روزنامههای حکومتی در روز دوشنبه 23بهمن مهمترین عنوانهای خود را به نمایش حکومتی 22بهمن اختصاص دادهاند. البته در تیترهایشان خبری از ادعای جمعیت میلیونی نیست و اغلب بهعنوان «تماشایی» در توصیف این نمایش اکتفا کردهاند. تصاویر صفحات اول روزنامههای حکومتی حاکی از جمعیت کم و شکست این نمایش است. دومین تیتر عمومی در روزنامههای حکومتی مربوط به اظهارات روحانی است که در وحشت از پیامدهای شقه درونی نظام نسبت به سیاستهای قبلی غلط کردن گویی کرده و پیشنهاد رفراندوم داده است:
آرمان: همهپرسی راه پایان اختلاف
آفتاب یزد: روحانی: همه به قطار انقلاب دعوت شوند
ابرار: روحانی: برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم
اعتماد: روحانی: با مردم مدارا کنیم
اقتصاد پویا: روحانی: همه را سوار قطار موفقیت انقلاب کنیم
ایران: روحانی: هرکس قانون اساسی را قبول دارد انقلابی است – هر جا در مسائل مهم اختلافنظری داریم باید به اصل 59قانون اساسی یعنی همهپرسی مراجعه کنیم
بهار: برای حفظ انقلاب راهی جز مشارکت مردم نداریم، برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم- ۴۰سال بس است کینهها را رها کنید
برخی روزنامههای باند روحانی اظهارات او را زیر سؤال بردهاند:
اعتماد: کرباسچی: نکاتی که آقای روحانی در آستانه چهل سالگی انقلاب گفتند، نکات اساسی و مهمی برای کل نظام بود.
اگر در مسالهای کشور به بنبست و اختلافنظری رسیده باشد یا ضرورتهای جدیدی ایجاد شده باشد، مسأله رفراندوم میتواند راهگشا باشد.
این حرفها از زبان رئیسجمهور بسیار خوب است اما این از توقعات عمومی مردم است که مسئولان اجرایی در مرحله اول در مورد اهدافی که میخواهند رفراندوم برگزار کنند، از ظرفیتهای قانونی خودشان استفاده کنند. اشکالی که به نظر میآید این است که قبل از اینکه به استفاده از ظرفیت رفراندوم در قانون اساسی برسیم، آیا توانستهایم از همین ظرفیتهای موجود قانون در بخشهای دیگر استفاده کنیم. این اشکالی است که به دولت وارد است
خیلی ازکسانی که در دولت آقای روحانی مسئولیت دارند باقیماندههای دورهای هستند که خیلی را از قطار انقلاب پیاده کردند. بعضی از آنها میخواستند آقای هاشمی را از قطار انقلاب پیاده کنند؛ خیلی شخصیتها را از نظام جدا کردند و فاصله بین جناحها ایجاد کردند.
امروز بخشی از نیروهای قطار انقلاب درایستگاه دولت پیاده شدهاند. بهتر است که دولت اول درمحدوده سازمانی خود نیروها را سوار بر قطار انقلاب کند.
در مورد زنان هم همینگونه است. اگر دولت مایل است که توصیه کند تا ارگانها و نهادهای مختلف افراد را از قطار انقلاب پیاده نکنند و مردم را مشارکت دهند، اول خودش این کار را انجام دهد. به نظر میرسد خوب است که عده زیادی از مدیرانی که سن و سالی از آنها گذشته و نوآوری ندارند، از قطار دولت پیاده کند و مدیرانی توانمند و باجرات را به کار بگیرد.
آقای روحانی گفتند هر کسی قانون اساسی را قبول دارد، انقلابی میدانیم. اگر این مقدار انقلابی داریم، چرا از مدیران فرسوده استفاده کنیم؟ آیا دولت نمیتواند در سایر صحنهها هم به خوبی برجام عمل کند و تحول ایجاد کرده و معجزهای به وجود آورد تا مشکلات مردم رفع شود؟ نیروهای انقلاب از ایستگاه دولت سوار قطار انقلاب شدن را آغاز کنند.
یک روزنامه همسو با باند روحانی اساساً اظهارات او را دستمایه مضحکه و طنز کرده است
جهان صنعت: سخنرانی یک اپوزیسیون در 22بهمن!... حسن روحانی در روز 22بهمن روز شکست دشمن حرفایی زد که آدم دلش میخواست دست بندازه دهن خودشو جر بده. مثلاًًًً گفت: رسانهها واقعیتها را انعکاس دهند
مگه ما از چیزی خبر داریم؟ واقعیتها رو شما خودت میدونی!
