۱۳۹۶ بهمن ۸, یکشنبه

توفان انقلاب: عبور از نظام (گفت‌وگو با محمدعلی توحیدی)

مجری: قیام مردم ایران بسیاری از موضوعات را مشخص و تعیین تکلیف کرد. خاتمی در روزهای اول قیام دی‌ماه، علیه مجاهدین و قیام‌آفرینان موضعگیری کرد؛ همین‌طور به خامنه‌ای پیام داد و خوشرقصی کرد. این موضوع حتی مهره‌های باند خودش را به اعتراض واداشت. یکی از اینها صادق زیباکلام بود که گفت: «تیر خلاص را رئیس دولت اصلاحات به شقیقه ناآرامی‌ها شلیک کرد. اگر بگویم تا اینجا بازنده اصلی وقایع اخیر اصلاح‌طلبان بوده‌اند، سخنی به اغراق نرفته. ای کاش اصلاح‌طلبان در این شرایط مسئولیت‌پذیرتر رفتار می‌کردند».

سوال: چرا خاتمی با حیله‌گری‌یی که دارد، این اشتباه را می‌کند و باعث می‌شود صدای باند خودش هم دربیاید؟
محمدعلی توحیدی: زیباکلام می‌گوید خاتمی تیر خلاص زده؛ اما می‌گوید به ناآرامی‌ها تیرخلاص زده است. واقعیت امر این است که تیر خلاص زد؛ ولی  به جسد بی‌جان چیزی به‌نام اصلاح‌طلبی قلابی در رژیم ولایت فقیه.
اما پاسخ به سؤال شما؛ علت در خود انقلاب و در خود قیام است. این‌جا همان جاهایی است که تعبیر انقلاب برای همان چیزی که در روزهای دی ماه شاهدش بودیم ـ و الآن هم ایران را در برگرفته و به طرق مختلف بارز و ظاهر می‌شود ـ توفان یک انقلاب است.
وقتی امواج توفانی انقلاب با حضور مردم، با حضور خلق به حرکت درمی‌آید، همان‌طور که شما در اول صحبت اشاره کردید، خیلی چیزها را تعیین‌تکلیف می‌کند و صفحه مختصات سیاسی اجتماعی کشور را به‌کلی عوض می‌کند و به هم می‌زند. آن ادبیات  و آن چیزی که سلطه و سرکوب رژیم و همین‌طور ارتجاع  و استعمار با هم ترسیم کردند، کل میز را به هم می‌زند. وقتی کل میز به هم می‌خورد، این اشتباهات ناگزیر است.
    از سال ۷۶که بازی اصلاحات قلابی‌خاتمی تا ۹۶بالا گرفت،۲۰سال چنین بختکی، چنین ماجرایی و چنین کشاکش و  جنگ سیاسی فراگیر در کشور ما در جریان بوده است. آن وقت که  آمریکا مجاهدین را توی لیست تروریستی برد، مقامات بالای دولت کلینتون رسماًًًً گفتند که ما به‌خاطر خاتمی این کار را کردیم؛ یعنی حذف مجاهدین. آن موقع که مجاهدین در اشرف، در معرض حمله و بمباران دولت بوش و انگلیس بودند، آخوند خاتمی در بیروت بود و می‌گفت در مورد مجاهدین به توافق رسیدیم؛ چرا حمله‌یی صورت نگرفته؟ یعنی یک باندی از حاکمیت با مهره‌هایی با سوابق مشارکت در قتل‌عام، در جنگ و کشتار. همین خاتمی در به کشتن دادن صدها هزار نوجوان ایرانی در میدانهای مین دست داشته است. این‌ها با اتیکت اصلاح طلبی به میدان آمدند. یک پروژه امنیتی و حفظ نظام و حذف مجاهدین و نیروهای انقلابی و مخالفان واقعی  نظام را تحت عنوان اصلاح طلبی به راه انداختند . وقتی هم رئیس دولت اصلاحات بود، یک روزنامه به نام آریا اشاره کرده بود که داستان ۶۷ چه بود؟ در همین بحثهایی که اخیراً توی جنبش دادخواهی بالا گرفته  بود، آمده بود که خود خاتمی و آن وزیر ارشادش مهاجرانی _ که الآن هم مأمور یک کمپانی استعماری است _ روزنامه را  بستند. چرا؟ چون حرف از قتل‌عام زده  بود.  خوب، این بساط اصلاح‌طلبی قلابی و آن ادبیاتی که ایجاد کرده که اصلاح‌طلب اینجایش خوب است، آنجایش بد است و کم و زیاد است، کل این بازی را توده مردم، انقلاب مردم  و قیام مردم به هم زده است. چون به هم زده، این‌ها ناگزیر از اشتباهات می‌شوند. 
