوشنبه

اوج‌گیری بحرانهای داخلی

سخن روز
 
سخن روز 
در روزهای اخیر شاهد گسترش اوج‌گیری همزمان بحرانهای داخلی هستیم که تصویر تکان‌دهنده‌یی از وضعیت انفجاری جامعه به‌دست می‌دهد؛
از اعتصاب سراسری کامیون‌داران تا چشم‌انداز گسترش آن به سایر اقشار، تا بحران اقتصادی و فروپاشی اقتصاد کشور که خودش را در افسارگسیختگی بحران ارز و سقوط روزبه‌روز ارزش پول ملی نشان می‌دهد.
تا انواع بحرانهای اجتماعی هم‌چون بیکاری و فقر عمومی و گرسنگی میلیونها تن از مردم
و بحران بی‌راه‌حلی رژیم و سرریزکردن این بحرانها به درون رژیم.
 
اعتصاب رانندگان کامیون در صدر بحرانهای این روزها 
در صدر حرکتهای اعتراضی اقشار مختلف مردم، اعتصاب یکپارچه و سراسری کامیون‌داران و رانندگان زحمتکش کامیون قرار دارد که بار دیگر به‌طور گسترده، بیش از ۲۲۰شهر و ۳۱استان کشور را فراگرفته است و روز ۶مهر، ششمین روز خود را پشت سر گذاشت. دامنه این اعتصاب اکنون از کامیون‌داران فراتر رفته و رانندگان سایر صنف‌ها و رشته‌ها را هم فراگرفته است.
روز پنجشنبه اتوبوسهای مسافربری در ترمینال دزفول در همبستگی با کامیون‌داران اعتصابی، دست به اعتصاب زدند.
در زاهدان خودروهایی که از شهرستانها میوه آورده بودند، در حمایت از اعتصاب کامیونداران، بارهای خود را در بولوار ثارالله این شهر خالی کرده و به اعتصاب پیوستند.
شرکتهای مسافربری ایران‌پیما، همسفر، تی‌بی‌تی، رویال سفر، مستقر در اهواز، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، ایذه و دیگر شهرهای استان خوزستان، از روز چهارشنبه در همبستگی با اعتصاب کامیون‌داران، غرفه‌های فروش بلیط خود را تعطیل و سرویسهای خود را لغو کردند.
در بوکان رانندگان تاکسی در این شهر، روز پنجشنبه در اعتراض به پاسخگو نبودن کارگزاران رژیم به خواسته‌هایشان، در مقابل سازمان تاکسیرانی این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند.
 
انکار! اولین واکنش رژیم به اعتصاب رانندگان کامیون
حکومت آخوندی و دستگاه تبلیغاتی آن که تاکنون اعتصاب کامیون‌داران و خبر آن را سانسور کرده بود، دیروز نسبت به آن واکنش نشان داد. خبرگزاری سپاه پاسداران طی گزارشی اعتصاب کامیون‌داران را شایعه نامید و نوشت: «با پخش‌شدن شایعه اعتصاب کامیون‌داران عده‌یی سودجو کالاهای مصرفی مردم که ربطی به بخش حمل‌ونقل ندارد را به بهانه نبود کالا گران کردند که این گرانی‌های متوهمانه، جای خالی دستگاه‌های نظارتی در بازار را نشان می‌دهد».
 
سرکوب! وعده رژیم به اعتصابیون 
از سوی دیگر رژیم که نمی‌خواهد و نمی‌تواند مطالبات به‌حق رانندگان محروم کامیون را که کرایه آنها حتی تکافوی استهلاک کامیونها را نمی‌کند، تأمین کند، اقدام به سرکوب و تهدید اعتصابگران کرده است. دادستان جنایتکار رژیم در قزوین، از بازداشت ۱۵تن از رانندگان خبر داد و سایر رانندگان اعتصابی را هم تهدید کرد و گفت:‌ «به بقیه افراد نیز هشدار می‌دهیم که در زندگی مردم اختلال ایجاد نکنند چرا که قانون با آنها برخورد قاطع و سختی خواهد داشت».
دادستان کل رژیم، آخوند جنایتکار منتظری شب گذشته در تلویزیون رژیم رانندگان اعتصابی را بی‌شرمانه قطاع‌الطریق یعنی راهزن خواند و آنها را به اعدام تهدید کرد!
 
