درباره خدمتگذاری فرشته خلج هدایتی به اطلاعات آخوندی
اسنـاد سخــن میگوینــد
پس از انتشار قسمت اول اسناد که به درخواست کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت صورت گرفت، اطلاعات آخوندی و انجمنهای نجاست درونمرزی و برونمرزی آنکه به سکوت و فرو خوردن مجاهدین امید بسته بودند، دچار ضربه مغزی شدند. مغزهای گندیده و علیل که انتظار چنین مشت محکمی بر دهانهای آلوده نداشتند، از این پیشتر خویشتنداری مجاهدین را بهحساب این گذاشتند که گویا سند و مدرکی در دست نیست. از اینرو با رذیلت فوق تصور پاسداری-اطلاعاتی بر ۱۵۰فقره عقیمسازی اجباری زنان در اشرف در روزگار پایداری پرشکوه پای میفشردند. اما بعد از انتشار نمونهیی از اسناد، سگهای زنجیری نظام به همان شیوه «امت نالآن» به شیون پرداختند که وا اسلاما! وا شریعتا! از بیاخلاقی مجاهدین که پرونده پزشکی بازمیگشایند …
عجبا که تا دیروز با وقاحت و لئامتی بیانتها، بدون هر گونه شرم و حیا ۱۵۰فقره را علم کرده بودند و لیست میدادند، اما امروز دست آلوده به دندان میگزند و معلم اخلاق و حافظ اسرار پزشکی شدهاند! غافل از اینکه روزگار جاروی شغالان و پیگیری و پیگرد مأموران و مزدوران سپاه و اطلاعات تا نفر آخر، فرا رسیده است. مقاومتی که توانست لیست ۳۲هزار مزدبگیر نیروی قدس سپاه پاسداران در عراق را تا نامگذاری تروریستی این نیروی ضدمردمی افشا و پیگیری کند، به نبرد برای سرنگونی و ریشهکنی رژیم ولایتفقیه و مأموران و مزدورانش تحت هر نام و پوششی، تا پیروزی ادامه میدهد.
آخوند یونسی که مدعی بود: «وزارت اطلاعات صدهاهزار خبرچین. مخبر، همکار، پرسنل رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و در سراسر دنیا» دارد (تلویزیون رژیم- ۵شهریور ۱۳۷۹)، بعداً بهصراحت گفت: «مقابله با منافقین تاکنون فقط با شیوه اطلاعاتی جواب داده است و شیوههای پلیسی و نظامی جوابگو نبوده است» (ایسنا-۲۵آذر ۱۳۸۲).
یونسی محور تلاش وزارت اطلاعات را «تبدیل جریانهای ضدانقلاب به جریانهای کمخطر یا بیخطر و تبدیل عناصر منافقین به ضد منافقین» توصیف کرد (خبرگزاری فارس-۱۰شهریور ۱۳۸۳). از اینرو جاروی شغالان و کارزار درهم شکستن شبکه اطلاعات دشمن ضدبشری لازمه به زیر کشیدن فاشیسم دینی و یک فریضه ملی و میهنی است. به همین خاطر ایرانیان خواهان اخراج مزدوران از آمریکا و اروپا هستند.
افسار پاره کردن رژیم پس از خروج مجاهدین از لیست تروریستی و فعال کردن سلولهای خفته وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و نیروی قدس
دادگاه استیناف آمریکا در روز اول ژوئن ۲۰۱۲(۱۲خرداد ۱۳۹۱) در یک حکم «مندیمس» که از ۲۳۰سال قبل از آن در تاریخ قضایی آمریکا بیسابقه بود؛ وزارتخارجه آمریکا را که ۶۰۰روز از اجرای حکم قبلی دادگاه در تیرماه ۱۳۸۹سرباز زده بود، موظف کرد طی ۴ماه مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کند والا دادگاه خودش به این کار مبادرت خواهد کرد. وزارتخارجه در آخرین روز و آخرین فرصت اداری در روز جمعه ۲۸سپتامبر (۷مهر ۹۱) اطاعت کرد و با دستور خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران از لیست خارج شدند.
پاتک رژیم آخوندی، لجنپراکنی، جنگ کثیف روانی، فعال کردن پیاپی مزدوران و سلولهای شیطانسازی و تروریسم و موشکپرانی و انداختن تقصیر آن به گردن خود مجاهدین بود. از جمله سپاه پاسداران در ۲۴آبان ۹۱ ادعا کرد سازمان مجاهدین «برای از بین بردن هر گونه عطوفت مادری و یا بازگشت احتمالی زنان به شرایط قبل، در سالهای استقرار در پادگان اشرف، طی یک سناریوی خوفناک ضدبشری طرح عقیم کردن زنان را پیاده کرد». سپس رسانههای رژیم و سایتهای مزدوران بهصورت بخشنامهای و کلیشهای درباره عقیمسازی ۱۵۰زن دم گرفتند.
