سنتها و رسوم همگانی هر کشوری و یا هر ملیتی زنجیرهای است که افراد جامعه از یکسو به همدیگر و از سوی دیگر به گذشته مشترک آن جامعه وصل میکند و به هویت جمعی جامعه تبدیل میشود.
هویت جمعی به معنی شناسهها و مشخصات جامعهای است که آن را از جوامع دیگر ممتاز میکند و در برخی از علوم اجتماعی به آن هویت ملی هم میگویند مراسم و سنتهای عمومی مثل حلقههای زنجیرهای عمل میکنند و افراد جامعه را به هم متصل میکنند. این مراسم برای همه آحاد جامعه شناخته شده هستند. به این مفهوم که در شهرها و روستاها و در کلیه نقاط یک کشور همگی این مراسم را میشناسند در حد امکان اجرا میکنند. به این صورت که جشن کریسمس و یا نوروز برای همه تعریفی یکسان دارد. هویت اجتماعی ریشه در زبان، مذهب، فرهنگ، و تعلقهای قومی دارد. که با برگزاری مراسم و اجرای سنتها خود را نشان میدهد. از مهمترین مراسمی که در ایران به هویت اجتماعی شناخته میشود میتوان از برگزاری مراسم چهارشنبهسوری، نوروز و سیزدهبدر را نام برد که ریشه در فرهنگ اجتماعی مردم دارد. این سه رسم بزرگ موجب همبستگی و پیوندی بین مردم میشود و به هویت ملی تبدیل میگردد که ایرانی بودن به آن شناخته میشود و مردم با عشق و شور فراوان برای برپائی این جشنها به زیباترین صورت اقدام میکنند. چهارشبنه سوری به دور انداختن کهنگیها و بیماریها و به انتظار بهاری سرسبز بودن شناخته میشود، نوروز به جشن برگزاری مقدم بهار.
حال چه میشود که مراسمی به این سادگی و عمومی مورد غضب حاکمان نظام اسلامی قرار میگیرد و این مراسم را تهدیدی برای خود محسوب میکنند.
نگرانی و عدم علاقه ملایان حاکم بر ایران را به سنتها و مراسمی که ایرانیان به آن شناخته میشوند را میتوان از چند جهت بررسی کرد. اما قبل از آن باید توجه داشت که ترس ونگرانی ملایان فقط از نوروز و یا چهارشنبهسوری نیست. وقایع گلستان هفتم در تهران و آنچه در روزهای اول ماه بهمن بر دراویش نعمت الهی رفت، در حافظهها باقی خواهد ماند. برخورد با بهاییان و دستگیری آنان نیز مقولهای است که باید آن را یادآوری کرد. از این جهت این دو گروه را نام بردم که خود را اصلا سیاسی نمیدانند و در تمامی نوشتهها و بیانیه هائی که از آنان صادر میشود به این مسئله اعتراف دارند. پس دشمنی و عداوت دیدگاه ولایتفقیه با این دو گروه و گروه هائی شبیه به آنان چه دلیلی میتواند داشته باشد.
دیدگاه واپسگرا و ارتجاعی ولی فقیه، تحمل کمترین مخالفت و یا تفاوت را ندارد. این دیدگاه، در واقع همان دیدگاه خمینی است که دنباله رو او خامنهای آن عقاید را به شدیدترین وجه به کار میبندد. به طور خلاصه و مجمل میتوان گفت که دیدگاه ولی فقیه، انحصارطلب و هر طرز فکر و یا عملی که در چهارچوب این طرز تفکر قرار نگیرد به زعم آنان مذموم و ناپسند است و باید از میان برداشته شود. دیدگاهی که ولی را چوپان میداند و تمامی امت را گوسفند، که باید از او تبعیت کنند.
امامان جمعه رژیم پا را از این هم فراتر گذاشته و ولی فقیه را به تنها نماینده امام زمان بر زمین میدانند بلکه او را نشانهای از خدا میدانند و مردم را در خطبههایشان تهدید میکنند که اگر این و یا آن نکنید نعمت ولایت از آنان رو بر میگرداند. دیدگاهی که به دوران پارینه سنگی تعلق دارد. اگر نعمت ولایت فقر، بیکاری، گرسنگی و فروش چشم و کلیه است، پس بگذار که رو برگرداند. در یککلام دیدگاه ولایتفقیه میخواهد که همه آحاد ملت، آن باشند که او میخواهد. اما مردم ایران در طول تمامی سالهای حکومت نشان داده اند که از هر فرصتی برای سر باز زدن از خواستهای ارتجاعی ولی فقیه استفاده میکنند.
در این روزها و به دنبال قیامی که از دیماه شروع شده است، برپائی آتش چهارشنبهسوری بیش از هر سال و رو در روی ارتجاع فقاهت ایستادن، شعلههای قیام را فراگیر خواهد کرد. قیامی که در نهایت ریش و ریشه ولایت را خواهد سوزاند.