بحران ارزی
بحران دیگری که اقتصاد را فروپاشانده و توده‌های محروم مردم را به روز سیاه نشانده، افزایش افسارگسیخته نرخ ارز و طلا و کاهش باز هم بیشتر ارزش پول ملی و گرانی کلیه کالاها و مایحتاج زندگی است. قیمت دلار طی فقط چند روز به آستانه ۲۰هزار تومان و قیمت سکه طلا به ۵میلیون تومان رسید.
 
انکار و تقلب در آمار، واکنش در برابر بحران ارزی 
اما دولت روحانی هم‌چنان این وضعیت را انکار می‌کند، یا اساساً درباره آن سیاست سکوت کرده یا هر بار هم که روحانی و دست‌اندرکاران امور اقتصادی دولت اظهارنظری کرده‌اند، آن را ناشی از جنگ روانی و توطئه دشمن خارجی قلمداد کرده‌اند و هم‌چنان آمارهای مسخره و دروغ خود در مورد شاخصهای اقتصادی‌شان را تکرار می‌کنند که حتی از سوی رسانه‌های خود این باند نیز مورد تمسخر قرار می‌گیرد. روزنامه حکومتی جهان صنعت در شماره دیروز خود نوشت:‌ «در حال حاضر با وجود این‌که تورم حدود ۵۰درصدی در زندگی مردم احساس می‌شود اما هم‌چنان بانک مرکزی میزان تورم را حدود ۱۰درصد اعلام می‌کند»‌.
 
بحران بیکاری 
آخوند موسوی‌ لارگانی، از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع نیز آمار دولت درباره بیکاری را به چالش کشید و گفت: «در حال حاضر آمار بیکاری ۱۲درصد عنوان می‌شود اما واقعیت این نیست‌. می‌گویند کسی که هفته‌یی یک ساعت مشغول به‌کار است، شاغل محسوب می‌شود اما آیا یک کارگر ساختمانی روزمزد می‌تواند با یک ساعت کار در هفته معیشتش را بگذراند؟»‌.
 
تدابیر حکومتی و افزایش تنش داخلی
در همین حال رژیم برای ممانعت از خفگی اقتصادی روز چهارشنبه گذشته ۲لایحه از لوایح مربوط به اف.ای.تی.اف را با دستپاچگی از تصویب مجلس ارتجاع گذراند. روزنامه تایمز مالی نیز روز گذشته طی مقاله‌یی آن را تنها اولین گام برای تبعیت از هنجارهای بین‌المللی دانسته و نوشت:‌ «تبعیت از هنجارهای بین‌المللی از سوی رژیم ایران، به‌معنای خروج از اقتصاد مقاومتی است... اما تندروهای درون حاکمیت، به سرکردگی سپاه پاسداران، معتقدند که قبول قوانین غربی مثل FATF، راه را برای کنترل سیستم مالی ایران توسط غرب باز می‌کند».
اما آیا این اقدامات که بحران درونی رژیم را شدت می‌بخشد، می‌تواند گرهی از کار رژیم و اقتصاد فروپاشیده آن باز کند؟
 
