روز دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۳، مصادف با عاشورای حسینی، رژیم آخوندی در یک اقدام جنایتکارانه و هولناک، دست به انفجار مرقد و ضریح مطهر امام هشتم، امام رضا (ع) زد و بلافاصله بعدازآن شبکه تبلیغات آخوندی خود را به راه انداخت تا این اقدام را به مجاهدین نسبت دهد. در این سناریوی از پیش طراحیشده که دم خروس آن از اولین اطلاعیه رژیم که تلویزیون آخوندی آنرا اعلام کرد، بیرون زده بود، مطرح نمود که مجاهدین این اقدام را به مناسبت روز ۳۰ خرداد و در سالگرد تظاهرات عظیم سال ۶۰ انجام دادهاند!
تبلیغات رژیم بهصورت سراسری و محلی از کلیه رسانهها از بام تا شام تکرار میشد و آخوند پشت آخوند این جنایت هولناک را به مجاهدین نسبت میدادند. شگفت اینکه انفجار در ساعت ۲ تا ۵ بعدازظهر انجامشده بود ولی در سرویس اخبار شب تلویزیون رژیم، تصویر و سخنان خامنهای ولیفقیه ارتجاع که چند ساعت قبل ضبط شده بود نیز پخششد که جنایت را به مجاهدین نسبت میداد. معلوم نبود که او از کجا با این سرعت نتیجه گرفته بود که این کار را مجاهدین کردهاند؟ بعد از ولیفقیه، هیأت دولت وقت (رفسنجانی) اعلام کرد «منافقان کوردل بار دیگر عزاداران حسین را نظیر رژیم پلید طاغوت در ایام سوگواری و در روز عاشورا به خاک و خون کشیدند» به دنبال آن «مجلس شورای ارتجاع با انتشار بیانیهای جنایتهای وحشیانه منافقین کوردل در حرم امام رضا را محکوم کرد».
قابل توجه اینکه در تفسیر سیاسی همان شب تلویزیون رژیم گفته شد: «این حادثه با حماسه کربلا پیوند خورد و از این رهگذر موجبات رسوایی ابدی و ریشهکن شدن منافقین کوردل، این یزیدیان زمان فراهم شد»!
همزمان رفسنجانی رئیس جمهور وقت ارتجاع هم اعلام کرد «این انفجار باعث میشود که از دولت اسلامی پشتیبانی بیشتری صورت گیرد».
روز بعد ولایتی وزیر خارجه رژیم کلیه سفرای خارجی مستقر در تهران را به وزارت خارجه فراخواند تا به آنان بگوید:«نتایج تحقیقات نشان میدهد که این جنایت وحشیانه توسط گروهک تروریستی منافقین طراحی و اجراشده است»(خبرگزاری فرانسه ۱ تیر ۷۳). با توجه به سابقه درخشان اسلامی مجاهدین خلق، دروغ آنقدر بزرگ و غیرقابل هضم مینمود که هم در درون رژیم و هم در بیرون آن از نخستین لحظات ساختن دجالانة این خبر، ناباوریها بیرون زد خبرگزاری فرانسه ضمن ارسال گزارش فراخوان سفرا توسط ولایتی، شک و تردید خود را هم افزود: وزیر با اشاره به قطعنامههای سازمان ملل در مورد تروریسم و حقوقبشر افزود: «ما از شما میخواهیم که با تقبیح این اقدام نفرتانگیز و با منزوی کردن عوامل این گروهک در کشور خودتان، سمپاتی خود را نشان دهید». خبرگزاری فرانسه میافزاید: «آقای ولایتی که توضیح نداد چه عناصری از تحقیقات اجازه میدهد مجاهدین مجرم شناخته شوند، از کلیه اعضای جامعه بینالمللی خواست که موضع قاطعی (علیه مجاهدین) اتخاذ کنند تا چنین جنایاتی در آینده دیگر رخ ندهد».
ولایتی همچنین از دولت عراق خواست: «عراق بین روابط دوستانه با [نظام آخوندی] و حمایت از سازمان مجاهدین، باید یکی را انتخاب کند»
روزنامه جمهوری اسلامی ۲۹ تیر ۷۳ هدف رژیم از این سناریو را در قالب خواستة زیر بیان کرد: «اگر آقای پاپ سکوت را بشکند و گروه تروریستی را محکوم کند، به تفاهم میان ادیان کمک خواهد کرد. این کاری است که از واتیکان انتظار میرود».