بعدشم چرا ما واقعیتها رو بگیم؟ اگه راست میگی شما به پسرت بگو یه کانال بزنه واقعیتها رو توش بگه!
بعد ایشون دراومده گفته: قانون اساسی اجازه بنبست نمیدهد. هر جا بنبست شد صندوق بیاورید رفراندوم کنیم.
حسنآقا اینایی که شما داری میگی مخاطبش خودتی! چرا داری به ما میگی؟ مگه ما باید صندوق بیاریم؟ مگه صندوقها دست ماست؟ مگه ما باید رفراندوم برگزار کنیم؟ یه جوری حرف میزنی انگار ما ملت توی این 40سال باید زندانیان سیاسی رو آزاد میکردیم، تورم رو کاهش میدادیم، اقتصاد رو بالنده میکردیم، آزادیهای اجتماعی به خودمون میدادیم، زنها رو میبردیم توی استادیوم رفراندوم برگزار میکردیم ولی نکردیم!
الان ما بدهکار هم شدیم؟
روزنامه ارگان دولت روحانی، ضمن حمله به باند رقیب، اظهارات روحانی را واکنش هراسآلود به قیام مردم ایران ارزیابی کردهاند:
ایران: بعد از اعتراضات اخیر که در 80شهر اتفاق افتاد و ملاحظه نتایج نظرسنجیهایی که پس از آن صورت گرفت، یک توجهی در همه مسئولان پیدا شده است که باید نظرات مردم را شنید و به اعتراضات آنها توجه کرد. اینکه مردم کجا هستند و چگونه باید نظراتشان را شنید. کدام نظر، نظر مردم است و کدام، نظر مردم محسوب نمیشود، مورد بحث در محافل و تریبونها بوده است. از ابتدای انقلاب همیشه مسئولان در ردههای مختلف سعی کردهاند نظر خودشان را مطابق نظر مردم بدانند، ولی جالبتر اینکه تریبونهای رسمی بیشتر دست کسانی بوده است که به مردم پاسخگو نبودهاند.
یک روزنامه باند روحانی هم به گوشهیی از اعتراضات مردمی در جریان نمایش حکومتی ۲۲بهمن اعتراف کرده است:
جمهوری اسلامی: در جشن بلوغ انقلاب اسلامی، مردم رسماًًًً و علناً خشم و انزجار خود را از تبعیض، رانت خواری، فساد، اختلاس، دریافتهای تبعیضآمیز نجومی، اشرافیگری، سوءمدیریت،... ابراز کردند.
روزنامههای باند خامنهای در عین حمله به اظهارات حسن روحانی به افزایش شقه درونی نظام و ورشکستگی نمایش ۲۲بهمن و لگدکوب شدن خط خامنهای اذعان کردهاند:
سیاست روز: قاسم سلیمانی: برخی پای سفره نظام پز اپوزیسیون میدهند
سیاست روز: دستدرازی به سبد نظام ممنوع
سیاسیکاری که شیرینی و عظمت این حضور را چند پاره سازد قطعاً از سوی ملت غیرقابل پذیرش خواهد بود لذا جریانهای سیاسی از دولت گرفته تا سایرین به خواست و نظر ملت یعنی همان حمایت از نظام و ولایت احترام گذارند
جوان: تیتری که روحانی به اپوزیسیون هدیه کرد
عبدالله گنجی در کانال تلگرامی خود افزود: سخنرانی بدی نبود. داشت تمام میکرد که ناگهان یادش افتاد در این سخنرانی به امثال زیبا کلام، روشنفکران اصلاح طلب، بی.بی.سی و رسانههای همسو حال درست و حسابی نداده و فردا خواهند گفت: تو که حرف نظام را زدی، همان گفتههای اصولگرایان را تکرار کردی. یک مرتبه وحدت و انسجام و چله انقلاب و... یادش رفت و شیوه جدیدی برای انتخابات ارائه کرد که اگر تعدادی آمدند گفتند فلانی آدم خوبی است بپذیریم (عوامگرایی مدرن یا نخبه فریبی) این سیاستمدار قدیمی در سالروز انقلاب، رفراندوم اصل59را توصیه کرد اما نگفت برای چه کاری؟ برای یک برجام دیگر؟ برای همه چیزهایی که در بخش قبلی سخنش بهعنوان افتخارات نظام یاد کرد؟ اینکه یک مقام عالی کشور در روز پیروزی انقلابش و آن هم در 40سالگی، بنبست نمایی برای رفراندوم کند پذیرفتنی است؟حالا حماسه حضور بود یا شکاف نمایی و رفراندوم 40سالگی؟
ارگان خامنهای ضمن اذعان به ورشکستگی نمایش ۲۲بهمن، به نفرت «بخش هایی» از مردم از نظام اذعان کرد و ضمن حمله به حسن روحانی نسبت به مقاومت ایران به سوز و گداز پرداخت:
کیهان: در راهپیماییهای دیروز و سالهای قبل جای حضور و یا حمایت عدهیی از رهبران احزاب، شخصیتهای خاص و پارهای از نخبگان سیاسی و اجتماعی خالی بود. عده زیادی از آنان در مراسم سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی حضور داشتند و به مرور حضور آنان و حمایتشان از انقلاب بهمن 57کاستی گرفت و به تعبیر رایج از «قطار انقلاب» پیاده شدند
بخشی از مردم که نیامدند و این نخبگان سیاسی اجتماعی جای پرداختن دارد:
بدون شک عدهیی از متن مردم که دیروز غایب بودند و البته تعدادشان زیاد نبود، از روند کشور و آنچه در ذیل واژه «نظام سیاسی» میشناسند، رضایت ندارند و عدهیی هم وضع فعلی را انحراف از روند اولیه انقلاب اسلامی و مطالبات اولیه مردم از رهبران انقلاب به حساب میآورند
در یک کلام کلی میتوان گفت انقلاب و نهادهای آن و هر کسی که در نظام، کار و مسئولیتی در دست دارد باید تلاش گستردهیی کند تا این بخش از مردم را به قطار انقلاب باز گرداند... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
در مورد رهبران احزاب و گروهها و پارهای از شخصیتهای خاص نمیتوان حکم کلی کرد هر بخش از آنها حکایت جداگانهای دارند اما بهطور کلی اینها به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند؛ دستهای که اساساً از اول دنبال پدیدهیی به نام و نشان « انقلاب اسلامی» و «نظام اسلامی» نبودهاند و درعینحال برای آن که بگویند ما با مردم ایران همراه هستیم در تظاهرات اواخر سال 57و یکی - دو مراسم سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی با اکراه شرکت میکردند و بعد هم بهطور کلی کنار کشیدند و یا در نقطه مقابل انقلاب قرار گرفتند حال بگذریم که بعضی از این افراد و گروهها در ماههای پایانی سال 57با انداختن «نخود»ی در دیگ بزرگ انقلاب، ادعای ملکیت داشته و مردم و روحانیت و پیشتازان نهضت حضرت امام(ره) را به غصب و انحصارطلبی و... متهم میکردند!
خب در این جا میتوان فهرست بسیار طولانی از گروههای کمشمار و مخالف شعارهای اصلی انقلاب نشان داد که بعد از یکی- دو سال در هیچ مراسمی از انقلاب و نظام حضور نیافتند و بسیاری از آنان در نقطه مقابل هم قرار گرفتند؛ جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده، چریکهای فدایی، سازمان منافقین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، کانون نویسندگان و شخصیتهایی که در ذیل این گروهها و یا به موازات آنها مطرح بودند از این قبیل هستند و طبعاً اینها را نمیتوان به قطار انقلاب سوار کرد و هر تلاشی برای سوار کردن آنان به قطار انقلاب راه به جایی نمیبرد چون خود آنان اساساً انقلاب اسلامی و نظامی دینی را برنمیتابند.
عدهیی از کسانی که با ظاهری دلسوزانه از لزوم سوار کردن دوباره پیاده شدگان به قطار انقلاب سخن میگویند دقیقاً منظورشان همین گروهها و افراد است و شاید در توهم استفاده از ظرفیت آنان برای جلب رضایت دشمنان بیرونی را دارند! ما در فتنه 88و قضایای پس از آن شاهد این موضوع بودیم. اتفاقی نبود که منافقین بعد از قضایای 30خرداد 60از سوی مهندس بازرگان، «فرزندان عزیز» و بعد از اتفاقات عاشورای 88از سوی یکی از سران فتنه، «مردم خداجو» خوانده شدند. البته تلاشها برای سوارکردن اینها و حامیان آنان به قطار انقلاب به جایی نمیرسد چون هم مانع درونی وجود دارد و هم مانع بیرونی... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
در این بین یک عدهیی و بهتر بگوییم یک جریانی هم از این موضوع سوءاستفاده میکند و با شعار زیبا و درعینحال مبهم بازگرداندن «آنان که از قطار انقلاب پیاده شدهاند» درصدد بهرهگیری سیاسی هستند و در واقع نه به آنان که از قطار انقلاب پیاده شدهاند ارادتی دارند و نه به آموزههای اصیل انقلاب اسلامی.