وزارتبدنام ۶سالونیم بعد، مشخصاً پس از قیامهای پایان سال ۹۶، باز هم از فرط درماندگی در برابر مجاهدین و کانونهای شورشی به همین سناریو آویخت و در گفتگوی مشمئزکننده یک مأمور افشا شده با زن «عقیمشده» از دهان کثیف زن مزبور ادعا کرد حداقل ۱۰۰-۱۲۰ فقره مانند خودش را مطمئن است (برگرفته از سایت مأمور مزبور-۱۰فروردین۹۷):
محمد جعفری: خیلی ببخشید که این سؤال را میپرسم. آیا در این مدت به پزشک مخصوص زنان اگر مراجعه کردید این موضوع را شنیده از شما که خود شما فرمودید؟
فرشته خلج هدایتی: بله من چون بیماریهای مختلفی خوشبختانه از آنجا داشتم و با خودم آوردم مجبورم که به پزشکهای مختلف مراجعه کنم و اولین سؤال در هر مراجعهای این است که چه سابقه پزشکی دارید و وقتی میگویم من سیستم زنانم را عمل کردم، دکترها تعجب میکنند و میپرسند آیا بیماری خاص و خطرناکی داشتی که من بهشان میگویم که نه، و اونها خیلی برآشفته میشوند پس اگر بیماری جدی نداشتی چطور شده همچنین اقدامی کردی،که من واقعاً توضیحی برایشان نداشتم. در یکی از همین مراجعات من وقتیکه دچار حمله قلبی شدم و دوستم مرا به بیمارستانی در همین کشوری که هستم برد و از من خانم دکتر این سؤال را کرد، وقتی توضیح دادم که نه بیماری خاصی نداشتم ولی عمل جراحی انجام شده، خانم خودکارش را محکم روی میز کوبید و واکنشش را نمیتوانست کنترل کند.
محمد جعفری: حالا شاید شما یک نفر اینجوری بودید یا دو نفر سه نفر، اینجا میگویند تعداد بیشتری رحمشان را گفتند که در بیاورید.
فرشته خلج هدایتی: من مطلع هستم چون همزمان با من نفرات دیگری هم این کار را کردند و ما توی محل بیمارستان اشرف باهم توی یک بیمارستان بودیم و همزمان عمل شدیم ولی اینکه دلایل همهمان مثل هم بود در موضوع پزشکی من مطلع نیستم ولی مطمئنم که بهلحاظ ایدئولوژیکی یکی هستیم.
محمد جعفری: نه پرسش من این بود که آیا ممکنه این فقط شامل یک یا دو نفر بوده؟
فرشته خلج هدایتی: نخیر تعداد زیادی این کار را کردند.
محمد جعفری: تعداد زیادی، مثلاً چند نفر؟
فرشته خلج هدایتی: من حداقل مطمئن هستم حدود ۱۰۰و ۱۲۰ تا حداقل مطمئنم که بوده.
روزنامه «بیزنس» متعلق به صنعت کشتیرانی نروژ در مالکیت اصلی یک سرمایهدار معروف
در روز ۲۲اردیبهشت۹۸سپاه پاسداران ولایتفقیه ۴کشتی نفتکش را در سواحل فجیره مینگذاری کرد که یکی از آنها یک کشتی نفتکش نروژی بود. سیوچند روز بعد، در ۲۵خرداد روزنامهای به نام «بیزنس نروژ» مجاهدین را با حداکثر لجنپراکنی زیر ضرب گرفت. این روزنامه متعلق به صنعت کشتیرانی و حمل ونقل نفت و در مالکیت اصلی سرمایهدار معروف فرد اولسون است. لجنپراکنی نفتی-تجاری میخواهد ثابت کند که مجاهدین بدتر از رژیم آخوندی هستند و این رژیم بدون آلترناتیو است و نباید سرنگون شود. روزنامه قبلاً «بیزنس و کشتیرانی» نام داشت. همه میدانند که تاکتیک رشوه و باج رسم رایج بین رژیم و شرکتهای اینچنینی بوده است که نمونه آن داستان پسر رفسنجانی با استات اویل و کلان رشوههای شرکتهای نفتی نروژی و فرانسوی است. مصدق چوب بریتیش پترولیوم را میخورد. مجاهدین هم هدف معاملات توتال و امثال آن قرار گرفتند. قابل توجه اینکه نروژ عضو اتحادیه اروپا و تحریمهای آن علیه رژیم نبوده و از بسیاری تحریمها علیه رژیم تبعیت نمیکند.