روزنامه رسالت ۳۰ تیر ۷۳ (سه هفته بعد از انفجار حرم امام رضا) هم همان هدف شریرانه را اینگونه نوشت: «لندن رسماً بهاشتباه خود مبنی بر حمایت از منافقین باید اعتراف کند باید رسماً اعلام کند که انفجار حضرت رضا و کشتار بیرحمانه مردم و نیز ترور دو کشیش مسیحی توسط منافقین بوده و از این عمل زشت اعلام برائت نماید».
اینها در حالی بود که آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت، بلافاصله پس از اطلاع از این جنایت هولناک، آن را به عموم مردم ایران تسلیت گفت و آن را یک جنایت پلید، ضدانسانی و ضداسلامی آخوندهای یزیدی حاکم توصیف نمود. «آقای رجوی از سازمان مللمتحد، کنفرانس اسلامی و دولتهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوقبشر خواست تا ضمن محکومکردن این جنایت هولناک هیأتی را برای بررسی این جنایت به ایران اعزام دارند. شورای ملی مقاومت برای ممانعت از اقدامهای فریبکارانهٌ رژیم آخوندی، حضور نمایندگان مقاومت ایران در هیأت تحقیق بینالمللی را ضروری میداند. این خواست مصرانهٌ مردم و مقاومت ایران از جامعهٌبینالمللی است تا آخوندهای جنایتکار نتوانند بر این جنایت بیسابقه سرپوش بگذارند.»
البته همچنان که قابل پیش بینی بود رژیم آخوندی هرگز به یک تحقیق بی طرفانة بین المللی اجازه نداد و پای آن نیامد. رئیسجمهور برگزیدة مقاومت مریم رجوی هم فاجعهٌ انفجار در حرم امام رضا (ع) را به مردم قهرمان خراسان تسلیت گفت و اضافه کرد: «زبان از بیان ابعاد این جنایت بزرگ و بیسابقه قاصر است. کشتار زائران و مردم بیگناه و تخریب ضریح مقدسی که کعبه ٌ آمال شیعیان و مشتاقان حضرت رضا علیهالسلام است، تنها از رژیم ضداسلامی و ضدایرانی و ضدانسانی خمینی برمیآید. چونکه هیچ دیکتاتوری در طول تاریخ به چنین جنایتی دست نزده است. تبلیغات، نمایشها و اقدامهای بعدی سردمداران رژیم برای نسبتدادن این جنایت هولناک به مجاهدین و مقاومت ایران، بهوضوح نشان میدهد که آخوندهای بحرانزده و درمانده، در برابر اعتلای مقاومت به چه نقشهٌ شومی برای زمینهسازی سرکوب و اقدامهای تروریستی دستزدهاند. ولی هیچکس فریب این دجالگریهای رسوا را نخواهد خورد و آخوندهای تبهکار جز لعن و نفرت و نفرین مردم ایران هیچ نصیبی نخواهند برد.»
بهرغم همة نقشههای دجالگرانه، رژیم جنایتکار خمینی جز در میان مزدوران خود برای این تقلاهای خود هیچ انعکاسی نیافت نهتنها هیچیک از رسانههای خارجی این بسیج تبلیغاتی را جدی نگرفتند، بلکه مطبوعات خود رژیم نیز شروع به زیر سؤال بردن این تلاشهای مذبوحانه نمودند. لذا تلویزیون رژیم روز ۲۴ تیر ۷۳ گفت: «درحالیکه در طول سه هفتهٌ گذشته بیش از ۳۰۰ خبر، گزارش و تفسیر در مورد ترور دو کشیش مسیحی، انفجار بمب در حرم امام رضا (ع)، همچنین تلاش نافرجام منافقین برای بمبگذاری در کشورمان بر روی تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی مخابره و دهها خبر و گزارش از صداوسیما پخششده است، رسانههای گروهی صهیونیستی غربی، بهگونهای هماهنگ، در برابر این اعمال تروریستی سکوت اختیار کردهاند»!