امروز بعضی از مسئولان در برابر کنترل اخلاقی و امنیتی فضای مجازی به نام «حق مردم» مخالفت نموده و از این طریق تلاش میکنند تا به گمان خود به مدیران شبکههای اجتماعی که هر کدام یک طیف خاصی از مردم را مخاطب خود دارند، نزدیک شده و آنان را برای اهداف سیاسی جذب نمایند اما وقتی در همین موضوع سوابق این افراد را میکاویم، آنان را کاملاً در مقابل چنین طیفی میبینیم مثلاًًًً در بحث حجاب در اوایل دهه 1360رفتاری کردهاند که امروز متدینترینها نیز آن را افراطگرایی و یکی از دلایل بروز ناهنجاریهای بعدی در امر حجاب میدانند... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
یکی دیگر از موضوعات، مسأله حصر بعضی از افراد و موافقت و مخالفت با آن است. تردیدی نیست که بهطور اصولی امام و رهبری و نظام و متدینین از اینکه کسی در حصر باشد، خشنود نیستند ولی نمیتوان ضرورت حصر آنانکه عدم حصرشان به خود و مردم آسیب میزند را نادیده گرفت. اما از آن طرف میبینیم مثلاًًًً افرادی از حصر آقای منتظری بهعنوان یک ظلم سخن میگویند که خود در زمانی که در مسند قدرتی بودهاند، بدون آن که دستوری دریافت کرده باشند، حدود و ثغور و حتی ابتداییترین حقوق این فرد را زیر پا گذاشتهاند. یکی از این افراد در زمان مسئولیت خود لحظهای پس از عزل آقای منتظری از قائممقام رهبری با بولدوزر به سمت منزل او حرکت کرده و دیوارهای خانه و حسینیه او را خراب کرده و با الفاظ رکیک به پیشخدمت خود دستور داده که «عکس این... را از دیوار پایین بیاور!» حالا همین فرد و افراد دیگری که در آن زمان دست به اقداماتی زدهاند که باعث دلخوری عدهیی شد و بعضی از شخصیتهای حوزوی را از قطار انقلاب پیاده کرد، مدعی هستند که آنانکه از قطار انقلاب پیاده شدهاند به قطار برگردند!
هشدار روزنامههای باند روحانی در خصوص تحولات منطقه بهخصوص سوریه موضوع قابل توجهی است که همسو با اظهارات روحانی در نمایش ۲۲بهمن است:
اعتماد:لزوم کاهش تنش در سوریه
با توجه به حضور اسراییل و آمریکا در شرق و غرب سوریه و دشواری تدارکات برای نیروهای مستشاری ایرانی بهخاطر بعد مسافت، کنترل این مخاطرات ضرورت تام دارد. بالا گرفتن این تنشها و وارد شدن مستقیم و گسترده آمریکا و اسراییل در معادلات سوریه میتواند دستاوردهای جنگ ٨ساله در سوریه را به مخاطره اندازد.
آرمان: ایران، منطقه و فرصتها
به نظر هدف نهایی آمریکا این است که ایران را هر چه بیشتر به تدریج به یک جنگ فرسایشی در منطقه سوق دهد و همان سیاستی را که علیه سایر کشورها اعمال کرد، علیه ایران نیز دنبال کند. آمریکا درصدد است که با تضعیف منابع مالی و اقتصادی ایران، به کشورمان لطمات زیادی وارد کند. این مهم ممکن است راه علاجی هم داشته باشد،
دستگاه دیپلوماسی نسبت به شرایط به خوبی واقف بوده و میدانند ایران برای اینکه در تله اقدامات پرخطر و هزینهساز از سوی آمریکا در منطقه نیفتد چه باید چه کرد؟
اقدامات اصلی در سوریه توسط مستشاران غیردیپلوماتیک انجام میگیرد، بنابراین تصور میرود درگام نخست باید دستگاه دیپلوماسی کشورمان خود را با نیروهای مستشاری هماهنگ کند و پس از آن اقدام نماید. اما اگر روند تمایل به سمت تشدید درگیری باشد در این صورت از عهده دیپلوماسی کاری ساخته نیست. اما اگر تمایل به نوعی مصالحه با دست پر باشد در این صورت بهطور قطع میتوان نسبت به آینده در منطقه امیدوار بود
آرمان: همهپرسی راه پایان اختلاف
آفتاب یزد: روحانی: همه به قطار انقلاب دعوت شوند
ابرار: روحانی: برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم
اعتماد: روحانی: با مردم مدارا کنیم
اقتصاد پویا: روحانی: همه را سوار قطار موفقیت انقلاب کنیم
ایران: روحانی: هرکس قانون اساسی را قبول دارد انقلابی است – هر جا در مسائل مهم اختلافنظری داریم باید به اصل 59قانون اساسی یعنی همهپرسی مراجعه کنیم
بهار: برای حفظ انقلاب راهی جز مشارکت مردم نداریم، برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که میتوانستیم پیاده نکنیم- ۴۰سال بس است کینهها را رها کنید
برخی روزنامههای باند روحانی اظهارات او را زیر سؤال بردهاند:
اعتماد: کرباسچی: نکاتی که آقای روحانی در آستانه چهل سالگی انقلاب گفتند، نکات اساسی و مهمی برای کل نظام بود.