لجنپراکنی «بیزنس» اما از زبان بریدهمزدوران افشا شده و خبرنگاری انجام شد که در ۹فروردین همراه با یک مأمور سفارت رژیم در پوشش خبرنگاری در آلبانی، به اشرف۳ آمده بود و البته مجاهدین او را نپذیرفته بودند. مجاهدین هرگز و هیچگاه و تحت هیچ پوششی، مأموران و مستخدمان رژیم را نمیپذیرند. به همین خاطر نمایندگی شورای ملی مقاومت در اسلو در ۶خرداد در نامه به وزیر دادگستری نروژ توطئه رژیم از طریق خبرنگار معلومالحال را به اطلاع او رساند. جالب اینکه عکاس همکار این خبرنگار (جواد پارسا) نیز از خبرگزاری سپاه پاسداران آمده است!
دژخیم فلاحیان وزیر سابق اطلاعات گفته بود وزارت اطلاعات «در پوشش کارهای بازرگانی یا خبرنگاری» عمل میکند. این همان نقطه تلاقی بیزنس و خبرنگار دوست نظام است.
سوژه اصلی و دعاوی متعفن
سوژه اصلی که این لجننامه علیه مجاهدین به کار گرفت فرشته خلج هدایتی (۶۰ساله) است که با وقاحتی چندشآور مدعی است در ۵۲سالگی«بدترین چیز این بود که آنان[مجاهدین] امکان مادر شدن را از من گرفتند. من چند کیست کوچک داشتم، آنان یک دکتر آوردند و در آنجا ما پشت سر هم ایستاده بودیم، زنانی با مشکلات. بهجای اینکه عمل سادهای انجام دهند، آنان تخمدانهای مرا خارج کردند. آنان زندگی مرا نابود کردند».
لجننامه، این زن را عضو شورای رهبری مجاهدین معرفی میکند. البته یک نوع شورای رهبری که «به مدت ۳ماه در کانتینر ایزوله بوده» و به او «تف و توهین» میکردند و «بعضی وقتها سیلی میزدند» و او را «اواسط شب بیدار و مجبور میکردند تا جلوی رهبریت با سر خم کرده» بنشیند! هر چند که اندر باب پیشتازی خود میگوید: «من اولین زنی بودم که حلقه ازدواج را درآوردم و به یک فرمانده دادم»!
به نظر میرسد لجننامه و خبرنگارش، خوانندگان خود را بالکل عاری از عقل و شعور میدانند. شاید هم از آثار مینگذاری آخوندها بر پشت و روی جلد روزنامه است!
به گفته این روزنامه، زن مزبور ۳۰سال با رژیم در جنگ (!) بوده ولی ۵سال پیش از مجاهدین جدا شده و فهمیده است که «این جنگ [مشخصاً عملیات فروغ جاویدان] غیرمعقولانه و اشتباه بود» زیرا مجاهدین «هرگز با مردم ایران نبودهاند و اکنون تنها ابزاری در دست آمریکا و اروپا هستند (و) شاید در یک بازی بزرگ ژئوپلیتیکی آنها میتوانند به قدرت برسند…».
کیانمهر مأمور اطلاعات و حکم دادگاه آلمان
زن مزبور برای سفیدسازی و رد گم کردن، با ناشیگری ضدتعقیب هم زده و با ترفند «آی دزد… آی دزد» میگوید: «مأموران رژیم ایران از طریق تلگرام با من تماس گرفتند. آنان به من پیشنهاد کردند که به ایران بازگشته و گفتند هزینه سفر و اقامت را پرداخت خواهند کرد. در عوض، میخواستند که من در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرده و بگویم که من مجاهدین را ترک کردهام و به رژیم ملحق شدهام. من جواب دادم ۳۰سال من با شما در جنگ بودهام، هرگز این کار صورت نخواهد گرفت… آنان دو بار تلاش کردند تا مرا استخدام کنند…».
فقط معلوم نیست که بهغیر از«برادران پاسدار و اطلاعاتی» چه کسی نخستین بار ۱۵۰فقره عقیمسازی را در دهان مزدور گذاشته و او هم در صفحات آن لجننامه استفراغ کرده است! پاسدار اطلاعاتی کیانمهر با نام مستعار سجاد یکی از همانهاست. مأمور قدیمی اطلاعات است که در هتل مهاجر بغداد نیز سرپرستی این قبیل مزدوران را برعهده داشت.
در اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت به تاریخ ۲۱فروردین ۱۳۹۵ درباره کیفرخواست دادستان در آلمان علیه دو مأمور اطلاعات رژیم بهخاطر جاسوسی علیه مجاهدین خاطرنشان شده بود که «سجاد» از ۳۰سال قبل در دستگاههای اطلاعاتی رژیم کار میکرده و «هدایت و اداره این مزدوران را در اروپا نیز دنبال میکند و با مسئولان ایستگاههای اطلاعات در آلمان (عباس جعفری) و فرانسه (احمد ظریف با نام مستعار حمید عبادی) ارتباط مستمر دارد. ظریف در تابستان گذشته قربانعلی حسین نژاد و مصطفی محمدی، دو تن از دیگر عوامل اطلاعات رژیم، را چند بار برای ایجاد درگیری و زمینهسازی اقدامات تروریستی به دفتر شورا در اورسوراواز فرستاد. آنها در روز ۲۲تیر۱۳۹۴توسط ژاندارمری محل دستگیر و از منطقه اخراج شدند. مزدور قربانعلی حسین نژاد در حضور ژاندارمها اعتراف کرد که عبادی آنها را به این محل فرستاده است».
