۱۳۹۷ مهر ۱۷, سه‌شنبه

«نه به اعدام»، برگ بشر علیه ضدبشر

نه به اعدام...

                         از جهالت به‌سوی تمدن
در سال ۲۰۰۲ چندین سازمان‌ جهانی مدافع حقوق‌بشر از جمله «عفو بین‌الملل» و «همبستگی جهانی علیه مجازات اعدام» روز ۱۰اکتبر برابر با ۱۸مهر را «روز جهانی مبارزه با اعدام» اعلام کردند.

اعدام در ۱۸۰۰سال قبل از میلاد مسیح و در عصر جهالت و دنیایی به دور از تمدن،‌ در بابل بنیاد گذاشته شد. این مجازات همواره برای نوعی انتقام و ترویج ارعاب و در مقابل آن، تثبیت قدرت سیاسی اعمال شده است.

با پیشرفت تمدن بشری، آگاهی عمومی و مبارزات مداوم علیه این شیوه بدوی مجازات، سازمان ملل در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، ۲قطعنامه را به‌عنوان مقدمه‌یی برای لغو اعدام در مجمع عمومی به‌تصویب رساند. از آن زمان تاکنون، هر ساله در ۱۰اکتبر فعالیت‌های سیاسی و حقوقی و مدنی و فرهنگی علیه حکم ضدانسانی اعدام از جانب ایرانیان و سازمانهای حقوق‌بشری جهانی صورت می‌گیرد.

فعالیت ایرانیان علیه اعدام
شایان توجه است که این فعالیت‌ها، اعتراضات، افشاگریها و روشنگری‌ها باعث شده است که توجه به نقض هیستریک حقوق‌بشر توسط دولتهای دیکتاتور و در رأسشان دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران هر ساله بیشتر و بیشتر شود. در همین رابطه فعالیت مستمر مقاومت ایران و ایرانیان سراسر جهان باعث شده است که سازمان ملل ‌متحد از سال ۱۳۶۴ تاکنون ۵۶قطعنامه علیه نقض حقوق‌بشر توسط حاکمیت ولایت فقیه صادر کند. یکی از دلایل صدور قطعنامه‌های محکومیت این رژیم در مجامع بین‌المللی، استفاده مداوم از اعدام برای به نمایش گذاشتن «اقتدار» مذهبی و سیاسی‌ است.

مقام اول اعدام در جهان
یادآوری می‌شود که پیشرفت مخالفت عمومی و نیز مبارزه با مجازات اعدام، باعث شده است که ۱۰۴کشور جهان از طریق برگزاری رفراندوم، مجازات اعدام را کنار بگذارند. ۵۰کشور اصلاً این روش مرگ را منسوخ دانسته‌اند. ۶کشور هم اعدام را فقط برای زمان جنگ استفاده می‌کنند. در دنیای کنونی فقط ۳۴ یا ۳۶ کشور از این مجازات ضدبشری استفاده می‌کنند که ایران آخوندی در میان این کشورها دومین رتبه را از نظر تعداد اعدام در سال دارد و از نظر نسبت جمعیت، ایران مقام اول اعدام را در جهان دارد!

معنای «اعدام» توسط حکومت ایران
معنای اعدام در ایران تحت حاکمیت ملایان چیست؟ پاسخ نخست و اصلی این است که اعدام به‌عنوان یک ابزار سیاسی و مذهبی برای تثبت «اقتدار» نظام ولی‌فقیه استفاده می‌شود. ریشه و بنیاد این مجازات در نوع تلقی چندین آخوند از آنچه «فقه اسلامی» نامیده می‌شود وجود دارد. از آنجا که طبق فتوای خمینی «حفظ نظام از اوجب واجبات» است، تمام اصول و حقوق و جزا و قضا، در خدمت حفظ حاکمیت ولایت فقیه، تعبیر، تفسیر، اجرا و اعمال می‌گردد. از این‌رو در این حاکمیت، از دین و مذهب به‌عنوان حکم الاهی برای قضاوت و حقوق استفادهٔ ابزاری می‌شود. منظور از کلمه «الاهی» هم چیزی جز «نظام مقدس جمهوری اسلامی» نیست تا بتوانند فتوای خمینی مبنی بر «اوجب واجبات» بودنش را توجیه سیاسی و مذهبی نمایند. این «حکم الاهی» را هم با تعابیری چون: «محارب با خدا، طاغی علیه اسلام و پیامبر، مفسد فی‌الارض، منافق و مرتد» تبلیغ می‌کنند تا از شدت سرکوب و جنایت برای ترویج رعب و وحشت استفاده شود.



