ایوان ساشا شیهان مدیر برنامه مطالعات عالی در روابط بینالملل و امنیت انسانی در دانشگاه بالتیمور طی مقالهیی با عنوان ایران بدون آیتاللهها، دیگر خارج از تصور نیست که روز جمعه 20بهمن در واشینگتن اگزمینر درج شده به قیام ایران اشاره کرد و ازجمله نوشت:
بهترین نقطهای که از آن شروع نمائیم، تظاهرات گسترده ضد رژیم است که در اواخر دسامبر و اوایل ماه ژانویه آغاز شد، و رژیم را از درون تکان داد. برخلاف تظاهرات سال 2009، اکثریت قاطع کسانی که در قیام 142شهر درگیر بودند از اقشار فقیر و محروم بودند. و بر اساس تخمینهای خود رژیم، 50درصد از معترضان بین سنین 19تا 25سال و 25درصد بین 25تا 32ساله بودند... از نخستین روزهای قیام، شعارهای تظاهر کنندگان - که شامل شعارهای چون "مرگ بر روحانی" و "مرگ بر خامنهای" - بود نشان داد که موضعی قاطع در رد این نظام دارند. شعار "اصلاح طلب، اصولگرا، تمام شد این ماجرا"، اینرا میرساند که مردم به این آگاهی رسیدهاند که اختلافی بین جناح های سیاسی در ایران وجود ندارد. تنها کشاکشی که واقعاً در ایران حائز اهمیت می باشد کشاکشیست بین قدرت مردم و کنترلی که رژیم بر جامعه دارد. هیچکس این پیام را واضحتر از خامنهای نگرفته است که در 9ژانویه هشدار داد که جریان سیاسی وجود دارد که سعی در براندازی این رژیم دارد...خیلی تعجب برانگیز نبود که رژیم با خشونت به قیام پاسخ داد. حدود 50تن از معترضان به ضرب گلوله کشته شدند، بیش از 8،000دستگیر شدهاند و چندین نفر در جریان بازداشتها، قبل از اعدام، شکنجه شدهاند. اما ایرانی که دیگر توسط آیتاللهها حکمروایی نشود و تنها یک سال پیش غیرقابل تصور مینمود، در نهایت امکانپذیر و بر روی میز است، و این زمانی است برای سیاستگذاران واشینگتن که با واقعیت جدید خود را منطبق نمایند. قیام ضدحکومتی که هنوز به پایان خود نرسیده است، رژیم را در زمانی که ۳۹مین سالگردش را جشن میگیرد، آسیب پذیر تر و در حالت دفاعی قرار داده است. اگر جهان مسیر درستی را طی کند، هیچ دلیلی وجود ندارد که بتواند 40مین سالگردش را جشن بگیرد.