نطق عزتمند و دلار قدرتمند
یک هفته از بازگشت روحانی از سفر آمریکا میگذرد، اما دعوا بر سر این سفر در درون رژیم همچنان ادامه دارد، دعوایی که از یک ماه قبل از سفر شروع شده بود.
این بار رسانهها و مهرههای باند خامنهای هستند که حرفهای روحانی در مجمع عمومی را حلوا حلوا میکنند در حالی که رسانههای باند خودش زیرآبش را میزنند.
حداد عادل، مهره باند خامنهای و رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس ارتجاع، حرفهای روحانی را یک «نطق عزتمند و مقتدر» توصیف میکند و آخوند جنتی، رئیس خبرگان و شورای نگهبان خامنهای، آن را «سخنان عزتمندانه» مینامد.
اما در باند روحانی حرفها معکوس است، مثلاً روزنامه آفتاب یزد ۷مهر ۹۷ یک نیش اساسی به پهلوی روحانی وارد کرده و تیتر زده است: «نطقتان خوب بود اما دلار شد ۱۹هزار تومان!». قلمزن این مقاله با یک بیان طنزگونه نطق روحانی را خوب و غیرمفید توصیف کرده و نوشته است: «در فاز زبانی وقتی به اطرافیان تأکید کردم الحق حسن روحانی نطقی در قامت و شان مردم ایران ایراد کرد، غالباً واکنشها این بود: «خب که چه؟!»، «چه فرقی در قیمت گوجه دارد؟»، «عمو! دلار داره میشه ۲۰تومن... کجای کاری؟!»، «دلت خوش است بابا»».
نویسنده مقاله با طعنه به تعریفکنندگان از حرفهای روحانی، افزوده است: «اینکه از بام تا شام و از شام تا بام بگوییم چقدر واژههای بهکاررفته در نطق رئیسجمهور زیبا و دلنشین بود، برای مردم رب ۲۵هزار تومانی نمیشود» و در پایان هم وحشت همه مهرهها و مزدبگیران حاکمیت را از کابوس پیش رویشان آشکار کرده و نوشته است: «ای کاش بالاخره گوشی بشنود صدای خرد شدن استخوانهای مردم عادی را زیر بار گرانی».
یک نمونه بارز دیگر اظهارات صادق زیباکلام، مهره باند روحانی است که او هم در مصاحبهیی با طعنه سفر روحانی را «خوب و بدون هیچ دستاورد عملی» توصیف کرده و گفته است: «متأسفانه روحانی نتوانست هیچ یخی را آب بکند و شاهد بودیم که وقتی او میخواست به نیویورک برود دلار ۱۷هزار تومان بود و وقتی برگشت دلار رسیده بود به ۲۰هزار تومان».
این مهره هراسان باند روحانی سپس وحشت خود را از آینده تیره و تار رژیم ابراز میکند و میگوید: «من فکر میکنم اقتصاد ما دچار سقوط آزاد شده و به جایی میرسد که بهلحاظ عملی دیگر جایی برای افزایش دلار باقی نماند که این نقطه، ۱۳آبان خواهد بود. یعنی سقوط آزاد همچنان ادامه خواهد داشت، مثل یک بهمن که راه افتاده و همچنان جلو میرود اما نقطه پیچش آن بعد از ۱۳آبان و شروع تحریمها خواهد بود».(سایت عصر ایران ۷مهر ۹۷)
البته وقتی کار به اینجا میرسد، رسانههای دلواپسان هم کم م تعریفهای خود را پس میگیرند. کیهان خامنهای ۸مهر ۹۷ تحت عنوان: «تهدید ترامپ و دعوت روحانی»، با یک توسری محکم به روحانی نوشت: «ترامپ نظام را تهدید میکند و تو در مقابل دعوت به مذاکره میکنی»؟!
این مواضع متناقض و درهم و برهم نشاندهنده سردرگمی و هرجومرج در رأس حاکمیت و در میان تصمیمگیران اصلی آن است که در سطوح پایین و در رسانههای حکومتی اینطور بازتاب پیدا میکند.
این مواضع متاثر از تناقض میان موضعگیریهای علی خامنهای بهعنوان بالاترین مقام و آخوند حسن روحانی بهعنوان بالاترین مقام اجرایی است که هر یک از آنها سخنان و مواضع یکدیگر را از در زمینههای مختلف سیاست خارجی و داخلی نفی میکنند.
روحانی در مراوده با جهان و بهخصوص با اروپا راه گشایش و تعامل را ارایه میکند و در این دستگاه دیپلوماسی را بسیج میکند، اما در نیمهراه خامنهای با بیان متناقض و دوگانهای از یکطرف اذن مذاکره با اروپا را میدهد و از طرف دیگر از دولت روحانی میخواهد با نگاه شکآلود به وعدههای اروپاییها نگاه کنند و رفتار نامناسب اروپاییها در مسائلی نظیر برجام را بهخاطر داشته باشد.
بیدلیل نیست که چند روز پیش از سفر روحانی به نیویورک یکی از مهرههای باند روحانی به نام مهدی مطهرنیا اذعان کرد که در زمینه رابطه با آمریکا و مذاکره با مقامات آن، روحانی اصلاً کارهیی نیست و گفت: «نباید در انتظار اتفاق غافلگیرکنندهای در نیویورک باشیم... زیرا تصمیمگیرندگان نهایی مقام معظم رهبری و ترامپ هستند و نه حسن روحانی و نه پمپئو... لذا باید منتظر ماند تا این دو تصمیمگیرنده نهایی به بیان دیدگاههای خود بپردازند تا تکلیف رودرویی و تعامل تمامشمول روشن شود تا بازتاب آن در نیویورک به نمایش در بیاید».(سایت فرارو ۳۱شهریور ۹۷)
یک هفته از بازگشت روحانی از سفر آمریکا میگذرد، اما دعوا بر سر این سفر در درون رژیم همچنان ادامه دارد، دعوایی که از یک ماه قبل از سفر شروع شده بود.
