۱۳۹۶ اسفند ۱۹, شنبه

وظایف کانونهای شورشی در چهارشنبه سوری


چهارشنبه سوری نمادی از رویارویی مردم با نظام ولایت فقیه

چهارشنبه سوری طی سالهای اخیر به نمادی از رویارویی تمامی مردم ایران با رژیم آخوندی تبدیل شده است. زیرا این رژیم از ابتدا بنای خود را بر نابودی سنتهای اصیل ایرانی گذاشته است. رژیم آخوندی حتی با نام چهارشنبه ‌سوری هم دشمنی دارد و آن را چهارشنبه آخر سال می‌نامد. این در حالی است که در سراسر ایران حتی یک خانه را نمی‌توان یافت که دستی در آتش چهارشنبه ‌سوری نداشته باشد. طبعاً به هر میزان که تعارض بین مردم و چنین حاکمیتی بیشتر می‌شود چنین سنتها و نمادهایی هم جایگاه مهمتری در مبارزه مردم علیه دیکتاتوری حاکم پیدا می‌کند. بر اساس قانون «تعرف الاشیاء باضدادها» یعنی پدیده‌ها از ضدشان شناخته می‌شوند، گستردگی استقبال عموم مردم از چهارشنبه سوریی هم میزان ضدیتشان با رژیم ضدایرانی ولایت فقیه را نشان می‌دهد.

كانونهاي شورشي و شكار فرصتها 
 کانونهای شورشی که از دل تعارض آشتی‌ناپذیر مردم ایران و رژیم ضدبشری ولایت فقیه بیرون آمده‌اند، پیوسته باید در شکار فرصتها برای سازماندهی مردم در جهت مشارکت آنان در قیامها و اعتراضات اجتماعی در جهت سرنگونی رژیم باشند. وقتی که درجه حرارت بین خلق و ضدخلق، بین مردم و رژیم آخوندی به نقطه انفجاری قیام دیماه در ۱۴۲شهر می‌رسد بنابراین چهارشنبه ‌سوری برای کانونهای شورشی یک فرصت طلایی برای ضربه زدن به دیکتاتوری ولایت فقیه فراهم می‌کند.

 چهارشنبه سوری امسال در شرایط ویژه داخلی

۱- توده‌های مردم به‌خصوص جوانان با شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای و روحانی و حکومت آخوندی نمیخوایم نمیخوایم» که در قیام دیماه سردادند در حداکثر تنفر از رژیم و آمادگی و اشتیاق برای رویارویی با ارگانهای سرکوبگر به‌خصوص در چهارشنبه‌ سوری قرار دارند.
۲-   نیروهای رژیم در برابر میلیونها نفر درمانده و مستأصل هستند و تجربه نشان داده به‌رغم تمامی لاف و گزافهایی که نیروی انتظامی و سایر ارگانهای سرکوبگر در آستانه چهارشنبه‌ سوری در مورد بگیروببند می‌زنند عملاً در برابر توده‌های گسترده‌یی که به میدان می‌آیند مجبور به خزیدن در گوشه‌یی هستند. تازه‌ این وضعیت مربوط به سالهای اخیر بوده، امسال که چهارشنبه‌ سوری دنباله قیام دیماه است، بدون تردید نیروهای سرکوبگر رژیم وضعیت بسا بدتر و فلاکت‌بارتری دارند. به‌عنوان مثال در شرایطی که بیکاری به‌عنوان یک تهدید مرگبار برای رژیم آخوندی عمل می‌کند روز ۱۷اسفند ۹۶پاسدار باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح می‌گوید مناصب و مشاغل را به کسانی بدهند که وابسته به رژیم هستند. او به تلویزیون حکومتی گفت: «ارتش جمهوری اسلامی د‌فاتر گزینش نیروی انسانی‌اش رو گذاشته در این جبهه‌ها... از میان جوانها استخدام کنند پیدا بکنند حتی برای سایر مشاغل ما بیائیم از بین این جوانها انتخاب بکنیم مگر ما نمی‌خواهیم کسانی رو در مناصب و مشاغل اساسی این کشور بگماریم که دلبسته انقلاب اسلامی باشند». پس می‌بینیم که دشمن از نظر نیرویی دچار ریزش و تردید در صفوفش شده و از این جهت نیز آسیب‌پذیر است. شاخص آن هم موج آتش‌زدن کارتهای بسیجی در جریان قیام دیماه بود.

در چنین وضعیتی ستاد اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران وظایف کانونهای شورشی را مشخص کرده است: «در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ هر کوچه سنگری، هر خانه قلعه‌یی و هر خیابان و هر کوی و برزن، میدانی برای کارزار آزادی است.

در جشن ملی چهارشنبه سوری؛ جوانان انقلابی و کانونهای شورشی، قیامی دیگر علیه دیکتاتوری آخوندی برپا می‌کنند. ایران را باید از ضحاک عمامه‌دار پس گرفت».

