در حالی که ده روز به چهارشنبهسوری باقی مانده، وحشتی آشکار سراپای رژیم را فراگرفته و دستگاه تبلیغاتی و ارگانهای سرکوبگر رژیم هراسان، علیه این جشن ملی بسیج شدهاند تا مانع برگزاری آن به شیوه دلخواه مردم و جوانان قیام آفرین شوند.
سردمداران رژیم آخوندهای در این سودا و آرزو هستند که اساساً چهارشنبهسوری را از قاموس فرهنگی و اجتماعی مردم ایران حذف کنند؛ کمااین که بهطور احمقانهیی سعی میکنند حتی عنوان چهارشنبهسوری را به کار نبرند و از اصطلاح من درآوردی چهارشنبه آخر سال استفاده میکنند.
اما از آنجا که به تجربه سالیان به خوبی میدانند که تحقق چنین آرزویی امکانپذیر نیست، به ضد و نقیضگوییهای مضحک روی میآورند. از یک طرف چهارشنبهسوری را بهعنوان یک سنت خرافی تخطئه میکنند، بهخصوص در اشکالی که در حال حاضر بسیار رایج است(ترقه در کردن، استفاده از بمبهای صوتی و تجمع در خیابانها و معابر و آتشبازی..) و از طرف دیگر برای سنتهای فراموش شده چهارشنبهسوری که از قضا انگ خرافی بیشتر به آنها میچسبد مثل فالگوش ایستادن و قاشقزنی و از این قبیل، آه و افسوس میخورند.
بهعنوان مثال پاسدار حمید اندرز چمنی «رئیس اداره تبلیغات معاونت اجتماعی ناجا» بهنحو بسیار مضحکی در نقش یک جامعه شناس ظاهر شده و این طور اظهار لحیه میکند:
«اینک شاهدیم که این سنت کهن به رفتارهای خشونتبار و تنفرانگیز و بیگانه مبدل شده است و بیننده آگاه به فرهنگ چهارشنبه سوری، اذعان خواهد داشت که منفجر کردن بمبهای صوتی و آزار و اذیتهای بیمارگونه، بیشتر به بد مستی اراذل و اوباش شباهت دارد تا به آیین مهرورزی و خردمندانه چهارشنبه سوری».
وی بعد از این مقدمه ترسآلود اضافه میکند: « به راستی اگر با «ماشین زمان»، یکی از شرکتکنندگان چهارشنبهسوری در چند دهه گذشته را به چهارشنبهسوری این ایام بیاوریم، واقعاً چه تصوری از مراسم فعلی خواهد داشت؟ شاید فکر کند که بین دیوانگان یک محله، جنگی داخلی اتفاق افتاده است و اگر کسی به او بگوید که این همان آیین چهارشنبهسوری است مسلماً هم بهحال این سنت از دست رفته و هم بهحال مردم محروم از چهارشنبهسوری واقعی، تأسف خواهد خورد».
واقعیت این است که وقتی قافیة این سرمهره سرکوبگر رژیم در وحشت از خیزش چهارشنبهسوری تنگ میشود، به جفنگ از بین رفتن سنت زیبای چهارشنبهسوری متوسل میشود.
در حالی که خمینی به صراحت چهارشنبهسوری را سنتی باقی مانده از عصر جاهلیت توصیف میکرد و آخوند مطهری در همان روزهای اول بعد از روی کار آمدن خمینی، به صراحت چهارشنبهسوری را معادل شرک دانست.
رژیم به تجربه دریافته و خوب میداند بهعلت تنفری که از تمامیت رژیم وجود دارد، هرچه نظام آخوندی بگوید مردم در برابر آن قرار میگیرند، کما اینکه در سالهای گذشته هم دیدهایم که همین تخطئه و دود و دم علیه چهارشنبه سوری باعث شور و اشتیاق بیشتر مردم برای برپایی هرچه با شکوهتر آن شده است.
روشن است اگر چه حاکمیت ولایت فقیه سراپا ضدملی و ضدایرانی است اما بحث مطلقاً موضوع سنتها یا جشن دیرپای ملی و ایرانی نیست؛ مسأله این است که این جشن ملی چندین سال است که به یک کارزار ملی و نماد مخالفت و اعتراض جوانها با رژیم تبدیل شده است و هر سال هم گسترده، برجستهتر و نمایانتر میشود چون هم ظرف مناسبی برای بیان شرارههای خشم ملی است و هم شکل برگزاری چهارشنبهسوری با آن انطباق زیادی دارد. بیجهت نیست که هر سال سنت پرتاب ترقه و خوشههای آتش و منفجر کردن بمبهای صوتی رایجتر شده و سایر اجزا و بخشهایی از چهارشنبهسوری که انطباق و سازگاری کمتری با این خواستة اجتماعی دارند به تدریج کمرنگ و منسوخ شده است. رژیم هم هر قدرتلاش میکند آنها را احیا و جایگزین نماد اعتراض و جنگ کند، فایدهیی نداشته و ندارد.
به اعتراف رسانههای حکومتی در ایام چهارشنبهسوری «خیابانها و میادین شهر شبیه میدان جنگ میشود». وقتی میگویند «میدان جنگ» ناخواسته به دو طرف جنگ اعتراف میکنند. یک طرف نماد سیاهی و سرکوب و طرف دیگر نمادی از رزم و روشنایی و آتش. جنگ آشتیناپذیری که میان عموم مردم ایران با حاکمیت آخوندی جریان دارد. جنگی که رژیم تلاش میکند بر ماهیت آن سرپوش بگذارد و با تدابیر احمقانهیی مانند ترساندن خانوادهها از خطرات مواد محترقه یا اختصاص مناطق تحت کنترل در هر منطقه برای آتش بازی، آن را مهار کند و البته همیشه هم شکست خورده است. هیچکدام از تهدیدها و دود و دمهای نیرویهای سرکوبگر فایده نداشته و هر سال بیشتر از سال قبل جوانان با اشتیاق بیشتری در این کارزار ملی شرکت کرده و آن را به جنگ نمادین خود با رژیم تبدیل کردهاند.
البته امسال رژیم بیش از سالهای قبل از مراسم چهارشنبهسوری بهدلیل وحشت از شعله کشیدن قیام نگران است و تلاش میکند این ترس و نگرانی را کتمان کند. اگر سالهای قبل نگران یک خطر بالقوه و آتشی در زیرخاکستر بود، امسال در بستر قیام سراسری، از یک خطر بالفعل و آتشفشانی فعال و زنده بیمناک و هراسان است. آتشی فروزان و مستعد که بعد از فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور شعلهورتر گشته و همچنان که در همان فراخوان آمده است «هر کوچه سنگری، هر خانه قلعهیی، و هر خیابان و هر کوی و برزن، میدانی برای کارزار آزادی» خواهد شد.
کما اینکه از هماکنون؛ کانونهای شورشی و رزمندگان هزار اشرف، دانشجویان، کارگران و... از شهرهاى مختلف کشور با صدور اطلاعیهها به این فراخوان پاسخ میدهند و پیمان میبندند که چهارشنبهسوری امسال را بسا گستردهتر و آتشینتر از سالهای گذشته برپا کنند.