روزنامه سلام نیز در شمارهپنجشنبه ۲ تیر ۷۳ (دو روز پس از حادثه) از قول یک خواننده خود نوشت: «شما بارها ادعا کردهاید که باید حق را گفت. من و شما هم تحت تأثیر جو قرارگرفته و مسأله انفجار را به گردن منافقین انداختهاید، درصورتیکه خوب بود واقعیتها را مینوشتید که این اقدام کار چه گروه و تشکیلات و جریانی است؟» یک خواننده دیگر این روزنامه گفت: «من خواهر یک شهید هستم، مردم میخواهند بدانند که چطوری جلو چشم مردم در حرم امام رضا، بمب گذاشتند». این خانم افزود: «با سختگیریهایی که در آنجا میشود، هیچکس نمیتواند بهراحتی در آنجا بمب بگذارد».
طبل توخالی تبلیغات رژیم بهزودی در برابر موج افشاگریهای مقاومت در عرصه بینالمللی از هم دریده شده و رژیم درگلمانده، ابتدا شروع به تناقضگویی و سپس هذیانگویی نمود.
روزنامه کیهان که در نخستین ساعتهای پس از وقوع انفجار، تعداد مقتولین را ۷۰ نفر و زخمیها را ۱۴۰ نفر گزارش کرده بود، در روز بعد شمار زخمی شدگان را ۲۹۰ نفر اعلام نمود. رقم کشتهشدگان سپس به ۲۲ نفر و بعد به ۲۵ نفر تنزل یافت و در آخرین آمار روز دوشنبه بشارتی جنایتکار [وزیر کشور وقت] اعلام کرد که به دلیل شدت انفجار نتوانستهاند تعداد کشتهشدگان را شمارش نمایند و رقم دقیق ۲۴ نفر بوده است. لحن مقامهای امنیتی و وزارت کشور رژیم نیز بهتدریج تغییر نمود و در اعلام خبر بازداشتها از دستگیرشدگان فقط با عنوان مشکوک یا افرادی که سابقه گروهکی دارند نام برد.
استاندار خراسان نیز روز چهارشنبه اعلام کرد، مسئولین سوءقصد جزو یک گروه ناشناس «سازمان مهاجرین خلق عرب» که بنا به گفته وی «شاخهای از مجاهدین»! میباشند، هستند (خبرگزاری فرانسه ۲ تیر ۷۳). بلافاصله بعد از وقوع انفجار، خبرگزاری رژیم در خبر مجعولی اعلام نمود یکی از مجاهدین با این خبرگزاری کذاب تماس گرفته و از طرف مجاهدین مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته است،
روز ۱۰ تیر ۷۳، یعنی ۱۰ روز بعد از انفجار در حرم امام رضا، وزارت اطلاعات رژیم فردی بنام مهدی نحوی را بهعنوان عامل بمبگذاری به تلویزیون آورد و او بدون اینکه از عملیات یا اقدام مشخصی نام ببرد یا محل و تاریخ معینی ذکر کند، در صحنهسازی بهاصطلاح «پیچیده» ای تنها در یک جمله گفت: «به دستور سازمان مجاهدین بود و من هیچ حرفی برای گفتن ندارم»! وزارت اطلاعات رژیم، ضمن طرح سناریوی درگیری، مجروح شدن و دستگیری مهدی نحوی، بلافاصله متذکر شد که وی به خاطر جراحاتش نمیتواند باکسی دیدار داشته باشد و بهاینترتیب راه هرگونه مراجعه و تماس خبرنگاران و امکان چک این ادعای جدید ساواک آخوندی را مسدود نمود…
سناریو سخیفی را که روز بعد سروته آنرا باعجله و به نحو ناشیانهای با اعلام مرگ مهدی نحوی بههم آوردند.
یک ماه بعد رادیو رژیم، در ۱۱ مرداد ۷۳ دژخیمی به نام مصطفی کاظمی که در جریان قتلهای زنجیرهای، همدست سعید امامی بود و در آن زمان او را به نام موسوینژاد و با عنوان مدیرکل امنیت داخل وزارت اطلاعات معرفی میکردند، به صحنه آورد و اعلام کرد: «آقای موسوینژاد، مدیرکل امنیتی وزارت اطلاعات طی تماسی با واحد مرکزی خبر اعلام داشت: به دنبال دستگیری مهدی نحوی، یکی از عوامل اصلی بمبگذاری در حرم مطهر امام هشتم (ع) و در پی مواجههٌ حضوری نامبرده با منافق بهرام عباسزاده، خوشبختانه سرنخ اصلی این فاجعه آشکار شد و ابهامات موجود در مدت اختفای وی برطرف شد و از متهم عباسزاده مجدداً اعترافات ارزشمندی اخذ گردید که تحرکات دیگر سازمان از آن جملهاند».