پس از صدور حکم دادگاه در آلمان نمایندگی شورای ملی مقاومت در تاریخ ۲۹تیر اعلام کرد: «میثم پناهی طبق اسناد فاش شده در دادگاه حداقل سه سال بهعنوان جاسوس خدمت کرده و حداقل ۳۰بار از یکی از افسران ارشد وزارت اطلاعات به نام سجاد جمعاً بهمبلغ ۲۸۶۰۰یورو دریافت کرده است. علاوه بر این وی به عضوگیری برای شبکه جاسوسی وزارت اطلاعات اشتغال داشته است».
سپس در مرداد۹۶ فرشته هدایتی با مزدوران پیشانیسیاه از قبیل خدابنده و بیدی در فیسبوک دژخیم اطلاعات (با اسم و عکس مجعول) ظاهر شد تا با دژخیم در لجنپراکنی علیه مقاومت سهیم شود.
تلاشها و ارتباطات دژخیم محمد سعیدی یار غار سعید امامی بهعنوان مدیرعامل کشتیرانی رژیم در نروژ
اسنـاد سخــن میگوینــد
پس از انتشار قسمت اول اسناد که به درخواست کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت صورت گرفت، اطلاعات آخوندی و انجمنهای نجاست درونمرزی و برونمرزی آنکه به سکوت و فرو خوردن مجاهدین امید بسته بودند، دچار ضربه مغزی شدند. مغزهای گندیده و علیل که انتظار چنین مشت محکمی بر دهانهای آلوده نداشتند، از این پیشتر خویشتنداری مجاهدین را بهحساب این گذاشتند که گویا سند و مدرکی در دست نیست. از اینرو با رذیلت فوق تصور پاسداری-اطلاعاتی بر ۱۵۰فقره عقیمسازی اجباری زنان در اشرف در روزگار پایداری پرشکوه پای میفشردند. اما بعد از انتشار نمونهیی از اسناد، سگهای زنجیری نظام به همان شیوه «امت نالآن» به شیون پرداختند که وا اسلاما! وا شریعتا! از بیاخلاقی مجاهدین که پرونده پزشکی بازمیگشایند …
عجبا که تا دیروز با وقاحت و لئامتی بیانتها، بدون هر گونه شرم و حیا ۱۵۰فقره را علم کرده بودند و لیست میدادند، اما امروز دست آلوده به دندان میگزند و معلم اخلاق و حافظ اسرار پزشکی شدهاند! غافل از اینکه روزگار جاروی شغالان و پیگیری و پیگرد مأموران و مزدوران سپاه و اطلاعات تا نفر آخر، فرا رسیده است. مقاومتی که توانست لیست ۳۲هزار مزدبگیر نیروی قدس سپاه پاسداران در عراق را تا نامگذاری تروریستی این نیروی ضدمردمی افشا و پیگیری کند، به نبرد برای سرنگونی و ریشهکنی رژیم ولایتفقیه و مأموران و مزدورانش تحت هر نام و پوششی، تا پیروزی ادامه میدهد.
آخوند یونسی که مدعی بود: «وزارت اطلاعات صدهاهزار خبرچین. مخبر، همکار، پرسنل رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و در سراسر دنیا» دارد (تلویزیون رژیم- ۵شهریور ۱۳۷۹)، بعداً بهصراحت گفت: «مقابله با منافقین تاکنون فقط با شیوه اطلاعاتی جواب داده است و شیوههای پلیسی و نظامی جوابگو نبوده است» (ایسنا-۲۵آذر ۱۳۸۲).
یونسی محور تلاش وزارت اطلاعات را «تبدیل جریانهای ضدانقلاب به جریانهای کمخطر یا بیخطر و تبدیل عناصر منافقین به ضد منافقین» توصیف کرد (خبرگزاری فارس-۱۰شهریور ۱۳۸۳). از اینرو جاروی شغالان و کارزار درهم شکستن شبکه اطلاعات دشمن ضدبشری لازمه به زیر کشیدن فاشیسم دینی و یک فریضه ملی و میهنی است. به همین خاطر ایرانیان خواهان اخراج مزدوران از آمریکا و اروپا هستند.
