۱۳۹۶ اسفند ۱۴, دوشنبه

محمد قرائی:‌ فوران آتش زیر خاکستر!

از سخنان و نوشته‌های خمینی قبل از انقلاب، میشد به‌وضوح دریافت که جمهوریت، انتخابات و صندوق رأی با گروه خونش نه تنها همخوانی ندارد که به‌اصطلاح قدما بمانند جن و بسم اله است.
انقلاب ضد سلطنتی بهمن‌ماه، به یمن رنج و شکنج مجاهدین خلق، فداییان جان‌برکف، آزادیخواهان و خلق بپا خاسته به سرانجام رسید. دزد بزرگ قرن، در بند و بست با از ما بهتران و در نبود آلترناتیو مستقل و منسجم با دادن کمترین قیمتی سر سفره نشست و به بلعیدن هست و نیست خلایق مشغول گشت. خمینی به عیان دنبال حکومت آخوندی و ولایت مطلقه فقیه بود ولی به دلایل پتانسیل آزادشده مردم انقلاب کرده، اوضاع متغیر زمانه و تعارفات عامه‌پسند در پاریس، مجبور شد چند صباحی به نمایش انتخابات قلابی از جنس آخوندی موقتاً تن در دهد.
دیرزمانی سپری نشد که ماهیتش را برملا ساخت. خیز برداشت برای شکستن قلمها، بستن دهان‌ها و برپا کردن دار و درفش در سیاهچالهای و میادین شهرها. خمینی و بقایایش با تجربه اندوخته از سلف به‌حق خویش، شعارشان این بود که دوام و بقای حکومتشان در وحشت‌آفرینی، بگیر و ببند و زندان و شکنجه است. اخیرا یک ریزشی نظام بنام سید هاشم آقاجری از مقامات رژیم نقل کرد که گفته‌اند اشتباه شاه در این بود که به‌اندازه کافی دستگیر، شکنجه و اعدام نکرد. در صورت نیاز ما یکی و دو میلیون را در پیشگاه مقام عظما برای ماندگاری خیمه و خرگاه نظام ولایی قربانی خواهیم کرد!
از تجارب و حربه‌های دیگر رژیم آخوندی ساختن اپوزیسیون فرمایشی و داخلی بود تا اگر اعتراضاتی در چشم‌انداز بود در جوال جریانات داخلی بریزد و از این بابت نیز خیالشان آسوده باشد.
حافظه تاریخی مردم ایران گواه است که خمینی به‌رغم میل باطنی خویش که هیچ خدایی را بنده نبود جانشین و ولیعهدی دست‌وپا کرد که به روایتی حاصل عمرش بود. بازهم به خاطر داریم که وقتی منتظری به خاطر حفظ همین نظام جهنمی نامه‌هایی نوشت و تذکراتی به خمینی داد چه بلایی بر سرش نازل کردند و چه اتهاماتی علیه جانشین به‌اصطلاح قانونی رژیم نثار شد. مهمتر از همه ترفندها و بازیهای ارتجاع ساخته و استعمار پسند «چپهای خط امامی!» «اصلاح‌طلبان قلابی»، «امیرکبیر آخوندی و دوران سازندگی‌اش»، و سرانجام «دولت اعتدال و امید و روباه بنفشش» بود. در کنار این بازیها با تکیه بر سرنیزه و در سایه‌سار مماشات ننگین غرب توانستند چندین دهه بر عمر نکبتی رژیم بیفزایند.
بدیهی است که بازیهای آخوندی مذکور، سرجمع درد و جریان قوام و دوام پیدا کرد. دو شیوه مستمر و خائنانه برای حفظ نظام ضد بشری آخوندی. یکی می‌گفت راه نجات بستن و کشتن است و ایجاد وحشت در دلها و ترس در چشم‌ها.
 دیگری می‌گفت همه این کارها لازم است اما در خفا و نه درعلن!
سالها قبل وقتی عطاء اله مهاجرانی وزیر ارشاد خاتمی بود یک سفر رسمی به سوئد داشت. بخاطر دارم یکی از روزنامه‌ها مصاحبه کوتاهی با او داشت در رابطه با سنگسار در ایران. پاسخ مهاجرانی کوتاه این بود که با سنگسار در ملاء عام مخالف است!
جایی خواندم کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا درباره اصلاح‌طلبانی امثال جریانهای قلابی در ایران گفته است: اصلاح‌طلبان این چنینی همان اصولاگرایانی هستند که فشنگشان تمام شده است!
از تاثیرات معجزه‌آسای قیام دی‌ماه نودوشش ازجمله یکی هم این است که نه تنها بازیهای چندین و چندساله آخوندها را به هم زد بلکه ماسک‌های گوناگون برای حفظ نظام ولایی را برکند و چهره کریه و خمینی گونه آنها را در معرض دید همگان قرارداد. مردم ایران نه تنها شعار دادند که اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمامه ماجرا بلکه به عینه دیدند که از خاتمی شیاد گرفته تا روباه بنفش، قلب شقاوت‌پیشه و مغز دجال را با خود حمل میکردند. در رابطه با آینده نظام و شیوه برخورد با مخالفان نظام هم یک حرف بیشتر ندارند. عباس عبدی اصلاح‌طلب! همان حرفی را در رابطه با سرکوب جنبش دی‌ماه زد و میزند که ذوب‌شدگان در ولایت پوشالی خامنه‌ای. در اشاره به همین تأثیرگذاری تعیین‌کننده، نوشته کوتاهم را با جملاتی از برادران زیباکلام که به روایتی سالیان زیر علم وکوتل دوهئیت عزاداری برای یک هدف و یک آرمان سینه می‌زدند را به اتمام میرسانم. اخیرا سعید زیبا کلام دریک فایل جنجالی ورقت انگیززبان حال گویای ریزشیهای ذوب شده در ولایت را به نمایش گذاشته است:
 «ما و شما به شدت نگرانیم که رهبر بعدی کیه؟! اینهایی که در آب نمک خوابانده اند؟ واخ واخ...
ضمن اشاره به دزدیهای وکلاشی های دایناسوری بنام هاشمی شاهرودی می افزاید،
ماشیعه کی هستیم ... شیعه علی یا هاشمی شاهرودی؟!
شرم به من، شرم به من، نه به شما. مرگ برمن! مرگ برمن ونه شما به خاطزنوشته ها ودفاعیاتم ازاینها...!
کاش من مرده بودم و این حرف‌ها را از تریبون‌ها و منابع رسمی نشنیده و ندیده بودم. واقعا چه کار میکنیم با ارزشهای نظام...«(فایل صوتی زیر نشان میدهد ظاهرا سعید زیباکلام را دارد گریه می‌کند)


برادر سعید، صادق زیباکلام از جناح دیگر رژیم ناله می‌کند: «انگار نه انگار که اتفاقی در دی‌ماه افتاده است...هما ن برنامه‌ها و حرف‌ها ادامه دارد بنابراین من هیچ دلیلی نمی‌بینم که این آتش زیر خاکستر فوران نکند و بیرون نزند...» ماحصل اینکه درهرحال قیام ادامه دارد.