دو سال از آن جنایت گذشت، در پی گسترش فعالیتهای ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور به مناسبت ۳۰ خرداد سال ۷۵، رژیم به تبلیغات مفصل رادیوتلویزیونی علیه مجاهدین پرداخت و روزهای یکشنبه ۶ و دوشنبه ۷ خرداد با پخش یک برنامهٌ ۱٫۵ ساعتهٌ رادیویی و ۲ برنامهٌ مفصل تلویزیونی سعی کرد که با تکرار جعلیات رسواشدهٌ خود، مجدداً جنایت هولناک انفجار در حرم امام هشتم (ع) را به مجاهدین نسبت دهد. برنامهٌ رادیویی در اساس شامل مصاحبههای مکرر همان مدیرکل وزارت اطلاعات رژیم به نام موسوینژاد بود که در مورد بیاعتباری حرفهای رژیم علیه مجاهدین، گفت: «اینها (یعنی جامعهٌ بینالمللی و رسانههای خبری دنیا) سکوت معنیداری را شروع کردهاند. از تمام خبرها و اطلاعاتی که روی تلکسهای مختلف خبرگزاری جمهوری اسلامی به زبانهای مختلف در دنیا پخش میشود، یک بلوکه و سانسور خبری بینظیر را بر این مجموعه اعمال کردهاند».
نکتهٌ جالبتوجه دیگر این بود که وزارت اطلاعات پیرامون انفجار بمب در حرم امام رضا (ع)، داستانهای پلیسی دو سال پیش خود را کنار گذاشته بود و حتی اشارهای هم به ماجرای مهدی نحوی نکرد. حالآنکه دو سال پیش مدعی شد فردی بنام مهدی نحوی عامل این انفجار بوده است. سپس با همین سناریو فرد مزبور را در یک درگیری مجروح نمود و او را جلو دوربین تلویزیون آورد که فقط بگوید از مجاهدین دستور گرفته است و بلافاصله بعدازاین نمایش تلویزیونی، مرگ او را هم اعلام کرده بود. این سناریو آنقدر مسخره و پرتناقض بود که حالا در یک برنامهٌ پر طولوتفصیل رادیویی حتی حاضر نبود یک اشاره مجدد هم به آن داشته باشد.
۵ سال بعد، در آذرماه سال ۱۳۷۸ در جریان درگیری باندهای درونی رژیم پرده از روی این واقعیت برداشته شد و مهرهها و مطبوعات حکومتی اعتراف کردند که انفجار حرم امام رضا (ع) توسط وزارت اطلاعات آخوندها و تحت هدایت سعید امامی جنایتکار صورت گرفته است. (سایت تابناک ـ ۱۱ دی ۸۶) این حقیقت چندین بار دیگر از زبان مقامات مختلف امنیتی رژیم در مطبوعات رژیم آخوندی منعکس شد من جمله مصاحبة اکبر گنجی یکی از مقامات سابق امنیتی رژیم با روزنامة آریا به تاریخ ۱۳ آذرماه ۱۳۷۸:
روزنامه آریا: «سازمان قضایی نیروهای مسلح در اطلاعیه اخیر خود بحث بمبگذاری در مشهد را به باند سعید امامی منتسب کرده است. آیا میتوان گفت که حوادثی که قبلاً نیز در مشهد رخداده است ازجمله تخریب مسجد اهل سنت، انفجار حرم رضوی و ترور نافرجام آقای عبایی خراسانی کار همین باند بوده است؟»
گنجی: «اینکه سازمان قضایی گفته پسماندههای آن گروه این کارها را انجام دادهاند، واجد نکته جالبی است که این محفل هنوز از بین نرفته و هنوز همه آنها دستگیر نشدهاند. بر اساس تئوری و مدلی که من بدان باور دارم، تاریکخانه اشباحی وجود دارد که در آن عالیجنابان خاکستری اطراق کرده و همچنان به توطئه مشغولاند. انفجار مشهد یکی از اقدامات آنان است. آنها مسجد اهل سنت را در مشهد خراب کردند که به دنبال آن حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا به گردن منافقین انداختند.»