تبلیغ‌درمانی‌های متناقض رژیم 
در برابر تمامی این بحرانهای واقعی شاهد هستیم که آخوندها تنها اقدامی که انجام می‌دهند، انکار یا تبلیغات دشمن خواندن این بحرانهاست!
به‌عنوان مثال روز جمعه ۶مهر ۹۷ پاسدار سلامی، جانشین سرکرده سپاه پاسداران که به‌عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نمایش جمعه دیروز تهران صحبت می‌کرد، این قضایا و این بحرانها را ناشی از عملیات رسانه‌ای و روانی دشمن توصیف کرد و خطاب به مردم و در واقع خطاب به مزدوران رژیم از آنها خواست که آرام باشند و گول دشمنان را نخورند! وی با وحشت‌زدگی خاصی گفت: «بایستید شما را بخدا فریب عملیات رسانه‌ای و روانی دشمن را نخورید... هیچ‌کدام از ما برای بهره‌مندی از منافع از یکدیگر سبقت نمی‌گیریم ملتهب نباشید آرام باشید هیچ اتفاقی نیفتاده است».
موحدی کرمانی، پیش‌نماز جمعه‌بازار تهران هم گفت: «آنهایی که شایعه‌پراکنی می‌کنند، دلهای مردم را بلرزانند، بترسانند، ناامید کنند که من باید در اینجا متأسفانه بگویم جو فضای مجازی در اختیار بیگانگان است و هر نوع سخن دروغی که بخواهند در آن بگوش مردم می‌رسانند. دلها را می‌لرزانند، انسانها را نسبت به نظام بدبین می‌کنند... اما بالاخره دشمن در این زمینه خیلی فعاله».
از سوی دیگر روحانی در مصاحبه‌یی که در آمریکا با سی.ان.ان داشت و هم در بازگشت از آمریکا در فرودگاه خیلی با قاطعیت گفت که «هیچ خبری نیست، هیچ بحرانی نیست و ما قطعاً پیروز می‌شیم و آمریکا شکست می‌خورد»! بدون این‌که کوچکترین راه‌حلی برای تسهیل وضعیت مردم و معاش آنها ارائه دهد.
 