قوه قضاییه در ایران چه می‌کند؟
اکنون پرسش این است که کار قوه قضاییه در ایران کنونی چیست؟ پاسخ کوتاهی که همه مردم ایران آن را تجربه کرده و می‌کنند و مجامع بین‌المللی حقوق‌بشر نیز بر آن تأکید دارند، این است که کار قوه قضاییه ایجاد سهولت برای تثبت استقرار و اقتدار حکومت ولایت فقیه است. به همین دلیل مسلم هم از آغاز حاکمیت این حکومت در ایران، ارگانهایی به‌نام کانون مستقل وکلا، هیأت منصفه و وکیل مستقل اصلاً جایی و رسمیتی نداشته و ندارند.

یکی از دلایل بسیار مبرهن و آشکار و اثبات‌شده، حکم مذهبی و سیاسیِ قتل‌عام زندانیان سیاسی توسط خمینی است. خمینی نه حقوقدان بود، نه وکیل بود، نه قاضی بود و نه اندک صلاحیتی در این امور قانونی داشت. او تنها به‌دلیل «مطلق بودن اصل ولایت فقیه» که خودش واضع و صاحب مقام و مجری آن بود، تمام قوانین حقوق قضایی و حقوق‌بشر را زیر پا گذاشت و حکم فقاهتی و مذهبی و سیاسی برای اجرای اعدام جمعی زندانیان سیاسی را صادر نمود.



چرا «نه به اعدام»؟
گذشته از آگاهی عمومی بشری نسبت به «منشور حقوق‌بشر» و مبارزات جهانی علیه این مجازات بدوی و وحشیانه، آنچه به ایران کنونی برمی‌گردد، پاسخ نخست این است که «نه به اعدام» یعنی نه به حاکمیت ولایت فقیه، نه به جمهوری اسلامی آخوندی.

واقعیت این است که نفی اعدام، مرادف با نفی این رژیم است. به همین دلیل هم دستگاه قضایی آخوندها که کاری جز تثبیت اقتدار سیاسی و مذهبی ولایت فقیه ندارد، همواره در ۳۰سال گذشته تلاش کرده است صحنه اعدام را به خیابانها و میدانهای شهر و انظار عمومی بیاورد. بنابراین هدف فقط نوعی مجازات هم نیست، بلکه ترویج رعب و وحشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در سراسر کشور است.

بنابراین در فعالیتها و مبارزات «نه به اعدام»، علاوه بر وجه حقوق‌بشری آن برای ایجاد جهانی متمدن‌تر، به ایران کنونی که می‌رسیم، به‌طور مستقیم راه به نفی تمامیت حکومتی می‌رسد که «اعدام» از مهمترین سلاحها و ابزارهای سرکوب و جنایت برای تثبیت اقتدار حاکمیت محسوب می‌شود.

تو را جز قلب تیره، چه سود؟
نگاهی به حاصل اعدام‌های سیاسی و اجتماعی در ۴۰سال گذشته در ایران نشان می‌دهد که به‌کارگیری این ابزار تحت عنوان مجازات، نه تنها موجب کمبود ناهنجاری‌های سیاسی و اجتماعی نشده است، بلکه همواره رشد تصاعدی داشته‌اند. طبیعی هم است که وقتی هدف از اعدام، استفادهٔ ابزاری و سیاسی و مذهبی از آن می‌باشد، حاصلی جز «قلب تیره» برای حاکمان و آمران و عاملان و مجریان آن ندارد. حاصل آن رشد بیشتر و بیشتر ناهنجاریهای اجتماعی بوده است که مصدر ترویج آن هم حاکمان و آمران و عاملان اعدام بوده و باشند. این حکومت نمی‌خواهد بپذیرد که ریشه تمام ناهنجاریهای اجتماعی، به‌طور مستقیم وابسته به حکومت دیکتاتوری و توتالیتاریستی و تحمیل سیاست دینی است.

فریاد و فغان از گلوی اعداد و ارقام
آمار و ارقام تنها طی ۱۰سال گذشته نشان می‌دهند که حاکمیت ولایت فقیه به‌طور میانگین روزانه ۲ تا ۳اعدام اجرا کرده است. رقمی که به‌نسبت جمعیت در جهان بی‌نظیر است. آیا این تصور دور از ذهن است که در کشوری که روزانه ۲ تا ۳اعدام ـ آن هم بیشترش در انظار عمومی ـ صورت ‌گیرد، هدف جز تثبیت اقتدار سیاسی و مذهبی نیست؟

ایران فردا، ایران بدون اعدام
خانم مریم رجوی در آذر ۸۳ طی سخنانی در پاریس به‌مناسبت روز جهانی حقوق‌بشر اعلام داشت: «...رنج‌ها ادامه دارند و ما امروز، به کارنامه حکومتی می‌نگریم که در تمامی ۵۷سالی که از تصویب اعلامیه جهانی حقوق‌بشر می‌گذرد، هیچ حکومتی در جهان به اندازه آن، این اعلامیه را نقض نکرده است. در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر «حق حیات» اساسی‌ترین حقوق انسانی است. اما مردم ایران اسیر رژیمی هستند که رکورددار بی‌گفتگوی اعدام انسانهاست. این سند ـ دست‌خط خمینی ـ فرمان مکتوب خمینی برای قتل‌عام زندانیان سیاسی مجاهد است. این یک فرمان نابودی جمعی است، که به موجب آن ۳۰هزار زندانی بی‌دفاع در سال ۱۳۶۷ قتل‌عام شدند».

ایران آزاد فردا، یک ایران عاری از چوبه‌های نفرت‌انگیز دار و تیرک‌های خون‌آلود تیرباران خواهد بود و مرگ برای همیشه در آن دامن برخواهد چید. در ایران آزاد فردا هیچ انسانی طعم مرگ را نخواهد چشید. لایحه ضدبشری قصاص، قوانین قرون‌وسطایی جزا، تخت‌های شکنجه، دستگاههای قطع دست و پا و نیز صلیب و سنگسار تماماً برچیده خواهند شد.

ایران آزاد فردا، ایران بدون اعدام».

مریم رجوی سال ۹۶ در همین روز یادآوری کرد:

«روز جهانی علیه اعدام روز ادای احترام به‌ یک‌صد و بیست‌هزار مجاهد و مبارز از جمله ۳۰هزار سربه‌دار قتل‌عام شده در سال ۶۷ است که توسط استبداد مذهبی به‌شهادت رسیده‌اند و در عین حال روز بیزاری از رژیم پلید آخوندهاست که با اعدام‌های روزمره، حاکمیت پوسیده خود را در برابر نارضایتی و اعتراض یک جامعه بی‌تاب و تشنه آزادی حفظ می‌کند.

چنان که عفو بین‌الملل گزارش کرده‌ است، در سال گذشته، بدون احتساب چین، ۵۵درصد کل اعدام‌های جهان توسط آخوندهای حاکم بر ایران انجام شده است بنابراین، روز جهانی علیه اعدام روزی است که باز هم جهان بشری به‌ رژیم ولایت فقیه نه می‌گوید».

«نه به اعدام»، برگ بشر علیه ضدبشر
اکنون جریان قدرتمند عمومیِ «نه به اعدام» در ایران و جهان بدل به یک سلسله به‌هم‌پیوسته گشته است.

اکنون این جریان حلقه محاصره را علیه دیکتاتوری‌ها و به‌طور خاص دیکتاتوری آپارتایدی ـ مذهبی آخوندی تنگ و تنگ‌تر کرده و خواهد کرد.

اکنون «نه به اعدام» برگ برندهٔ بشر علیه ضدبشر است.

اکنون رود «نه به اعدام» از خانه و کوچه و خیابان و شهرهای ایران جاری گشته و جویبارهای چند نسل به آن پیوسته‌اند.

اکنون هر اعتراض و اعتصاب و قیامی در هر گوشه ایران‌زمین، نمادی از «نه به اعدام» است.

اکنون فریادگران هر «نه»یی در ایران به‌خوبی می‌دانند که ریشه تمام مشکلات و ناهنجاری‌های صنفی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعه ایران ناشی از جنایت‌گری‌های سیاسی و مذهبی حاکمیت «اعدام» است.

فریاد و شورش «نه به اعدام» را در سراسر ایران علیه اصلی‌ترین ابزار سیاسی و مذهبی حکومتگران قرون‌وسطایی طنین‌افکنیم...