روزنامه رسالت در این باره روز ۱۴ آذر ۱۳۷۸ نوشت: «اکبر گنجی، عضو شورای سردبیری روزنامه صبح امروز، در مصاحبه با روزنامه آریا بدترین نسبتها را درباره قتلهای زنجیرهای متوجه نظام، روحانیت، مسئولان بهویژه وزارت اطلاعات کرده است. وی قتل کشیشهای مسیحی و انفجار بمب در حرم امام رضا را کار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دانسته و منافقین را از انجام امور فوق تبرئه کرده است، نامبرده همچنین پای آقای هاشمی رفسنجانی را هم به این مسائل کشانده است».
بهزاد نبوی، مشاور آخوند خاتمی (رئیس جمهور وقت رژیم) و یکی از سرکردگان باند موسوم به «مجاهدین انقلاب اسلامی»، هم طی سخنانی تحت عنوان «ساختار سیاسی و قدرت در ایران بعد از انقلاب» که در چند شماره روزنامه کاروکارگر چاپ شد، روز ۱۸ آذر ۷۷ گفت: «آن ماجرای حرم امام رضا (ع) هم بحث دیگری دارد که من درصدد طرح آن در اینجا نیستم، اصلاً مسأله طور دیگری است (درخواست توضیح بیشتر از سوی حضار)، نخیر، ما تازه عمل کردهایم، نمیتوانیم برویم آبخنک بخوریم (خنده حضار)…»
عمادالدین باقی از باند خاتمی در روزنامه فتح ۲۶ بهمن ۱۳۷۸ نوشت: «درگذشته هم وقتی این ماجرا اتفاق افتاد مثل مسأله انفجار حرم امام رضا (ع) و یا حوادث مشابه و ترورها کسان دیگری را پیدا میکردند و برای اینکه سرپوش بگذارند، آنها را بهعنوان عاملین آن فاجعه معرفی میکردند تا ماجرا فیصله پیدا کند».
۱۳ سال پسازآن جنایت هولناک، مجدداً ارگان پاسدار محسن رضایی بنام تابناک بهصراحت اعتراف کرد که آنچه رژیم آخوندی تحت عنوان تلاش برای انفجار حرم حضرت معصومه علیهاالسلام در سال ۱۳۷۳ به مجاهدین نسبت میداد، در ادامه تلاش برای نسبتدادن و تثبیت اتهام انفجار حرم امام رضا (ع) بوده و توسط سعید امامی، معاون وقت وزارت اطلاعات و از نزدیکان خامنهای طراحی و اجراشده است. این منبع حکومتی طی مطلبی برای ارائه نمونهای از تروریسم دولتی نوشت:
«نمونه نزدیک این روش، استفاده از اعضای عملیاتی گروه تروریستی مجاهدین خلق توسط سعید امامی برای بمبگذاری در حرم حضرت معصومه (س) و [خمینی] در سال ۱۳۷۳ است. در این عملیات که باهدف نشان دادن چهره واقعی و عمق موجودیت اعضای این گروه در کشتار مردم بیگناه در کنار تثبیت نقش این گروه تروریستی در انفجار حرم رضوی در افکار عمومی صورت گرفت، عامل این گروه تروریستی پس از فریب اطلاعاتی، اقدام به بمبگذاری کرد، اما پیش از انفجار دستگیر شد». بدین ترتیب ارگان سرکرده پیشین سپاه پاسداران، علاوه بر اعتراف صریح به اینکه توطئة انفجار حرم حضرت معصومه علیهاالسلام و نسبتدادن آن به مجاهدین توسط وزارت اطلاعات طراحی و اجراشده، آنرا ادامه اقدامات جنایتکارانه و تروریستی وزارت اطلاعات در انفجار حرم امام رضا (ع) باهدف خراب کردن چهرة مجاهدین دانست.
یک مأمور سابق وزارت اطلاعات هم که خودش مستقیماً در جریان این توطئه بوده، سالهای بعد از قول توجیهکنندهاش در وزارت اطلاعات نوشت: «آقایون خودشون در جریاناند» وی تصریح کرد که از «این آقایون» منظورش خامنهای و رفسنجانی بوده و بعد توضیح داد که: «همزمان با این سخنان سرجایم خشکم زد و قادر به حرکت نبودم. دیده بودم مسجد منفجر میکنند، آدم میکشند و بمبگذاری میکنند، ولی وقتی این کلمة «حرم آقا» از دهانش جاری شد به خداوندی خدا قادر به حرف زدن و حرکت نبودم. نمیدانم چه مدتی گذشت. فقط میدانم بدنم سرد شد و حالت خفگی بهم دست داد. تا اینکه کمی به حالت اولیه برگشتم و گفتم راست گفتی و یا میخواهی منو امتحان کنی؟ گفت راسته، برای بقای نظام واجبه و امیدواریم خود آقا به بخشه. چون خودشم برای بقای اسلام جام زهر را نوشید [منظورش امام رضا علیهالسلام بود که جام زهر را از مأمون عباسی گرفت و سر کشید با علم اینکه میدانست زهر است]» (نقل از سایت حمیدرضا ذاکری شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۲).