سوال: آقای توحیدی! می‌گویید این اشتباهش ناگزیر بوده است. این هفته خاتمی آمده با چرخش‌مداری، با نوعی به  نعل و به میخ زدن، خواست موضوع را رفع و رجوع کند. آیا به نظر شما اینطور نیست؟
محمدعلی توحیدی: البته این کار را کرد، این بازی را کرد؛ این دیگر اثر  ندارد، اثری نداشت و یک جواب و تودهنی بزرگ از «هشتک براندازم» دریافت کرد. مگر چه گفت؟ همان حرف را زد و همان اشتباهات را تکرار کرد. بازی و چرخش‌مداری مضحکی بود؛ برای این‌که رفع و رجوع کند، باز هم همان اشتباه را تکرار کرد. باز هم توی حرف‌هایش گفت با قیام‌کنندگان و مجاهدین باید مرزبندی کنیم و با خامنه‌ای همگرایی کنیم و آن یکی باند _ دولت روحانی _ هم تنها راه‌حل است. این تکرار همان تیر خلاص است. در نتیجه اثر ندارد. حالا  بعضی‌ها اظهار تأسف می‌کنند. خوب، این امامزاده کور می‌کند، شفا نمی‌دهد. هر چقدر هم به میدان بیاید و بیشتر حرف بزند، بدتر تکرار می‌شود و همین اشتباه ناگزیر را دارند؛ چون در اساس بازی تمام است. به قول آن شعار که «دیگه تمومه ماجرا».
سوال: آقای توحیدی! سعید حجاریان مهره اطلاعاتی سابق همین رژیم و تحلیلگر باند مغلوب، اخیراً تحلیلی نوشته و نتیجه‌گیری مشخصی کرده است. اجازه بدهید  بخوانم: «دستاورد اعتراضات اخیر، تعلیق شعار عبور از روحانی نزد جناح راست بود؛ مسا‌ئلی که قبل از قیام مطرح بود؛ چرا که آنها به‌صورت غریزی نتیجه گرفتند که بدیلی در مقابل روحانی ندارند و باید به هر روش او را حفظ کنند».
سوال: معنی این حرف چیست؟ آیا می‌خواهد به باند غا لب بگوید که تنها روحانی می‌تواند این رژیم را نجات دهد؟
محمدعلی توحیدی: این حرف، همین است که آنها هم به این نتیجه رسیدند. اما از نظر من معنای حرف‌های حجاریان هم دقیقاً مصداق حرف رفیقشان زیباکلام است. یک تیر خلاص هم این دارد به  دستگاه می‌‌زند.
بعد از  انتخابات، آن‌قدر روحانی در کرنش با خامنه‌ای و در مجیز‌گویی برای  قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران پیش رفت که در سازش با این‌ها از آن چیزهایی که در دولت یازدهم می‌گفت هم دست برداشت؛ طوری که این‌ها که دم از اصلاح‌طلبی می‌زدند،  معاون روحانی  هم داشت با او دعوایش می‌شد.
بنابراین این‌ها دیده بودند که روحانی در کرنش با خامنه‌ای و دستگاه باند غالب، به چه روزی افتاده است. این‌که حالا بر می‌گردد و به‌اصطلاح می‌گوید تنها راه این است که به همین روحانی دخیل ببندید، دارد به آن یکی باند به‌عنوان کارشناس سیستم توصیه می‌کند. حجاریان علاوه بر جنبه اطلاعاتی که اشاره  کردید، شکنجه بسیار هم کرده و الآن لباس اصلاح‌طلبی به تن کرده است. همه حرفش این است که عبور از  روحانی، می‌شود عبور از جمهوری اسلامی و آن هم می‌رسد به یک تونلی  که آخرش چیزی دیده نمی‌شود. در نتیجه، باید روحانی را دریافت.
هر ادعایی که این‌ها خودشان می‌کردند که چرا روحانی این کار را می‌کند، آن کار را نمی‌کند،   می‌خواستند بعد از فضیحت شکست‌های روحانی، یک چیزی مقابل او علم کنند. این، تیر خلاص به آن هم هست. بنابراین این هم از همان سنخ است. چیز جدیدی در آن  نیست.  مثل حرف آخوند خاتمی که ما باید  تروریست‌ها، مجاهدین و قیام‌آفرینان را سرکوب کنیم و خودمان هم با هم همگرایی کنیم. این نسخه جدیدی نیست. این فقط اذعان به پایان ماجرا است.