تغییر رویکرد رژیم برای مهار قیام 
با شعله‌ور شدن قیام مردم ایران در دیماه ۹۶ مقامات رژیم از خامنه‌ای گرفته تا روحانی و سایر ایادی حکومتی سعی می‌کردند همراه با سرکوب و دستگیری و اعدام، با وعده و وعیدهای توخالی قیام را مهار کرده و آن را متوقف کنند. در آن رویکرد رژیم وانمود می‌کرد که خواسته‌های صنفی مردم را به‌حق می‌داند و به آنها رسیدگی خواهد کرد. که به‌حق هست، رسیدگی می‌کنیم و بخشی‌اش را حل کردیم و بخش دیگر را هم حل می‌کنیم و غیره...
در ۱۹دیماه گذشته خامنه‌ای تحلیل تمامی رژیم از نحوه مقابله با قیام را که تفکیک بین خواسته‌های صنفی از خواسته‌های سیاسی بود، صراحتاً بیان کرد و گفت: «در این تحلیل‌ها یک نقطه‌ٔ تقریباً مشترکی وجود داشت که آن نقطه، نقطه‌ٔ درستی است و آن تفکیک بین مطالبات صادقانه و به‌حقّ مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه‌ یک گروه است؛ اینها از هم باید تفکیک بشود. این‌که فلان انسانی از یک حقّی محروم بماند و اعتراض بکند یا این اعتراض‌کننده‌ها -‌حالا صد نفر، پانصد نفر- بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، این یک مطلب است؛ این‌که یک عده‌یی از این تجمع و از این انگیزه سوءاستفاده کنند، یک حرف دیگر است؛ اینها دو مقوله است؛ اینها را با هم مخلوط نباید کرد...».
تلاش خامنه‌ای برای تفکیک بین حقوق و مطالبات اقتصادی مردم از حقوق و مطالبات سیاسی یک عوام‌فریبی محض بود و شگردی است که از شدت استعمال توسط دیکتاتورهای رو به سقوط نخ‌نما شده است. در این رویکرد خامنه‌ای می‌خواست و می‌خواهد بر غصب و سرقت نخستین و بالاترین حق که حق حاکمیت جمهور مردم است، سرپوش بگذارد. رژیم به این وسیله می‌خواست معلول یعنی بحرانهای اقتصادی را به جای علت یعنی حاکمیت رژیم غاصب و چپاولگر آخوندی قالب کند و برای همین نیازمند تفکیک مطالبات اقتصادی مردم از مطالبات سیاسی بود. در همان روز برادر مجاهد مسعود رجوی فرمانده ارتش آزایبخش ملی ایران طی پیامی با اشاره به این سخنان خامنه‌ای گفت: «این تفکیک یک تئوری‌بافی اقتصادگرایانه(اکونومیستی) است که می‌خواهد مدار مسایل و مشکلات اقتصادی جامعه را صرفاً در اقتصاد ببندد و عامل اقتصادی را از عنصر سیاسی و حاکمیت سیاسی مجزا کند. به همین خاطر مشکلات اقتصادی در این حاکمیت سیاسی هیچ راه‌حل و پاسخی پیدا نمی‌کند. کما این‌که وقتی مشکلات اقتصادی تلنبار و بغرنج و پیچیده شد، خواه و ناخواه به سیاست و بحران سیاسی راه می‌برد و شرایط عینی را برای قیام و انقلاب آماده می‌کند. خلیفه درهم‌شکسته از همین می‌ترسد و نومیدانه در دایره بسته اقتصادی به نرمش و چرخش ولایت‌مدارانه روی آورده است. اما هیچ برون‌رفتی ندارد و سر خود را به سنگ می‌کوبد».
اکنون پس از گذشت ۹ماه بحرانهای اقتصادی تماماً به بحران سیاسی یعنی مسأله حاکمیت رژیم آخوندی راه برده است. گسترش قیام که به‌رغم سرکوب و توطئه‌های رژیم تداوم یافته و دامنه‌اش اقشار گسترده‌تری از جامعه را فراگرفته است، نشان داده که این قیام در هسته مرکزی خود انگیزش و نیروی پیش‌برنده خود را از خواست مردم ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و به‌دست آوردن حق حاکمیت ملی می‌گیرد. بنابراین خامنه‌ای به‌خوبی دریافته است که دیگر تاکتیک «تفکیک بین مطالبات صادقانه و به‌حقّ مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه‌ یک گروه» کارآیی ندارد و تنها راه باقیمانده برای رژیم انکار این خواسته‌ها، شایعه خواندن اعتراضات و تهدید به سرکوب و اعدام است.
این تغییر رویکرد به‌خوبی نشانه آن است که رژیم در قبال اوج‌گیری قیام هیچ راه‌حلی ندارند و در استیصال مطلق قرار دارد. دیگر وعده فایده‌ای ندارد.
از چندی پیش خامنه‌ای و روحانی و سپس همه رژیم به‌طور خطی به این نتیجه رسیده‌اند که صورت‌مسأله را پاک کنند. خود خامنه‌ای گفت که هیچ بحران لاینحلی نداریم و روحانی هم چند بار همین را تکرار کرد.
پاک‌کردن صورت‌مسأله، خودش علامت بارزی از دوران پایانی است. مثل قذافی در آخرین روزهایش و مثل رژیم شاه که بعد از تعویض پشت سر هم نخست‌وزیرهایش و بعد از این‌که گفت من صدای انقلاب شما را شنیدم، ازهاری آمد و گفت اینها همه‌اش نوار است! اکنون هم رژیم برای انواع بحرانهایی که از هر طرف احاطه‌اش کرده‌اند، مطلقاً راه‌حلی ندارد جز سرکوب و اعدام و کشتار که آن را هم دیگر در این مقطع نمی‌تواند. زیرا هر گونه شدت عمل در این مقطع بنزین ریختن روی آتش قیام است.
 
مردم و مقاومت و... «رصد» رژیم

با این ترتیب و با این وضعیت باید منتظر روزهای به‌مراتب سیاه‌تری برای رژیم و افزایش بحرانها و تنشهای باندی درون حکومت باشیم. روزهایی که هر چه به سررسید زمانی ۱۳آبان نزدیک‌تر شویم، برای آخوندها تیره‌تر می‌شوند. روزهایی که آخوندها ناگزیرند در تاریکی آنها، تصمیم‌های جدی بگیرند! تصمیم‌هایی که در روزهای پیش از آن، آسان‌تر و کارآمدتر از روزهای تنگ پایانی خواهند بود اما آخوندها نشان داده‌اند به تاسی از بنیانگذار ابله‌شان، خمینی، تنها در تنگنای سقوط حاضر به اتخاذ مواضع جدی و دست کشیدن از حرافی هستند. نقطه‌ای که مردم و مقاومت ایران به‌خوبی با آن آشنایی داشته و با استفاده از تجارب پیشین با هوشیاری و دقت به «رصد» کردن آن نشسته‌اند!