روزنامة حکومتی عصر آزادگان هم در مطلبی زیر عنوان «اسرار مرگ نویسنده»، با برملا کردن گوشهای دیگر از جنایتهای وزارت اطلاعات رژیم، کشته شدن سعیدی سیرجانی در سال ۷۳ در زندان رژیم را ناشی از پی بردن او به پاره ای از جزئیات انفجار حرم امام رضا (ع) میداند که وی نباید اسرار آنرا در مییافت.
این روزنامهٌ وابسته به خاتمی نوشت: بر اساس اظهارات یکی از همکاران سعید امامی نزد یکی از روحانیون شناختهشده و نمایندهٌ تهران در مجلس شورای اسلامی، سعیدی سیرجانی در زندان توسط سعید امامی و با استعمال شیاف حاوی پتاسیم که منجر به سکته میشود به قتل رسیده و با توجه به اینکه پزشکی قانونی نیز در همان زمان مرگ سیرجانی را ناشی از سکتهٌ قلبی قلمداد کرد و مافیای خشونت از این تأیید برای طبیعی جلوه دادن مرگ سیرجانی استفاده کرده است، میتوان گفت که امروز درگذشت سیرجانی در زمرهٌ قتلهای زنجیرهای محرز شده است. بنابراین، موضوع سعیدی سیرجانی یکی از نمونههایی است که از طریق آن میتوان ارتباط کیهان را با قتلهای زنجیرهای دریافت…
…این روزنامه سپس به قتل کشیشهای مسیحی توسط وزارت اطلاعات پرداخته و میافزاید: «در آن ایام مسألهٌ قتل کشیشهای مسیحی و وقایع مسجد فیض مشهد و درگیری با برادران اهل سنت زاهدان که به قتل جمعی از آنها منجر شد، نیز در جهان فشارها و اعتراضات سنگینی را متوجه ایران ساخت و متعاقب آن وقوع انفجار در حرم امام رضا (ع) در امتداد حوادث فوق میتوانست چنین نشان دهد که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند برادران مسیحی و اهل سنت قربانی توطئهٌ خارجی مشترک هستند که هدف آنها ایجاد کینه و خصومت میان پیروان مذاهب مختلف است. لذا نگاه کنجکاوانه و شبهات متوجه یک گروه مافیایی در داخل را، به منبعی دیگر منحرف کند».
سپس در مورد چگونگی استفادهٌ وزارت اطلاعات از سعیدی سیرجانی برای نسبتدادن جنایت انفجار حرم امام رضا به مجاهدین مینویسد: «در چنین شرایطی نامهٌ دوم سعیدی سیرجانی برای مطبوعات از داخل زندان منتشر شد که در آن ضمن اعلام تنفر از عاملان این فاجعه تأیید و تأکید دیگری بر نامهٌ قبلی خویش داشته و در ابتدای آن مینویسد: بنده شرمندهای که حتی یک سطر از آثارش را نمیتوان یافت که در آن توهینی به اسلام و تعریضی به تشیع نباشد. در این نامه نیز نمونههای تاریخی از حملهٌ روسها به گنبد امام رضا (ع) دادهشده و در پایان مخالفان ایران را عامل این فاجعه معرفی میکند».
روزنامهٌ عصر آزادگان میافزاید: «پسازآن نیز روزنامهٌ کیهان متنی را تحت عنوان دستنوشتههای سعیدی سیرجانی در مورد منافقین چاپ میکند که مقدمهٌ کتابی است از خاطرات ۳ دختر متهم به بمبگذاری در حرم امام رضا که ویرایش این کتاب را سیرجانی در زندان به عهده گرفته است. هرچند سرنوشت این سه متهم که در مصاحبهای تلویزیونی هم شرکت کردند تاکنون نامعلوم مانده، اما تقویت موضوع از طریق نوشتهٌ سیرجانی معنایی ویژه داد و علاوه بر احساس نیاز به جلب اعتماد و تقویت خبر اعترافات این ۳ متهم، سیرجانی هم احتمالاً از پارهای از جزئیات موضوع اطلاع یافته و اسراری را که نباید دریافته است»…
عصر آزادگان در بخش دیگری از این مطلب طولانی خود ضمن اشاره به مقالهای که در روزنامهٌ اطلاعات به قلم یک «دوست گمنام مرحوم سعیدی سیرجانی» چاپشده، مینویسد: «این مقاله تحت عنوان «در سوگ سعیدی باید گریست» بنا بر قرائن موجود در متن آن، به قلم «سید» یعنی همان موسوی نژاد، مدیرکل امنیت داخلی وزارت اطلاعات، نوشتهشده که چند ماه پیش خبر دستگیری سیرجانی و اتهامات او را اعلام کرده بود. موسوی همان مصطفی کاظمی است که اکنون در زندان به سر میبرد. «سید» در مقاله آورده است که آنرا با اجازهٌ مسئول خود در وزارت اطلاعات (یعنی سعید اسلامی) نوشته است».
همچنین در آبان سال ۱۳۷۹ در درون رژیم شبنامهای ۸۰ صفحهای منتشر شد که هدف از آن دربردن خامنهای از افتضاحاتی مانند قتلهای زنجیرهای و کور کردن رد آن جنایات در سعید امامی بود اما در آن برانجام انفجار جنایتکارانهٌ حرم امام رضا (ع) توسط باند سعید امامی و بسیاری انفجارهای کور جنایتکارانهٌ دیگر علیه مردم بیدفاع اعتراف شده بود. در این رابطه در جزوهٌ مزبور چنین آمده است: «با سرنخهایی که از سعید اسلامی در جنایتهای هولناکی چون انفجار بمب در حرم امام رضا (ع) در عاشورای ۱۳۷۳ (۳۰ خرداد ۷۳) به دست آمد و بررسی دقیقی که نسبت به عملیات انجامگرفته توسط باند سعید اسلامی در سالهای قبل صورت گرفت و طرح سؤالهای جدید از موسوی، او را که با تصور عقب افتادن از سعید اسلامی به نگرانی واداشته بود مجبور به بیان نکات مهمتری در شناسایی ابعاد ناشناختهٌ یک شبکهٌ مخوف و پنهان نمود». همچنین در جای دیگری از این جزوه آمده است: «…این اطلاعات با توجه به اعترافات اکبر خوشکوشک که در ۲۳ تیر ۷۸ در رابطه با انفجار بمب در حرم امام رضا در سال ۱۳۷۳ دستگیرشده بود از قوام و اعتبار بیشتری برخوردار شد…».
لازم به یادآوری است که پس از انفجار جنایتکارانهٌ بمب در حرم امام رضا (ع) توسط باند سعید امامی، خامنهای جنایتکار اولین کسی بود که بهفاصلهٌ فقط چند ساعت پیام داد و رسماً اعلام کرد که این بمبگذاری کار مجاهدین بوده است! و به این ترتیب اکنون به وضوح مشخص میشود که «آمر» و «صادرکنندة فرمان» تمام جنایات باند سعید امامی شخص «خامنهای» خلیفة جنایتکار ارتجاع بوده است و سناریوی انفجار حرم امام رضا (ع)، همچنان که رهبر مقاومت در نخستین واکنش بیان داشت، طرح و نقشة خبیثانة او «به منظور توجیه جنایتهای بعدیش و بهخیال برانگیختن احساسات مذهبی مردم و مخدوشکردن چهرهٌ مجاهدین که بهدلیل پایبندی عمیقشان به اسلام دین رحمت و رهایی، در میان مردم ایران از اعتبار گستردهیی برخوردارند، حرم امام رضا، روز عاشورا و سالگرد ۳۰ خرداد (سالروز آغاز مقاومت علیه رژیم) را برای این جنایت انتخاب کرده» بود. امری که بدلیل سوابق درخشان و اعتبار مجاهدین نزد تودههای خلق، هرگز نتوانست کوچکترین خدشه ای به آنها وارد سازد و حتی از درون نظامش گواهی پس از گواهی بر حقیقت موضوع و پاک بودن مجاهدین بیرون زد و ماهیت دینفروش وشقاوتپیشهاش و کارگاه دروغ بافی و جنگ روانی او را رسوا نمود.
