۱۳۹۴ دی ۱۱, جمعه

ما عراقيها چه چيزي را بايد از مجاهدين خلق بياموزيم؟ سايت دنيا الوطن- فلسطين 10 دي ـ 31 دسامبر 2015


علي احمد الساعدي- بيش از 30 سال است كه به عراق آمده اند وخانه و خانواده خود را رها كردند تا خودشان را براي يك راه طولاني بسوي آزادي آماده كنند، يك منطقه بي آب وعلف صحرائي را براي اقامت خودشان در اولين درس انساني كه به جهان ارائه كردند،

 
 
انتخاب كردند. در اين دشت زيبائيها و اميد و آرزو را در خاكهاي مرده كاشتند و آنجا را به منطقه سرسبزي تبديل كردند كه از آن سرزندگي مي طراود و از آنجا بود كه مبارزه اسطوره اي خود را عليه خطرناك ترين رژيم تروريستي وجنايتكار در جهان آغاز كردند. رژيم آخوندي حاكم بر ايران كه دوران سياه خود را با سلسله اي از اعدامها شروع كرد بنحوي كه وقتي تعداد اعدامهاي آن از صدها هزار گذشت آنرا در رديف قتل عام ها دسته بندي كردند.
بيش از30سال است كه اين زنان و مردان آرمان ميهن شان را با خود حمل ميكنند و بجز وطن چيزي درسر ندارند و همه چيزشان درخواب وبيداري ميهن شان است، ميهن شان در تكه نان و جرعه آبي كه معمولا دو وعده در روز مي خورند همراه آنهاست ، ميهن شان درپژواك سرودهاي انقلابي وحماسي آنها از حنجره هايشان به غرش درمي آيد، آنان شوق واميد به وطن شان را در چشمان مبارز بزرگ مريم رجوي مي بينند كسي كه سوگند خورده كه يا مردمش را آزاد كند يا درمسير خدا شهادت را پذيرا شود. بيش از30سال است كه فقط وطنشان در قلبهايشان است، آنها را خلع سلاح كردند، محاصره اشان كردند، غذا و آب و برق تمامي نيازهاي زندگي روزانه انساني را بر آنها قطع كردند، رفقاي آنها درمسير آزادي، شهادت را دركمپ اشرف كه چندين بار مورد حمله باندهاي آخوندها و جيره خوار ِ قاتل نوري مالكي قرار گرفت، پذيرا شدند وآنها را از اشرف به يك منطقه بي¬آب وعلف در بغداد بنام كمپ ليبرتي منتقل كردند، آنها براساس وعده هاي سازمان ملل مبني بر حفاظت از آنها، جابجا شدند. ولي آنها بنا به عادت خودشان مانند يك كندوي زنبور ازيك زمين بي¬آب وعلف وصلب، بهشت سرسبزي ساختند. هردرختي راكه كاشتند بنام يك شهيد ازشهدايشان نامگذاري كردند. و باز بارفقاي ديگري كه درتهاجماتي كه نيروهاي شبه نظامي آخوندها درهمين كمپ انجام داده و آنها را به شهادت رساندند وداع كردند. ولي عليرغم همه اينها برآرمانشان پايدار وثابت قدم ماندند واز اصولشان تا آخرين قطره خون خود كوتاه نيامدند.
حالا اين سئوال براي ما عراقيان مطرح است، ما چه چيزي را بايد از برادران و خواهران اشرفي امان كه در طول سه دهه از زمان، در بين ما زندگي كردند بياموزيم؟! دشمن ما يكي است كه همانا رژيم جنايتكار ايران است كه عراق را بطوركامل ويران كرده است. زير بناهاي آن را نابود كرده و اقتصاد آنرا منهدم نموده وآنرا ورشكسته كرده است. فتنه فرقه گرائي را دربين ما كاشت و با انفجار مراقد امامان عسكري در سامرا ما را در وضعيتي قرارداد تا در درياهايي از خون غرق شويم. اين رژيم ايران است كه از تشكيلات القاعدة وشبه نظاميان ،پشتيباني وحمايت مالي ميكند تاجايي كه طبقه اول بيمارستاني در تهران را به مداواي مجروحين شبه نظاميان و طبقه چهارم آنرا به مداواي مجروحين تشكيلات القاعده اختصاص داده است. رژيم ايران تلاش ميكند كه بافت اجتماعي ما را تخريب كند، وجهل و ناداني را درعقلهاي افر اد ساده بكارد، تاجايي كه برادر، برادر خود را مي كشد. اين رژيم به مزدوران خود فرمان داد تا تشكيلات تروريستي داعش وارد موصل شوند تا اينكه عراق وارد ميدان بازي براي جنگ ساختگي اش عليه تروريسم شود تا به اين شكل، خودش را به عنوان سازنده واقعي تروريسم از عهد خميني مدفون ، در پوش آن ، پنهان كند. اين رژيم ايران است كه دولت هاي فاسد عراق را ايجاد نمود و به ليست دزدهاي انتخابات كه باعث شدند كشور در جهنمي از ورشكستي قرار گيرد، تبريك گفت. وبدنبال آن شبه نظاميان به باندهاي غارت و چپاول و قتل و سرقت و تجاوز عليه شهروندان در روز روشن تبديل شوند.
براي ما عراقيها خيلي خوبست است كه اولاً از مجاهدين بياموزيم كه چگونه با رژيم آخوندي بجنگيم، چگونه با يك دشمن مشترك كه اشرفيها طي سي سال گذشته با آن جنگيدند بجنگيم، مجاهدين خلق درمان واقعي جراحت امروز مردم عراق هستند، آنها درمان مؤثر تمامي مشكلات ما هستند...
از جنبه هاي انساني نيز خيلي خوبست براي ما و براي تمامي خلقهاي جهان كه از مجاهدين درس صبر و اراده فوق العاده و اصرار و پايداري بر رويارويي با دشمن با ساده ترين امكانات را بياموزيم، شايد ساده ترين درس اخلاقي كه مجاهدين خلق به جهان تقديم كردند اين بود كه ميتوان يك زمين مرده را آباد كرد و از خرابه ها ، باغهاي سرسبز درست كرد. مجاهدين خلق زندگي را دوست دارند و به زميني كه روي آن زندگي ميكنند، احترام مي گذارند، كما اينكه عاشق شهادت در راه خدا بخاطر آرمان خلقشان هستند.
باختصار، هر عراقي كه حس ميهني دارد و صادق است و به آينده ميهنش فكر ميكند و به آينده فرزندان و نسلهاي آينده فكر ميكند بايد كه از داستان مجاهدين خلق كه اكنون سمبل ومثالي براي فدا و جانفشاني در سطح جهاني شده اند درس بگيرد.
در خاتمه، با تمام احترامي كه براي انقلابيون در سراسر جهان از كوبا تا چين قائل هستم ولي اگر در داستان مجاهدين خلق و قرباني عظيمي كه تقديم كردند و عبرتها و درسهاي انساني كه آنها با مبارزه طولاني اشان بطور عملي ارائه دادند با دقت نگاه كنيم، آنان را انقلابيون پيشقراول در تمامي جنبشهاي آزاديخواهانه در تاريخ نوين خواهيم يافت، درود بر هر مجاهد انقلابي عليه ظلم و طغيان.
ملاحظه: اين مقاله در سايت كتابات عراق نيز منعكس شده است.».