افسار پاره کردن رژیم پس از خروج مجاهدین از لیست تروریستی و فعال کردن سلولهای خفته وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و نیروی قدس
دادگاه استیناف آمریکا در روز اول ژوئن ۲۰۱۲(۱۲خرداد ۱۳۹۱) در یک حکم «مندیمس» که از ۲۳۰سال قبل از آن در تاریخ قضایی آمریکا بیسابقه بود؛ وزارتخارجه آمریکا را که ۶۰۰روز از اجرای حکم قبلی دادگاه در تیرماه ۱۳۸۹سرباز زده بود، موظف کرد طی ۴ماه مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کند والا دادگاه خودش به این کار مبادرت خواهد کرد. وزارتخارجه در آخرین روز و آخرین فرصت اداری در روز جمعه ۲۸سپتامبر (۷مهر ۹۱) اطاعت کرد و با دستور خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران از لیست خارج شدند.
پاتک رژیم آخوندی، لجنپراکنی، جنگ کثیف روانی، فعال کردن پیاپی مزدوران و سلولهای شیطانسازی و تروریسم و موشکپرانی و انداختن تقصیر آن به گردن خود مجاهدین بود. از جمله سپاه پاسداران در ۲۴آبان ۹۱ ادعا کرد سازمان مجاهدین «برای از بین بردن هر گونه عطوفت مادری و یا بازگشت احتمالی زنان به شرایط قبل، در سالهای استقرار در پادگان اشرف، طی یک سناریوی خوفناک ضدبشری طرح عقیم کردن زنان را پیاده کرد». سپس رسانههای رژیم و سایتهای مزدوران بهصورت بخشنامهای و کلیشهای درباره عقیمسازی ۱۵۰زن دم گرفتند.
وزارتبدنام ۶سالونیم بعد، مشخصاً پس از قیامهای پایان سال ۹۶، باز هم از فرط درماندگی در برابر مجاهدین و کانونهای شورشی به همین سناریو آویخت و در گفتگوی مشمئزکننده یک مأمور افشا شده با زن «عقیمشده» از دهان کثیف زن مزبور ادعا کرد حداقل ۱۰۰-۱۲۰ فقره مانند خودش را مطمئن است (برگرفته از سایت مأمور مزبور-۱۰فروردین۹۷):
محمد جعفری: خیلی ببخشید که این سؤال را میپرسم. آیا در این مدت به پزشک مخصوص زنان اگر مراجعه کردید این موضوع را شنیده از شما که خود شما فرمودید؟
فرشته خلج هدایتی: بله من چون بیماریهای مختلفی خوشبختانه از آنجا داشتم و با خودم آوردم مجبورم که به پزشکهای مختلف مراجعه کنم و اولین سؤال در هر مراجعهای این است که چه سابقه پزشکی دارید و وقتی میگویم من سیستم زنانم را عمل کردم، دکترها تعجب میکنند و میپرسند آیا بیماری خاص و خطرناکی داشتی که من بهشان میگویم که نه، و اونها خیلی برآشفته میشوند پس اگر بیماری جدی نداشتی چطور شده همچنین اقدامی کردی،که من واقعاً توضیحی برایشان نداشتم. در یکی از همین مراجعات من وقتیکه دچار حمله قلبی شدم و دوستم مرا به بیمارستانی در همین کشوری که هستم برد و از من خانم دکتر این سؤال را کرد، وقتی توضیح دادم که نه بیماری خاصی نداشتم ولی عمل جراحی انجام شده، خانم خودکارش را محکم روی میز کوبید و واکنشش را نمیتوانست کنترل کند.
محمد جعفری: حالا شاید شما یک نفر اینجوری بودید یا دو نفر سه نفر، اینجا میگویند تعداد بیشتری رحمشان را گفتند که در بیاورید.
فرشته خلج هدایتی: من مطلع هستم چون همزمان با من نفرات دیگری هم این کار را کردند و ما توی محل بیمارستان اشرف باهم توی یک بیمارستان بودیم و همزمان عمل شدیم ولی اینکه دلایل همهمان مثل هم بود در موضوع پزشکی من مطلع نیستم ولی مطمئنم که بهلحاظ ایدئولوژیکی یکی هستیم.
محمد جعفری: نه پرسش من این بود که آیا ممکنه این فقط شامل یک یا دو نفر بوده؟
فرشته خلج هدایتی: نخیر تعداد زیادی این کار را کردند.
محمد جعفری: تعداد زیادی، مثلاً چند نفر؟
فرشته خلج هدایتی: من حداقل مطمئن هستم حدود ۱۰۰و ۱۲۰ تا حداقل مطمئنم که بوده.