اگر در مسالهای کشور به بنبست و اختلافنظری رسیده باشد یا ضرورتهای جدیدی ایجاد شده باشد، مسأله رفراندوم میتواند راهگشا باشد.
این حرفها از زبان رئیسجمهور بسیار خوب است اما این از توقعات عمومی مردم است که مسئولان اجرایی در مرحله اول در مورد اهدافی که میخواهند رفراندوم برگزار کنند، از ظرفیتهای قانونی خودشان استفاده کنند. اشکالی که به نظر میآید این است که قبل از اینکه به استفاده از ظرفیت رفراندوم در قانون اساسی برسیم، آیا توانستهایم از همین ظرفیتهای موجود قانون در بخشهای دیگر استفاده کنیم. این اشکالی است که به دولت وارد است
خیلی ازکسانی که در دولت آقای روحانی مسئولیت دارند باقیماندههای دورهای هستند که خیلی را از قطار انقلاب پیاده کردند. بعضی از آنها میخواستند آقای هاشمی را از قطار انقلاب پیاده کنند؛ خیلی شخصیتها را از نظام جدا کردند و فاصله بین جناحها ایجاد کردند.
امروز بخشی از نیروهای قطار انقلاب درایستگاه دولت پیاده شدهاند. بهتر است که دولت اول درمحدوده سازمانی خود نیروها را سوار بر قطار انقلاب کند.
در مورد زنان هم همینگونه است. اگر دولت مایل است که توصیه کند تا ارگانها و نهادهای مختلف افراد را از قطار انقلاب پیاده نکنند و مردم را مشارکت دهند، اول خودش این کار را انجام دهد. به نظر میرسد خوب است که عده زیادی از مدیرانی که سن و سالی از آنها گذشته و نوآوری ندارند، از قطار دولت پیاده کند و مدیرانی توانمند و باجرات را به کار بگیرد.
آقای روحانی گفتند هر کسی قانون اساسی را قبول دارد، انقلابی میدانیم. اگر این مقدار انقلابی داریم، چرا از مدیران فرسوده استفاده کنیم؟ آیا دولت نمیتواند در سایر صحنهها هم به خوبی برجام عمل کند و تحول ایجاد کرده و معجزهای به وجود آورد تا مشکلات مردم رفع شود؟ نیروهای انقلاب از ایستگاه دولت سوار قطار انقلاب شدن را آغاز کنند.
یک روزنامه همسو با باند روحانی اساساً اظهارات او را دستمایه مضحکه و طنز کرده است
جهان صنعت: سخنرانی یک اپوزیسیون در 22بهمن!... حسن روحانی در روز 22بهمن روز شکست دشمن حرفایی زد که آدم دلش میخواست دست بندازه دهن خودشو جر بده. مثلاًًًً گفت: رسانهها واقعیتها را انعکاس دهند
مگه ما از چیزی خبر داریم؟ واقعیتها رو شما خودت میدونی!
بعدشم چرا ما واقعیتها رو بگیم؟ اگه راست میگی شما به پسرت بگو یه کانال بزنه واقعیتها رو توش بگه!
بعد ایشون دراومده گفته: قانون اساسی اجازه بنبست نمیدهد. هر جا بنبست شد صندوق بیاورید رفراندوم کنیم.
حسنآقا اینایی که شما داری میگی مخاطبش خودتی! چرا داری به ما میگی؟ مگه ما باید صندوق بیاریم؟ مگه صندوقها دست ماست؟ مگه ما باید رفراندوم برگزار کنیم؟ یه جوری حرف میزنی انگار ما ملت توی این 40سال باید زندانیان سیاسی رو آزاد میکردیم، تورم رو کاهش میدادیم، اقتصاد رو بالنده میکردیم، آزادیهای اجتماعی به خودمون میدادیم، زنها رو میبردیم توی استادیوم رفراندوم برگزار میکردیم ولی نکردیم!
