۱۳۹۴ دی ۱۴, دوشنبه

یک سوم جمعیت ایران بیکارند!


بحران روبه رشد بیکاری در حاکمیت آخوندی اکنون به میزانی رسیده است که به گفته بسیاری از کارشناسان رژیم، دیگر راه بازگشتی برای آن متصور نیست؛ زیرا مهم ترین مشکل بازار کار در حاکمیت چپاولگر آخوندی نبود رشد اقتصادی، نبود سرمایه گذاری و وجود بحران های شدید مالی است.

 
 
 
 
 
براساس یک میزگرد تخصصی که از سوی متولیان رژیم در تهران برگزار شد، اعلام گردید که: «در آینده بیش از 4.5 میلیون دانش‌آموخته دانشگاهی وارد بازار کار خواهند شد که ظرفیت اقتصاد ایران قطعاً آماده پاسخگویی به این حجم از نیروی فعال آماده به کار نیست».
یک اقتصاددان در حکومت آخوندی ضمن به چالش کشیدن آمار و ارقام های دستکاری شده از سوی دولت آخوند روحانی در زمینه بیکاری گفت: «در سال 1335، حدود 53 درصد از مردم ایران شاغل بودند که اگر همان معیار را استفاده کنیم، هم‌اکنون 33 درصد از مردم ایران بیکارند؛ با محاسبات دقیق قطعاً 15 میلیون ایرانی بیکار خواهند بود».

این تحلیل گر حکومتی در ادامه (خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 13 دیماه 1394) به گوشه هایی از چپاول اموال و سرمایه های که بدلیل سیاست های میهن برباد ده رژیم بجای هزینه برای بهبود وضعیت اقتصادی، به هرز رفته و یا غارت شده، اینگونه اعتراف می کند: «از زمان دولت هاشمی رفسنجانی هزار و 300 میلیارد دلار در اقتصاد ایران هزینه شده است که طبق ضوابط سازمان بین‌المللی کار باید به ازای هر 10 هزار دلار، یک شغل ایجاد می‌شد. با احتساب رقم 1300 میلیارد دلار، باید تاکنون 130 میلیون شغل ایجاد می‌شد که تنها 13 میلیون شغل ایجاد شده است و به جرأت می‌توان گفت یک سوم آن دلالی و اقدامات واسطه‌ای در اقتصاد است».

از درآمد های نفتی رژیم سخن به میان آمد، جا دارد تا در این رابطه به مجموعه درآمد های نفتی دولت ها از زمان بروی کار آمدن خامنه ای اشاره ای اجمالی شود. بنابرآمار های حکومتی مجموعه درآمد های نفتی رژیم در دوران رفسنجانی حدود 130 میلیارد دلار، دوران هشت ساله آخوند خاتمی بالغ بر 200 میلیارد دلار و در دوران احمدی نژاد به سقف قریب 800 میلیارد دلار رسیده بود. برای دوران آخوند روحانی نیز متولیان حکومت درآمد های نفتی حدود 320 میلیارد دلار پیش بینی می کنند.
زمانیکه از درآمد های نفتی سخن به میان می آوریم منظور تنها درآمد حاصله از فروش نفت نیست، بلکه شامل درآمد های گاز، مشتقات نفت و مشتقات گازی نیز هست. لذا اکنون این سوال مطرح است که بر سر این حجم از درآمد های نفتی و گازی که بیش از هزار و یکصد میلیارد دلار طی 18 سال اخیر بوده است، چه آمده؟ به یقین پاسخ به این سوال را نه تنها در بحران های فزاینده اقتصادی، مالی، فقر، بحران های معیشتی و وجود لشکر بیکاران، بلکه باید در چپاول های نجومی از طریق باند های مافیایی، بلند پروازی های اتمی، موشکی و بنیادگرایی از سوی دیکتاتوری ولی فقیه جستجو نمود.