روزنامه «بیزنس» متعلق به صنعت کشتیرانی نروژ در مالکیت اصلی یک سرمایهدار معروف
در روز ۲۲اردیبهشت۹۸سپاه پاسداران ولایتفقیه ۴کشتی نفتکش را در سواحل فجیره مینگذاری کرد که یکی از آنها یک کشتی نفتکش نروژی بود. سیوچند روز بعد، در ۲۵خرداد روزنامهای به نام «بیزنس نروژ» مجاهدین را با حداکثر لجنپراکنی زیر ضرب گرفت. این روزنامه متعلق به صنعت کشتیرانی و حمل ونقل نفت و در مالکیت اصلی سرمایهدار معروف فرد اولسون است. لجنپراکنی نفتی-تجاری میخواهد ثابت کند که مجاهدین بدتر از رژیم آخوندی هستند و این رژیم بدون آلترناتیو است و نباید سرنگون شود. روزنامه قبلاً «بیزنس و کشتیرانی» نام داشت. همه میدانند که تاکتیک رشوه و باج رسم رایج بین رژیم و شرکتهای اینچنینی بوده است که نمونه آن داستان پسر رفسنجانی با استات اویل و کلان رشوههای شرکتهای نفتی نروژی و فرانسوی است. مصدق چوب بریتیش پترولیوم را میخورد. مجاهدین هم هدف معاملات توتال و امثال آن قرار گرفتند. قابل توجه اینکه نروژ عضو اتحادیه اروپا و تحریمهای آن علیه رژیم نبوده و از بسیاری تحریمها علیه رژیم تبعیت نمیکند.
لجنپراکنی «بیزنس» اما از زبان بریدهمزدوران افشا شده و خبرنگاری انجام شد که در ۹فروردین همراه با یک مأمور سفارت رژیم در پوشش خبرنگاری در آلبانی، به اشرف۳ آمده بود و البته مجاهدین او را نپذیرفته بودند. مجاهدین هرگز و هیچگاه و تحت هیچ پوششی، مأموران و مستخدمان رژیم را نمیپذیرند. به همین خاطر نمایندگی شورای ملی مقاومت در اسلو در ۶خرداد در نامه به وزیر دادگستری نروژ توطئه رژیم از طریق خبرنگار معلومالحال را به اطلاع او رساند. جالب اینکه عکاس همکار این خبرنگار (جواد پارسا) نیز از خبرگزاری سپاه پاسداران آمده است!
دژخیم فلاحیان وزیر سابق اطلاعات گفته بود وزارت اطلاعات «در پوشش کارهای بازرگانی یا خبرنگاری» عمل میکند. این همان نقطه تلاقی بیزنس و خبرنگار دوست نظام است.
سوژه اصلی و دعاوی متعفن
سوژه اصلی که این لجننامه علیه مجاهدین به کار گرفت فرشته خلج هدایتی (۶۰ساله) است که با وقاحتی چندشآور مدعی است در ۵۲سالگی«بدترین چیز این بود که آنان[مجاهدین] امکان مادر شدن را از من گرفتند. من چند کیست کوچک داشتم، آنان یک دکتر آوردند و در آنجا ما پشت سر هم ایستاده بودیم، زنانی با مشکلات. بهجای اینکه عمل سادهای انجام دهند، آنان تخمدانهای مرا خارج کردند. آنان زندگی مرا نابود کردند».
لجننامه، این زن را عضو شورای رهبری مجاهدین معرفی میکند. البته یک نوع شورای رهبری که «به مدت ۳ماه در کانتینر ایزوله بوده» و به او «تف و توهین» میکردند و «بعضی وقتها سیلی میزدند» و او را «اواسط شب بیدار و مجبور میکردند تا جلوی رهبریت با سر خم کرده» بنشیند! هر چند که اندر باب پیشتازی خود میگوید: «من اولین زنی بودم که حلقه ازدواج را درآوردم و به یک فرمانده دادم»!
به نظر میرسد لجننامه و خبرنگارش، خوانندگان خود را بالکل عاری از عقل و شعور میدانند. شاید هم از آثار مینگذاری آخوندها بر پشت و روی جلد روزنامه است!
به گفته این روزنامه، زن مزبور ۳۰سال با رژیم در جنگ (!) بوده ولی ۵سال پیش از مجاهدین جدا شده و فهمیده است که «این جنگ [مشخصاً عملیات فروغ جاویدان] غیرمعقولانه و اشتباه بود» زیرا مجاهدین «هرگز با مردم ایران نبودهاند و اکنون تنها ابزاری در دست آمریکا و اروپا هستند (و) شاید در یک بازی بزرگ ژئوپلیتیکی آنها میتوانند به قدرت برسند…».
کیانمهر مأمور اطلاعات و حکم دادگاه آلمان
زن مزبور برای سفیدسازی و رد گم کردن، با ناشیگری ضدتعقیب هم زده و با ترفند «آی دزد… آی دزد» میگوید: «مأموران رژیم ایران از طریق تلگرام با من تماس گرفتند. آنان به من پیشنهاد کردند که به ایران بازگشته و گفتند هزینه سفر و اقامت را پرداخت خواهند کرد. در عوض، میخواستند که من در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرده و بگویم که من مجاهدین را ترک کردهام و به رژیم ملحق شدهام. من جواب دادم ۳۰سال من با شما در جنگ بودهام، هرگز این کار صورت نخواهد گرفت… آنان دو بار تلاش کردند تا مرا استخدام کنند…».
