آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعه اخیر تهران، خیلی شدید و غلیظ دربارهٴ قیامکنندگان صحبت کرد و عربده کشید: «در فقه ما آن کس که علیه حاکم عادل اسلامی بریزد به خیابان، بزند، بکشد، آتش بزند، باغی است و حکم باغی در فقه ما اعدام است».
در حالی که همه میدانند حرف اصلی قیامآفرینان «نه» به تمامیت نظام و شعار اصلی آنها «مرگ بر خامنهای» است. آخوند خاتمی با اشاره بههمین موضوع افزود: «گفتند برای آسیب زدن به نظام باید رأس قله این نظام یعنی ولایت فقیه را هدف قرار بدهیم و گفتهاند که ما باید شیب مان را به این سمت ببریم...».
ابراز وحشت نمایندهٴ خامنهای در نمایش جمعة تهران در شرایطی است که روز قبل (پنجشنبه شب12بهمن) قرار بود بهمناسبت سالروز ورود خمینی و آغاز دهه «زجر» رژیم نمایش قدرت در سطح شهرها داشته باشد و نیروهای سرکوبگر در اوج آمادگی بودند، با این همه خیزش همزمان جوانان و شعارهای مرگ بر دیکتاتور در چند شهر کشور نشان داد که تهدیدها و تمهیدهای ارعاب آور و سرکوبگرانه قادر نیست جلو خیزش و قیام را بگیرد.
آخوند خاتمی همچنین آمده بود تا با سوزش بسیار از سوزاندن «حوزهها، سازمان تبلیغات و شورای هماهنگی تبلیغات» و غیره توسط قیامآفرینان بهخیال خود، جبران مافات کند؛ اما این سخنان تهدیدآمیز، بهمصداق «سوت در تاریکی» تنها وحشت عمیق ولیفقیه ارتجاع را به نمایش گذاشت. چرا که اگر وحشتی در کار نیست و آنطور که رژیم ادعا میکند مهار اوضاع را در دست دارد دیگر چه نیازی به این عربدهکشیها و تهدید به اعدام؟! بهخصوص که رژیم خوب میداند که این عربدهکشیها و چنگ و دندان نشان دادنها، برخلاف گذشته بهای سنگینی هم در داخل کشور و هم در شرایط بینالمللی دارد.
ولیفقیه فرتوت و طلسمشکسته چون دیگر دستش مثل سابق در سرکوب و اعدام باز نیست و نمیتواند هر جنایتی را بهصورت علنی در کوچه و خیابان و در زندانها انجام دهد ناچار امیدوار است با این تهدیدها بر ارادهٴ مردم و جوانان قیامکننده تأثیر بگذارد.
کما اینکه جوانان قیام آفرین در تهران تنها چند ساعت پس از سخنرانی آخوند خاتمی به خیابانها ریختند و با شعارهای مرگ بر دیکتاتور نشان دادند که تهدیدها و اولدرم بلدرمهای احمد خاتمی و سایر سخنگویان خامنهای را به پشیزی نمیخرند و معلوم شد عزم و ارادهٴ جوانان و قاطعیت قیامآفرینان بهمراتب بیش از قاطعیت امثال خاتمی و دژخیمان خامنهای در قوه قضاییه است.
سخنان آخوند خاتمی همچنین نشان داد که در داخل رژیم در مورد برخورد با قیامکنندگان شکاف و دودستگی است. عدهیی که به شرایط اجتماعی و بینالمللی اشراف بیشتری دارند هشدار میدهند توسل به اعدام و خشونت از یک طرف بنزین ریختن روی آتش خشم و کینهٴ مردم است و قیام را شعلهورتر میکند و از طرف دیگر رژیم را در شرایط بینالمللی بیشازپیش زیر فشار میبرد، آن هم در شرایطی که کمتر از 100روز به سرآمد اتمامحجت آمریکا باقی مانده است. دستهٴ دیگر وحشتزده و ناامید تنها راه را در سرکوب و انقباض بیشتر میبینند و تلاش میکنند ترسشان را با دود و دم تهدید و ژست قاطعیت در برابر «اغتشاشگران» بپوشانند.
احمد خاتمی در بخش دیگری از قدرتنماییهای پوشالی خود با لحنی تهدیدآمیز در مورد برنامه موشکی و دخالتهای منطقهیی رژیم گفت: «در این عرصه هر چه بخواهیم تولید میکنیم و بههیچوجه مذاکره نمیکنیم» این لاف و گزاف هم مشابه عربدهکشیهایش خطاب به قیامکنندگان، فاقد پایه و مایهٴ اصلی است و هیچ تناسبی با تعادلقوای کنونی رژیم در معادلات منطقهیی و بینالمللی ندارد؛ چرا که جدا از هر بحثی، اگر رژیم واقعاً قدرتمند بود و باکی از ضربالاجل آمریکا و هشدارهای اروپا نداشت، قبل از هر لاف و گزافی، ابتدا از برجام بیرون میکشید و حداقل مبادرت به پرتاب موشک میکرد و اگر هم امکانش را بهلحاظ فنی و عملی نداشت لااقل مانند چند ماه پیش ادعا و تبلیغاتش را میکرد؛ اما این بار حتی قادر به چنین نمایشهای توخالی هم نیست چون میداند این کار هم مانند اعدام علنی قیامآفرینان برایش هزینه سنگینی دارد؛ در نتیجه اینگونه دود و دمها برای سرپوش گذاشتن بر عقبنشینیهای زبونانهیی است که در مذاکره با اروپاییها در شرف وقوع است و این هارت و پورتها و رجزخوانیها، عمدتاً مصرف انحراف اذهان و روحیه دادن به نیروهای ترسان و روحیهباخته است.
در دنیای واقعی رژیم هیچ چارهیی ندارد جز اینکه طی مدت کمتر از 100روزی که از ضربالاجل آمریکا باقی مانده باید تعیین تکلیف کند و شرایط بهکلی با شرایط امضای برجام که سیاست مماشات بر سیاستگذاران آمریکا حاکم بود و عنصر زمان تا حدود زیادی دست خودش بود و میتوانست آن را کش بدهد، کاملاً تفاوت دارد. ولیفقیه در این بازة زمانی باید بین زهر موشکی و منطقهیی یا نابودی کامل برجام و رویارویی با آمریکا و جامعهٴ بینالمللی یکی را انتخاب کند و از این گریزی ندارد.