کانونهای شورشی برای پیشبرد همین خط می‌بایست به سازماندهی مردم و جوانان بپردازند و از جمله:

۱-   شعارنویسی به‌خصوص شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای به‌صورت گسترده

۲-   برپایی تظاهرات با شعار مرگ بر خامنه‌ای حتی با چندده نفر

 چگونه پیشبرد خط داده شده در فراخوان مجاهدین را می‌توان اجرایی کرد؟

برای اجرایی کردن «هر کوچه سنگری» و «هر خانه قلعه‌یی» و «هر خیابان و هر کوی و برزن میدانی برای کارزار آزادی» می‌بایست یک کانون شورشی طراحی و برنامه‌ریزی کند:

۱-   شناسایی دوستان و آشنایانی که مطمئن هستند و می‌توانند در کمک به برپایی تظاهرات یا شرکت در آن فعال باشند.

۲-   مشارکت در حل و فصل تضادهای کسانی که می‌خواهند در تظاهرات چهارشنبه ‌سوری شرکت کنند.

۳-   شناسایی موانع حضور فعال نفرات برای شرکت در تظاهرات اعم از جاسوسان بسیجی یا اطلاعاتی تا بتوان با دور زدن آنها و ردگم‌کردن، نفرات خودی را نسبت به فعالیت مزدوران هوشیار کرد و زمینه را برای حضورشان ایجاد کرد.

۴-   یک کانون شورشی باید در درون خود تقسیم کار داشته باشد تا بتواند با کمترین انرژی بیشترین راندمان را ایجاد کند. مثلاًًً یک نفر مسؤل تهیه پلاکاردهای چهارشنبه ‌سوری باشد. یک نفر مسؤل تهیه مواد محترقه و ضروری برای رویارویی با نیروهای سرکوبگر. یک نفر مسؤل گذاشتن قرار و مدار با مردم و ارتباطات اجتماعی. یک نفر مسؤل مالی و زنده کردن امکانات مالی....

۵-   آماده‌سازی موبایل و امکانات فیلمبرداری چه از شعارنویسیها و چه از برپایی تظاهرات هم به‌لحاظ شارژ بودن و هم محل و موقعیتی که نفر فیلمبردار از تظاهرات فیلمبرداری کند.

۶-  ...
بنابراین چهارشنبه‌ سوری را باید یکی از بهترین فرصتها برای سازماندهی کانونهای شورشی دانست. کانون شورشی باید در چهارشنبه ‌سوری هم تشکیلات درونی خودش را بسازد و هم نفرات و امکانات پیرامونی خودش را برای بهره‌گیری در قیام آتشین چهارشنبه‌ سوری شناسایی کرده، بکار گیرد و برای مراحل بعد آماده‌سازی کند.

قیام دیماه نشان داد که دشمن یعنی نظام ولایت فقیه و ارگانهای هار آن یعنی سپاه پاسداران، بسیج، اطلاعات و نیروی انتظامی گرگهای کاغذینی بیشتر نیستند. آنها در شرایطی که خلق قیام می‌کند در وحشت از آینده خودشان هم که شده بیشتر به فکر فرارند تا دفاع از حاکمیت پوسیده آخوندی.

 تجارب قیام دیماه چراغ راهنمای چهارشنبه‌ سوری برای کانون شورشی

قیام دیماه نشان داد که تمامی تبلیغاتی که در مورد انفعالی بودن مردم ایران در قبال دیکتاتوری ولایت فقیه مطرح می‌شد آبشخورش خود رژیم بوده و چنان آتشی زیر خاکستر است که وقتی امکان شعله‌ور شدن پیدا می‌کند، می‌تواند دودمان نظام ولایت فقیه را برباد دهد.

قیام دیماه نشان داد که جوانان وطن هم‌چون شیر خفته‌یی هستند که برای جنگ با دیکتاتوری آخوندی دلاورانه به وسط صحنه می‌شتابند و هر لحظه آماده‌اند تا ریش و ریشه نظام ولایت فقیه را بکنند.

قیام دیماه با شعار «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر روحانی» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» نشان داد که مردم ایران به چیزی کمتر از سرنگونی نظام ولایت فقیه و برقراری آزادی و حاکمیت مردم قانع نیست.

قیام دیماه که متکی به توده‌های زحمتکش و پایین شهری بود به قیام گرسنگان هم لقب گرفت. یعنی توده‌های مردمی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند و تا مغز استخوان برای شورش علیه نظام فقرگستر حاکم آماده‌اند.

کانونهای شورشی که پیشبرنده خط ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند با شعار «می‌توان و باید» مریم رجوی به واقع می‌توانند بسا فراتر از قیام دیماه، مردم را به صحنه آورده و رژیم آخوندی را بیش‌از‌پیش بلرزانند و....