فقط معلوم نیست که بهغیر از«برادران پاسدار و اطلاعاتی» چه کسی نخستین بار ۱۵۰فقره عقیمسازی را در دهان مزدور گذاشته و او هم در صفحات آن لجننامه استفراغ کرده است! پاسدار اطلاعاتی کیانمهر با نام مستعار سجاد یکی از همانهاست. مأمور قدیمی اطلاعات است که در هتل مهاجر بغداد نیز سرپرستی این قبیل مزدوران را برعهده داشت.
در اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت به تاریخ ۲۱فروردین ۱۳۹۵ درباره کیفرخواست دادستان در آلمان علیه دو مأمور اطلاعات رژیم بهخاطر جاسوسی علیه مجاهدین خاطرنشان شده بود که «سجاد» از ۳۰سال قبل در دستگاههای اطلاعاتی رژیم کار میکرده و «هدایت و اداره این مزدوران را در اروپا نیز دنبال میکند و با مسئولان ایستگاههای اطلاعات در آلمان (عباس جعفری) و فرانسه (احمد ظریف با نام مستعار حمید عبادی) ارتباط مستمر دارد. ظریف در تابستان گذشته قربانعلی حسین نژاد و مصطفی محمدی، دو تن از دیگر عوامل اطلاعات رژیم، را چند بار برای ایجاد درگیری و زمینهسازی اقدامات تروریستی به دفتر شورا در اورسوراواز فرستاد. آنها در روز ۲۲تیر۱۳۹۴توسط ژاندارمری محل دستگیر و از منطقه اخراج شدند. مزدور قربانعلی حسین نژاد در حضور ژاندارمها اعتراف کرد که عبادی آنها را به این محل فرستاده است».
پس از صدور حکم دادگاه در آلمان نمایندگی شورای ملی مقاومت در تاریخ ۲۹تیر اعلام کرد: «میثم پناهی طبق اسناد فاش شده در دادگاه حداقل سه سال بهعنوان جاسوس خدمت کرده و حداقل ۳۰بار از یکی از افسران ارشد وزارت اطلاعات به نام سجاد جمعاً بهمبلغ ۲۸۶۰۰یورو دریافت کرده است. علاوه بر این وی به عضوگیری برای شبکه جاسوسی وزارت اطلاعات اشتغال داشته است».
سپس در مرداد۹۶ فرشته هدایتی با مزدوران پیشانیسیاه از قبیل خدابنده و بیدی در فیسبوک دژخیم اطلاعات (با اسم و عکس مجعول) ظاهر شد تا با دژخیم در لجنپراکنی علیه مقاومت سهیم شود.
تلاشها و ارتباطات دژخیم محمد سعیدی یار غار سعید امامی بهعنوان مدیرعامل کشتیرانی رژیم در نروژ
رسانههای رژیم در آذرماه۹۶ از برگزاری سمینار «فرصتهای دریانوردی ایران و نروژ» در اسلو خبر دادند که در آن «محمد سعیدی مدیرعامل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی، سیروس کیان ارثی مدیرعامل شرکت ملی نفتکش، رئیس انجمن مالکان کشتی نروژ و تعدادی از مدیران شرکتهای نروژی فعال در عرصه کشتیرانی و دریانوردی به بیان زمینههای همکاری دو کشور در بخش دریانوردی و کشتیرانی پرداختند» (ایسنا-۳آذر ۱۳۹۶).
طبق همین گزارش «بیش از یکصد نفر از مدیران شرکتها و فعالان عرصه کشتیرانی و دریانوردی در این سمینار» شرکت داشتند.
چریدن دژخیم محمد سعیدی در نروژ و سایر کشورهای اروپایی یک ماه قبل از قیام دیماه فقط در «عرصه کشتیرانی و دریانوردی» نبود. محمد سعیدی (با نام مستعار سیادتی) از بازجویان شکنجهگر اوین بود که بعداً رابط وزارت اطلاعات با وزارت نفت شد.
بهنوشته سحام نیوز که از این دژخیم بهعنوان «یار دیرین سعید امامی» یاد میکند، وی از نزدیکان فلاحیان در وزارت اطلاعات و «عضو تیم مذاکرهکننده هستهیی دولت احمدینژاد و یکی از طراحان و عناصر فعال در قتلهای زنجیرهیی بود» (۵تیر ۱۳۹۴).
در حالیکه مدرک دیپلم این دژخیم که مانند اژهای در اوین صادر شده، از عجایب روزگار اینکه او دکتراهای متعدد از دکترای شیمی گرفته تا دکتر حقوق بینالملل و دکترای مدیریت استراتژیک هم در کیسه دارد!
از راست: اخلاقی مسئول اقتصادی سفارت رژیم در پاریس – دژخیم محمد سعیدی – علی آهنی سفیر وقت رژیم در فرانسه - جلال پور رئیس اتاق بازرگانی رژیم- فیاض بخش دبیرکل اتاق بازرگانی رژیم- کریمیپور عضو هیأت بازرگانی
بهروشنی پیداست که شلاقکش کردن مجاهدین در «بیزنس» متعلق به کشتیرانی و نفتکش بیحکمت نیست. آنهم با همکاری زنی که میگوید دو بار میخواستند او را استخدام کنند تا علیه مجاهدین مصاحبه کند. همان دگردیسی و تبدیل «منافق به ضد منافق» که آخوند یونسی گفته بود.
در آستانه ۳۰خرداد، تظاهرات و گردهماییهای مقاومت
از سوی دیگر، اطلاعات آخوندی باز هم در آستانه ۳۰خرداد و تظاهرات و گردهماییهای سالانه مقاومت، طبق معمول سنواتی برای مصرف خارجی دست بهکار شده اما تا این تاریخ جز برگهای مستعمل تمامسوز یا نیمسوز به میدان نیآورده است. در سال ۹۷در همین ایام، رژیم دیپلمات تروریست خود را با بمب و یک جفت مزدور در بلژیک به کار گرفت که از ۱۲سال قبل از آن در نقش یک سلول خفته به هواداری از مجاهدین تظاهر میکردند. در سال ۹۶سناریوی آخوند لبنانی در زیرزمین رستوران اطلاعات آخوندها در پاریس به اجرا گذاشته شد.
در سالهای قبل نیز مزدوران ارتجاع تحت نام خانواده مجاهدین یا به لیبرتی هجوم میآوردند و یا به عربدهکشی در اورسوراواز روی میآوردند. در خرداد۹۲یک جفت مستخدم جدید(روحانی و قصیم) برای توجیه موشکباران و قتلعام مجاهدین در لیبرتی به صحنه آمدند. آنها با یک جفت دیگر(مصداقی و یغمایی) تکمیل شدند تا درباره «قتلهای مشکوک» در مجاهدین داد سخن بدهند و اینکه بهقول خمینی، خودشان، خودشان را میکشند و شکنجه میکنند و به گردن ما (رژیم) میاندازند!
سپهبد وحشی عراقی علی غیدان سرکرده نیروی زمینی مالکی هم پس از کشتار ۱۹فروردین در اشرف، در برابر خبرنگاران گفت ۳۳نفر را مجاهدین خودشان از پشت با تیر زدند و ۳نفر هم در تصادف کشته شدند اما همه را بهپای ما انداختند!
پس از قتلعام ۱۰شهریور۹۲در اشرف تواب تشنه به خون (مصداقی) «به فرموده» اطلاعات آخوندها ادعا کرد که راهنمای حمله (بریده مزدور دلیلی) را مجاهدین خودشان کشته و صورتش را هم پوست کندند تا شناخته نشود!
انتشار اسناد و دعوت مجدد به دادگاه و شکایت
انتشار اسناد زیر که پس از مدتها صبر و سکوت و فرو خوردن صورت میگیرد، مشتی از خروار و در خدمت «جاروی شغالان» در جنگ با دشمن ضدبشری و سپاه و اطلاعات ولایتفقیه و شبکه مزدورانی است که با تعیینتکلیف منابع پولی و مالی مستقیم و غیرمستقیم آنها، بسیاری پردهها کنار خواهد رفت.
اسناد سخن میگویند و از هر گونه توضیح درباره اکاذیب و سابقهسازیهای دروغین برای این قبیل مزدوران بینیاز میکند. قبل از هر کس رژیم برای چماق کردن و مصرف علیه مجاهدین به سابقهسازیهای دروغین نیاز دارد اما وای اگر از پس امروز بود فردایی …
مجاهدین صرفاً از سر انسانیت، سالیان به فرشته خلج هدایتی پناه داده و بیدریغ رسیدگی و واقعاً بهخاطر خدا و خلق تحمل کردند.
بار دیگر باید تأکید کرد: اگر پاسداران و اربابان و مأموران وزارت بدنام و شبکه مزدوران در ادعای عقیمسازی و زدن و بستن زنی که اکنون به خدمت دشمن ضدبشری درآمده راست میگویند، به دادگاه شکایت و مراجعه کنند.
ناگفته نماند …
علیرغم همه بخششهای سازمان همواره خودم را سزاوار اعدام میدانم
رد کردن پیشنهاد رفتن به خارجه در نامه به «برادر مسعود»