الان ما بدهکار هم شدیم؟
روزنامه ارگان دولت روحانی، ضمن حمله به باند رقیب، اظهارات روحانی را واکنش هراسآلود به قیام مردم ایران ارزیابی کردهاند:
ایران: بعد از اعتراضات اخیر که در 80شهر اتفاق افتاد و ملاحظه نتایج نظرسنجیهایی که پس از آن صورت گرفت، یک توجهی در همه مسئولان پیدا شده است که باید نظرات مردم را شنید و به اعتراضات آنها توجه کرد. اینکه مردم کجا هستند و چگونه باید نظراتشان را شنید. کدام نظر، نظر مردم است و کدام، نظر مردم محسوب نمیشود، مورد بحث در محافل و تریبونها بوده است. از ابتدای انقلاب همیشه مسئولان در ردههای مختلف سعی کردهاند نظر خودشان را مطابق نظر مردم بدانند، ولی جالبتر اینکه تریبونهای رسمی بیشتر دست کسانی بوده است که به مردم پاسخگو نبودهاند.
یک روزنامه باند روحانی هم به گوشهیی از اعتراضات مردمی در جریان نمایش حکومتی ۲۲بهمن اعتراف کرده است:
جمهوری اسلامی: در جشن بلوغ انقلاب اسلامی، مردم رسماًًًً و علناً خشم و انزجار خود را از تبعیض، رانت خواری، فساد، اختلاس، دریافتهای تبعیضآمیز نجومی، اشرافیگری، سوءمدیریت،... ابراز کردند.
روزنامههای باند خامنهای در عین حمله به اظهارات حسن روحانی به افزایش شقه درونی نظام و ورشکستگی نمایش ۲۲بهمن و لگدکوب شدن خط خامنهای اذعان کردهاند:
سیاست روز: قاسم سلیمانی: برخی پای سفره نظام پز اپوزیسیون میدهند
سیاست روز: دستدرازی به سبد نظام ممنوع
سیاسیکاری که شیرینی و عظمت این حضور را چند پاره سازد قطعاً از سوی ملت غیرقابل پذیرش خواهد بود لذا جریانهای سیاسی از دولت گرفته تا سایرین به خواست و نظر ملت یعنی همان حمایت از نظام و ولایت احترام گذارند
جوان: تیتری که روحانی به اپوزیسیون هدیه کرد
عبدالله گنجی در کانال تلگرامی خود افزود: سخنرانی بدی نبود. داشت تمام میکرد که ناگهان یادش افتاد در این سخنرانی به امثال زیبا کلام، روشنفکران اصلاح طلب، بی.بی.سی و رسانههای همسو حال درست و حسابی نداده و فردا خواهند گفت: تو که حرف نظام را زدی، همان گفتههای اصولگرایان را تکرار کردی. یک مرتبه وحدت و انسجام و چله انقلاب و... یادش رفت و شیوه جدیدی برای انتخابات ارائه کرد که اگر تعدادی آمدند گفتند فلانی آدم خوبی است بپذیریم (عوامگرایی مدرن یا نخبه فریبی) این سیاستمدار قدیمی در سالروز انقلاب، رفراندوم اصل59را توصیه کرد اما نگفت برای چه کاری؟ برای یک برجام دیگر؟ برای همه چیزهایی که در بخش قبلی سخنش بهعنوان افتخارات نظام یاد کرد؟ اینکه یک مقام عالی کشور در روز پیروزی انقلابش و آن هم در 40سالگی، بنبست نمایی برای رفراندوم کند پذیرفتنی است؟حالا حماسه حضور بود یا شکاف نمایی و رفراندوم 40سالگی؟
ارگان خامنهای ضمن اذعان به ورشکستگی نمایش ۲۲بهمن، به نفرت «بخش هایی» از مردم از نظام اذعان کرد و ضمن حمله به حسن روحانی نسبت به مقاومت ایران به سوز و گداز پرداخت:
کیهان: در راهپیماییهای دیروز و سالهای قبل جای حضور و یا حمایت عدهیی از رهبران احزاب، شخصیتهای خاص و پارهای از نخبگان سیاسی و اجتماعی خالی بود. عده زیادی از آنان در مراسم سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی حضور داشتند و به مرور حضور آنان و حمایتشان از انقلاب بهمن 57کاستی گرفت و به تعبیر رایج از «قطار انقلاب» پیاده شدند