گروه پارلمانی حقوقبشر انگلستان در مارس ۹۴، گزارشی تحت عنوان «ماشین قتل تهران» دربارهٌ تروریسم رژیم تهیه کردو بعد، در پی قتل رهبران مسیحی و بمبگذاری در حرم امام رضا (ع)، نتایج تحقیقات تکمیلی خود را منتشر نموده بود. این تحقیقات با قویترین استدلالات حقوقی ردپای آخوندهای حاکم بر ایران را در هر دو جنایت (که آنها را به مجاهدین نسبت میدادند)، نشان میداد. لرد ایوبری عضو مجلس لردها و رئیس وقت گروه پارلمانی حقوقبشر انگلستان طی تحقیقات کارشناسانة مبسوطی در مورد انفجار حرم امام رضا در صفحات ۴۹ تا ۵۴ کتاب «ایران حکم مرگ بررسی قتلها و پنهانکاریها» نوشت:
اولین بمبگذاری مشهد در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ رخ داد و منجر به مرگ ۲۶ نفر در حرم امام رضا شد. گزارشی که در ۱۰ مرداد ۱۳۷۳ منتشر شد، میگوید: «چندین نفر، ازجمله ۳ زنی که در تهران گفتند عضو مجاهدین خلق بودند، در ارتباط با بمبگذاری مشهد و دیگر اعمال خشونتآمیز، ازجمله کشتن دو کشیش مسیحی، دستگیرشدهاند»
در رابطه با مقصر دانستن مجاهدین، لرد ایوبری اظهار میدارد: «بهرغم ”کوتاهیهای” آشکار در تحقیقات اولین بمبگذاری مشهد و اعدام شاهد کلیدی باقیمانده، جناحهای مختلف دولتی و غیردولتی، بهطور قابلملاحظهای در برچسبزن به مجاهدین بهعنوان مسئول (این جنایت)، متفق بودند. ولیفقیه خامنهای در یک اعلان عمومی گفت: «مجاهدین برای حریم مقدس اسلام هیچ حرمتی قائل نیستند». وزیر خارجه، علیاکبر ولایتی، سفرای کشورهای خارجی در تهران را احضار کرد تا خواستار اعمال محدودیتهایی بر فعالیتهای مجاهدین و مقاومت ایران در سراسر دنیا شود. او به آنها گفت: «تحقیقات، اطلاعات و سایر مطالب مربوط به این جنایت تصدیق میکنند که توسط سازمان تروریستی مجاهدین انجام شد…”»
در ۲۶ شهریور ۱۳۷۸، بمبی در یک سطل آشغال در بیرون حرم امام رضا منفجر شد که منجر به کشته شدن دو نفر و مجروح شدن ۱۰ نفر دیگر شد. در رابطه با مسأله مجرمان این جنایت، لرد ایوبری اظهار میدارد: «طی مراسم تشییعجنازهای که توسط دولت برای قربانیان ترتیب دادهشده بود، شعار ”مرگ بر مجاهدین” سر داده شد که رجوعی بود به سپر بلاهای همیشگی»
در جمعبندی توطئه وزارت اطلاعات برای قتل رهبران مسیحی و انجام بمبگذاریها در یک حرم مقدس در مشهد، لرد ایوبری نتیجه گیری کرد: «در کارزار تبلیغاتی برای مجرم جلوه دادن مجاهدین در حملات تروریستی موهن علیه حرمهای مقدس و قتل کشیشان مسیحی، بسیاری از مقامات ارشد باید از واقعیات آگاه میبودند و برخی نیز مستقیماً در توطئه شرورانه برای ارتکاب این جنایات سبعانه و سوءاستفاده بعدی از آنها دست داشتند تا با وانمود کردن به اینکه خودشان قربانی هستند حمایت بینالمللی کسب کنند. وحشت مسلمانان و مسیحیان از حملات کفرآمیز علیه مردان مقدس و محلهای مقدس، طبعاً به تضعیف حمایت از اپوزیسیون اصلی (سازمان مجاهدین) چه در داخل و چه در خارج کمک میکند. ملاهای ظالم بیشک احساس میکردند که این هدفی است که انهدام بناهای مقدس و قربانی کردن چند کشیش مورداحترام، قیمت مناسبی بود که باید پرداخته شود. آنها انتظار نداشتند که ظرف ۵ سال، یکی از مرتکبین واقعی آن جنایات (سعید امامی) باید به قتل رسانده شود تا ساکت بماند، بااینکه تعداد افراد مطلع دیگر بیش از آن بود که بتوان مانع از بروز واقعیت شود».