این بار رسانهها و مهرههای باند خامنهای هستند که حرفهای روحانی در مجمع عمومی را حلوا حلوا میکنند در حالی که رسانههای باند خودش زیرآبش را میزنند.
حداد عادل، مهره باند خامنهای و رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس ارتجاع، حرفهای روحانی را یک «نطق عزتمند و مقتدر» توصیف میکند و آخوند جنتی، رئیس خبرگان و شورای نگهبان خامنهای، آن را «سخنان عزتمندانه» مینامد.
اما در باند روحانی حرفها معکوس است، مثلاً روزنامه آفتاب یزد ۷مهر ۹۷ یک نیش اساسی به پهلوی روحانی وارد کرده و تیتر زده است: «نطقتان خوب بود اما دلار شد ۱۹هزار تومان!». قلمزن این مقاله با یک بیان طنزگونه نطق روحانی را خوب و غیرمفید توصیف کرده و نوشته است: «در فاز زبانی وقتی به اطرافیان تأکید کردم الحق حسن روحانی نطقی در قامت و شان مردم ایران ایراد کرد، غالباً واکنشها این بود: «خب که چه؟!»، «چه فرقی در قیمت گوجه دارد؟»، «عمو! دلار داره میشه ۲۰تومن... کجای کاری؟!»، «دلت خوش است بابا»».
نویسنده مقاله با طعنه به تعریفکنندگان از حرفهای روحانی، افزوده است: «اینکه از بام تا شام و از شام تا بام بگوییم چقدر واژههای بهکاررفته در نطق رئیسجمهور زیبا و دلنشین بود، برای مردم رب ۲۵هزار تومانی نمیشود» و در پایان هم وحشت همه مهرهها و مزدبگیران حاکمیت را از کابوس پیش رویشان آشکار کرده و نوشته است: «ای کاش بالاخره گوشی بشنود صدای خرد شدن استخوانهای مردم عادی را زیر بار گرانی».
یک نمونه بارز دیگر اظهارات صادق زیباکلام، مهره باند روحانی است که او هم در مصاحبهیی با طعنه سفر روحانی را «خوب و بدون هیچ دستاورد عملی» توصیف کرده و گفته است: «متأسفانه روحانی نتوانست هیچ یخی را آب بکند و شاهد بودیم که وقتی او میخواست به نیویورک برود دلار ۱۷هزار تومان بود و وقتی برگشت دلار رسیده بود به ۲۰هزار تومان».
این مهره هراسان باند روحانی سپس وحشت خود را از آینده تیره و تار رژیم ابراز میکند و میگوید: «من فکر میکنم اقتصاد ما دچار سقوط آزاد شده و به جایی میرسد که بهلحاظ عملی دیگر جایی برای افزایش دلار باقی نماند که این نقطه، ۱۳آبان خواهد بود. یعنی سقوط آزاد همچنان ادامه خواهد داشت، مثل یک بهمن که راه افتاده و همچنان جلو میرود اما نقطه پیچش آن بعد از ۱۳آبان و شروع تحریمها خواهد بود».(سایت عصر ایران ۷مهر ۹۷)
البته وقتی کار به اینجا میرسد، رسانههای دلواپسان هم کم م تعریفهای خود را پس میگیرند. کیهان خامنهای ۸مهر ۹۷ تحت عنوان: «تهدید ترامپ و دعوت روحانی»، با یک توسری محکم به روحانی نوشت: «ترامپ نظام را تهدید میکند و تو در مقابل دعوت به مذاکره میکنی»؟!
این مواضع متناقض و درهم و برهم نشاندهنده سردرگمی و هرجومرج در رأس حاکمیت و در میان تصمیمگیران اصلی آن است که در سطوح پایین و در رسانههای حکومتی اینطور بازتاب پیدا میکند.
این مواضع متاثر از تناقض میان موضعگیریهای علی خامنهای بهعنوان بالاترین مقام و آخوند حسن روحانی بهعنوان بالاترین مقام اجرایی است که هر یک از آنها سخنان و مواضع یکدیگر را از در زمینههای مختلف سیاست خارجی و داخلی نفی میکنند.
روحانی در مراوده با جهان و بهخصوص با اروپا راه گشایش و تعامل را ارایه میکند و در این دستگاه دیپلوماسی را بسیج میکند، اما در نیمهراه خامنهای با بیان متناقض و دوگانهای از یکطرف اذن مذاکره با اروپا را میدهد و از طرف دیگر از دولت روحانی میخواهد با نگاه شکآلود به وعدههای اروپاییها نگاه کنند و رفتار نامناسب اروپاییها در مسائلی نظیر برجام را بهخاطر داشته باشد.
بیدلیل نیست که چند روز پیش از سفر روحانی به نیویورک یکی از مهرههای باند روحانی به نام مهدی مطهرنیا اذعان کرد که در زمینه رابطه با آمریکا و مذاکره با مقامات آن، روحانی اصلاً کارهیی نیست و گفت: «نباید در انتظار اتفاق غافلگیرکنندهای در نیویورک باشیم... زیرا تصمیمگیرندگان نهایی مقام معظم رهبری و ترامپ هستند و نه حسن روحانی و نه پمپئو... لذا باید منتظر ماند تا این دو تصمیمگیرنده نهایی به بیان دیدگاههای خود بپردازند تا تکلیف رودرویی و تعامل تمامشمول روشن شود تا بازتاب آن در نیویورک به نمایش در بیاید».(سایت فرارو ۳۱شهریور ۹۷)