بخشی از مردم که نیامدند و این نخبگان سیاسی اجتماعی جای پرداختن دارد:
بدون شک عدهیی از متن مردم که دیروز غایب بودند و البته تعدادشان زیاد نبود، از روند کشور و آنچه در ذیل واژه «نظام سیاسی» میشناسند، رضایت ندارند و عدهیی هم وضع فعلی را انحراف از روند اولیه انقلاب اسلامی و مطالبات اولیه مردم از رهبران انقلاب به حساب میآورند
در یک کلام کلی میتوان گفت انقلاب و نهادهای آن و هر کسی که در نظام، کار و مسئولیتی در دست دارد باید تلاش گستردهیی کند تا این بخش از مردم را به قطار انقلاب باز گرداند... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
در مورد رهبران احزاب و گروهها و پارهای از شخصیتهای خاص نمیتوان حکم کلی کرد هر بخش از آنها حکایت جداگانهای دارند اما بهطور کلی اینها به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند؛ دستهای که اساساً از اول دنبال پدیدهیی به نام و نشان « انقلاب اسلامی» و «نظام اسلامی» نبودهاند و درعینحال برای آن که بگویند ما با مردم ایران همراه هستیم در تظاهرات اواخر سال 57و یکی - دو مراسم سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی با اکراه شرکت میکردند و بعد هم بهطور کلی کنار کشیدند و یا در نقطه مقابل انقلاب قرار گرفتند حال بگذریم که بعضی از این افراد و گروهها در ماههای پایانی سال 57با انداختن «نخود»ی در دیگ بزرگ انقلاب، ادعای ملکیت داشته و مردم و روحانیت و پیشتازان نهضت حضرت امام(ره) را به غصب و انحصارطلبی و... متهم میکردند!
خب در این جا میتوان فهرست بسیار طولانی از گروههای کمشمار و مخالف شعارهای اصلی انقلاب نشان داد که بعد از یکی- دو سال در هیچ مراسمی از انقلاب و نظام حضور نیافتند و بسیاری از آنان در نقطه مقابل هم قرار گرفتند؛ جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده، چریکهای فدایی، سازمان منافقین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، کانون نویسندگان و شخصیتهایی که در ذیل این گروهها و یا به موازات آنها مطرح بودند از این قبیل هستند و طبعاً اینها را نمیتوان به قطار انقلاب سوار کرد و هر تلاشی برای سوار کردن آنان به قطار انقلاب راه به جایی نمیبرد چون خود آنان اساساً انقلاب اسلامی و نظامی دینی را برنمیتابند.
عدهیی از کسانی که با ظاهری دلسوزانه از لزوم سوار کردن دوباره پیاده شدگان به قطار انقلاب سخن میگویند دقیقاً منظورشان همین گروهها و افراد است و شاید در توهم استفاده از ظرفیت آنان برای جلب رضایت دشمنان بیرونی را دارند! ما در فتنه 88و قضایای پس از آن شاهد این موضوع بودیم. اتفاقی نبود که منافقین بعد از قضایای 30خرداد 60از سوی مهندس بازرگان، «فرزندان عزیز» و بعد از اتفاقات عاشورای 88از سوی یکی از سران فتنه، «مردم خداجو» خوانده شدند. البته تلاشها برای سوارکردن اینها و حامیان آنان به قطار انقلاب به جایی نمیرسد چون هم مانع درونی وجود دارد و هم مانع بیرونی... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
در این بین یک عدهیی و بهتر بگوییم یک جریانی هم از این موضوع سوءاستفاده میکند و با شعار زیبا و درعینحال مبهم بازگرداندن «آنان که از قطار انقلاب پیاده شدهاند» درصدد بهرهگیری سیاسی هستند و در واقع نه به آنان که از قطار انقلاب پیاده شدهاند ارادتی دارند و نه به آموزههای اصیل انقلاب اسلامی.
امروز بعضی از مسئولان در برابر کنترل اخلاقی و امنیتی فضای مجازی به نام «حق مردم» مخالفت نموده و از این طریق تلاش میکنند تا به گمان خود به مدیران شبکههای اجتماعی که هر کدام یک طیف خاصی از مردم را مخاطب خود دارند، نزدیک شده و آنان را برای اهداف سیاسی جذب نمایند اما وقتی در همین موضوع سوابق این افراد را میکاویم، آنان را کاملاً در مقابل چنین طیفی میبینیم مثلاًًًً در بحث حجاب در اوایل دهه 1360رفتاری کردهاند که امروز متدینترینها نیز آن را افراطگرایی و یکی از دلایل بروز ناهنجاریهای بعدی در امر حجاب میدانند... مشکل بخشی از اندک کسانی که دیروز در صفوف «ملت» حضور نیافتند برای این غیبت به خود حق میدهند! بخش مهمی از اشکالاتی که این گروه به روندها، رویکردها و عملکردها میگیرند، باید حل شود و بدون حل آنها بازگرداندن این عده به قطار انقلاب آسان نیست. متأسفانه باید گفت بیعدالتیها در بخشهای مختلف دستگاههای حکومتی وجود دارد، فساد و سوءاستفاده و حیف و میل اموال عمومی وجود دارد، تندرویها در بعضی از مواردی که پای مردم در میان است و نیاز به تسامح دارد، یک واقعیت است. اینکه متولیان بخشهای مهمی از نظام نسبت به اشکالات افراد داخل حکومت نوعاً با تسامح عبور میکنند ولی کمتر از آن اشکال را در طیفهایی از مردم تحمل نمیکنند، یک واقعیت است که بدون رفع آنها و یا نشاندادن چشماندازی که نوید رفع آنها بدهد، نمیتوان بخشی از مردمی که به روندها و رویهها اعتراض دارند را به قطار انقلاب بازگرداند.
یکی دیگر از موضوعات، مسأله حصر بعضی از افراد و موافقت و مخالفت با آن است. تردیدی نیست که بهطور اصولی امام و رهبری و نظام و متدینین از اینکه کسی در حصر باشد، خشنود نیستند ولی نمیتوان ضرورت حصر آنانکه عدم حصرشان به خود و مردم آسیب میزند را نادیده گرفت. اما از آن طرف میبینیم مثلاًًًً افرادی از حصر آقای منتظری بهعنوان یک ظلم سخن میگویند که خود در زمانی که در مسند قدرتی بودهاند، بدون آن که دستوری دریافت کرده باشند، حدود و ثغور و حتی ابتداییترین حقوق این فرد را زیر پا گذاشتهاند. یکی از این افراد در زمان مسئولیت خود لحظهای پس از عزل آقای منتظری از قائممقام رهبری با بولدوزر به سمت منزل او حرکت کرده و دیوارهای خانه و حسینیه او را خراب کرده و با الفاظ رکیک به پیشخدمت خود دستور داده که «عکس این... را از دیوار پایین بیاور!» حالا همین فرد و افراد دیگری که در آن زمان دست به اقداماتی زدهاند که باعث دلخوری عدهیی شد و بعضی از شخصیتهای حوزوی را از قطار انقلاب پیاده کرد، مدعی هستند که آنانکه از قطار انقلاب پیاده شدهاند به قطار برگردند!
هشدار روزنامههای باند روحانی در خصوص تحولات منطقه بهخصوص سوریه موضوع قابل توجهی است که همسو با اظهارات روحانی در نمایش ۲۲بهمن است:
اعتماد:لزوم کاهش تنش در سوریه
با توجه به حضور اسراییل و آمریکا در شرق و غرب سوریه و دشواری تدارکات برای نیروهای مستشاری ایرانی بهخاطر بعد مسافت، کنترل این مخاطرات ضرورت تام دارد. بالا گرفتن این تنشها و وارد شدن مستقیم و گسترده آمریکا و اسراییل در معادلات سوریه میتواند دستاوردهای جنگ ٨ساله در سوریه را به مخاطره اندازد.
آرمان: ایران، منطقه و فرصتها
به نظر هدف نهایی آمریکا این است که ایران را هر چه بیشتر به تدریج به یک جنگ فرسایشی در منطقه سوق دهد و همان سیاستی را که علیه سایر کشورها اعمال کرد، علیه ایران نیز دنبال کند. آمریکا درصدد است که با تضعیف منابع مالی و اقتصادی ایران، به کشورمان لطمات زیادی وارد کند. این مهم ممکن است راه علاجی هم داشته باشد،
دستگاه دیپلوماسی نسبت به شرایط به خوبی واقف بوده و میدانند ایران برای اینکه در تله اقدامات پرخطر و هزینهساز از سوی آمریکا در منطقه نیفتد چه باید چه کرد؟
اقدامات اصلی در سوریه توسط مستشاران غیردیپلوماتیک انجام میگیرد، بنابراین تصور میرود درگام نخست باید دستگاه دیپلوماسی کشورمان خود را با نیروهای مستشاری هماهنگ کند و پس از آن اقدام نماید. اما اگر روند تمایل به سمت تشدید درگیری باشد در این صورت از عهده دیپلوماسی کاری ساخته نیست. اما اگر تمایل به نوعی مصالحه با دست پر باشد در این صورت بهطور قطع میتوان نسبت به آینده در منطقه امیدوار بود