سوال: بعد از این  قیام، موضوعی در رابطه با باند مغلوب مطرح می‌شود. مشخصاً می‌گویند مسأله غافلگیری است؛ این‌ها غافلگیر شدند؛ در صورتی که من دیده بودم خودشان پیش‌بینی زلزله اجتماعی را می‌کردند.  چطور می‌توانیم بگوییم غافلگیر شدند؟
محمدعلی توحیدی: این‌ها خودشان می‌گویند و بسیاری از ناظران و تحلیل‌گران هم می‌گویند که به فاصله چند ماه بعد از دور دوم روحانی _ که به‌اصطلاح انتخابات و رأی‌گیری و این بازی‌ها در رژیم  بود ـ هم خامنه‌ای شکست خورد و هم مهندسی‌اش. چند ماه  نگذشته، جامعه بلند می‌شود، توفان انقلاب برپا می‌شود و تمامیت این رژیم را با شعار مرگ بر روحانی و خامنه‌ای، نفی می‌کند. این برای اینها بسیار غافلگیر‌کننده است. غافلگیری از بابت این نیست که این‌ها نمی‌دانستند روی بشکه باروت زندگی می‌کنند؛ به‌خاطر این‌ است که این جامعه، امواج قیامش از ۳۰خرداد به بعد در مشهد،  بوکان، اراک، قزوین، اسلامشهر  و... همینطوری بود و بود. حجاریان هم نوشته امواج قیام همین‌طور می‌آید، مثل امواج دریا می‌رود و قوی‌تر برمی‌گردد. در همین مطلبی که اشاره کردید، گفته که باز هم بنیاد این اعتراضات  پابرجاست.
این‌ها را می‌گفتند؛ ولی چه چیز غافلگیرشان کرد؟ این‌ که بعد از چند ماه از آن بازی سیاسی، این‌طوری توسط قیام مردم کوبیده شدند. اتفاقاً همین حجاریان اشاره کرده که این قیام و خیزش و ناآرامی‌ها _ هر اسمی که آنها می‌گذارند _ هم معیشتی  بود، هم سیاسی. معیشتی آن که واضح است. کارد به جان و استخوان مردم رسیده که بلند شدند و این  فریادها و اعتراضات را کردند.  سیاسی‌اش چیست؟ تعیین تکلیف این جنگ سیاسی که طی این مدت وجود داشته است. با شعار مرگ بر خامنه‌ای و عبور از تمامیت این نظام که شما آخوندها بروید گورتان را گم کنید و این‌که شما را نمی‌خواهیم، توده‌های مردم به اشکال مختلف از این نظام عبور می‌کنند. تعیین تکلیف یک رشته و یک سری سیاستهای اساسی را نشان می‌دهند.
بر سر جنگ ضدمیهنی، چه کسانی در اردوی جنگ بودند؟ چه کسانی در اردوی صلح بودند؟ بر سر برنامه اتمی، بر سر دخالت در سوریه، بر سر مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، این تعیین تکلیف یک سیاستی است. این جنگ طرفی  داشته، راه‌حل و آلترناتیوی داشته است. الآن در این قیام، پا سخ آن در جامعه بیرون زده و مسأله  تعیین تکلیف شده است. این‌ها همین را نمی‌توانند ببیند. نسبت به این غافلگیر شدند.
 بعد از فاصله کوتاهی که از انتخابات گذشته ـ که نتیجه آن هم پیروزی کارزار تحریم و شعار   «نه جلاد _ نه   شیاد»  بود ـ هر ناظر سیاسی می‌تواند بفهمد که نتیجه آن انتخابات با رأی‌های قلابی که به اسم روحانی اعلام کردند _ و رئیسی هم می‌گفت من هم ۱۶میلیون دارم _ این دعواها را جامعه ایران تعیین تکلیف کرده است.
 آن سیاستی که حرفش نفی تمامیت نظام است، شعارش نفی خامنه‌ای، نفی بمب‌سازی اتمی و دخالت در کشورهای منطقه است، پیروز شده و تعیین تکلیف شده است. این‌ها نسبت به این سیاست غافلگیر شدند.
پایان

اشتراک گذاری: