۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبه

”چیستی و کیستی“ قیام ایران


روزنامه رسالت ارگان باند فاشیستی مؤتلفه 11دی 96 در رابطه با ”چیستی“ ”کیستی“ (چیستی؛ ماهیت قیام و کیستی؛ قیام کنندگان) دچار شک و ابهام شده است!.

رسالت نویس پریشان و وحشت‌زده نوشته است که توئیت کنندگان و دعوت کنندگان به قیام در خارج از مرزها و حتی از کشورهایی که شمار ایرانیان ساکن در آنها از انگشتان دست هم فراتر نمی‌رود، هستند.


در این رابطه است عدد و رقم هم داده که 74درصد توئیتها از خارج کشور و تنها 26درصد از داخل کشور بوده‌اند.

از این نویسنده وابسته به باند فاشیستی مؤتلفه باید سؤال کرد بر فرض که 100درصد توئیتها از خارج باشد، اگر مردم مشکلی با نظام نداشته باشند و... ، چرا با این خروش و جوش به خیابانها بریزند؟

اگر سرمقاله‌نویس کودن رسالت که سرش را آگاهانه زیر برف کرده است، لحظه‌یی سرش را از زیر برف بیرون بیاورد ناگزیر است که به کیستان قیام ایران اعتراف کند و بگوید که کیستان قیام همان ارتش بیکاران، ارتش فقیران، ارتش حاشیه نشینان و همان محرومانی هستند که طی نزدیک به 4دهه حاکمیت جبار و غارتگر ولایت‌فقیه سرکوب و استثمار شده‌اند.

حالا چرا مقاله‌نویس رسالت خود را به نفهمی می‌زند و صحبت از ”چیستی“ و ”کیستی“ قیام می‌کند؟

واقعیت این است رسالت نویس با این بیان ”چیستی و کیستی ناآرامی‌ها“، به‌دنبال آن است که بر ماهیت سرنگون کننده این قیام و نقش تاثیرگذار و رهبری کننده نیروی پیشتاز مقاومت و پیوندی که بین مردم و پیشتازانش برقرار است، خاک بپاشد، غافل از آن‌که وقتی قلم روی کاغذ می‌گذارد ناگزیر به بیان این واقعیت شده و روی قلب موضوعی که سردمداران و مهره‌های نظام ولایت از جمله نویسنده در وحشت از آن هستند، انگشت می‌گذارد.

او می‌نویسد: «حساب این جنس از معترضان با حساب (مجاهدین) و اشرار، جداست. گونه‌شناسی شعارها نشان می‌دهد (مجاهدین) دستیار آنها هستند. سرّ این‌که فرانسوی‌ها هنوز در پاریس به (مجاهدین) سرویس می‌دهند را می‌شود در کارکرد اخیر (مجاهدین) در ناآرامی‌ها دریافت».

به این ترتیب این مهره نظام سوزش درونی نظام را از نقش پیشتازانه مقاومت ایران برملا می‌کند و خود جواب ”چیستی“ و ”کیستی“ سوالش را می‌دهد.

همین روزنامه حکومتی رسالت در مقاله دیگری اگر ‌چه سعی کرده قیام مردم ایران را کوچک نمایی کند ولی صراحتاً به همین سؤال که خود طرح کرده (”چیستی“ و ”کیستی“ ) پاسخ داده و اعتراف می‌کند که شعارها «بیشتر با مضامین سیاسی و ساختارشکنانه و شعارهایی تند علیه مسئولان نظام بود».

روزنامه دیگر باند خامنه‌ای (وطن امروز) هم پاسخ ”چیستی“ و ”کیستی“ قیام ایران را به‌روشنی می‌دهد و صراحتاً اعتراف می‌کند: «پس از تجمع مردم مشهد در روز اول و تجمع مردم کرمانشاه در روز دوم، مریم رجوی در پیامی آشوب‌طلبان را دعوت به اغتشاش خیابانی کرد».

این روزنامه آن‌چنان از نقش تاثیرگذار مقاومت ایران و رهبری آن در میان مردم و به‌ویژه در میان قیام‌کنندگان به وحشت افتاده که در چند سطر بعد به‌عنوان خبر ویژه می‌نویسد: «خبر دیگر این‌که مریم رجوی در پیام تصویری‌ای که در صفحه توئیتر خود منتشر کرد با سوءاستفاده از تجمع چند روزه اخیر برخی شهرهای تهران تظاهرات‌ کنندگان را به آشوب و خشونت دعوت کرد».

بی‌دلیل نیست که مراسم حکومتی که به مناسب سالروز ضدتظاهرات حکومتی 9دی 88 برگزار شد عملاً به مراسم عزاداری و سوز و گداز نسبت به نقش مجاهدین در قیام ایران تبدیل شد.

محمدعلی پورمختار عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس ارتجاع نیز با ابراز وحشت از حضور و نقش مجاهدین در این قیام گفت: «منافقین عوامل خود را برای حضور در بدنه مردم بسیج کرده‌اند و شعارها و شیوه اجتماع را تغییر داده‌اند و به نیروی انتظامی حمله می‌کنند لذا این موارد باعث می‌شود فضا برهم بخورد». (خبرگزاری مجلس رژیم 9دی 96)

خبرگزاری حکومتی مهر ۱۰دی نیز نوشت: «سازمان مجاهدین خلق ایران در پس پرده اغتشاشات اخیر ایستاده و آن را مدیریت‌ می‌کند».

بنابراین پر واضح است که ”چیستی و کیستی“ قیام ایران و نقش مقاومت پیشتاز آنها برای سردمداران رژیم، مهره‌ها و رسانه‌های آن کاملاً روشن است اما رژیم پا به‌گور ولایت‌فقیه تلاش می‌کند به‌مثابه ”الغریق یتشبث بکل حشیش“، به هر ترتیب که شده با هر رطب و یابسی به خیال خود واقعیتی که جریان دارد را دور بزند، اما دیر نیست که ”چیستی و کیستی“ قیام ایران، واقعیت سرسخت سرنگونی را در چشمان از حدقه درآمده آخوندها فرو کند.