داده های قطره ای ازسوی رسانه های حکومتی خبر از رشد پدیده ای شومی بنام «مرگ کودکان در مناطق زلزله زده در غرب کشور» را دارند.
این روند ضد انسانی که اکنون به دلیل نبود رسیدگی های حکومتی بطور فزاینده ای رشد و نمو یافته در حالی است که بسیاری از کارشناسان پیشتر نسبت به بروز فاجعه انسانی در این مناطق و بویژه با آغاز فصل سرما هشدار داده بودند. بنابر داده های حکومتی تنها در منطقه کرمانشاه بیش از «۱۵ هزار خانه و واحد مسکونی» تخریب شده اند. همچنین بنابراین آمار در کل منطقه «۱۹۲۵ روستا و هفت شهرستان تخریب شده اند»!
در این راستا نبود کانکس های ایزوله شده، شبکه های زیر بنایی آب، برق و گرمایی، نبود امکانات درمانی و امداد رسانی، نبود زیر شبکه های لجستیک، زندگی در چادرهای نمور و غیر کیفی، نبود درمانگاه های سیار و همچنین کادرهای امداد و دلسوز برای رسیدگی و التیام به دردهای مردم محروم این منطق تماما بخشی از جنایات دیکتاتوری خامنه ای نسبت به سرنوشت این هموطنان دردمند می باشد.
یک گزارش حکومتی با اعتراف به رشد مرگ و میر در میان کودکان محروم در مناطق زلزله زده کشوربه نقل از یک کارگزار رژیم می نویسد: «تاکنون خبر مرگ پنج کودک زیر پنج سال به ما رسیده و با مرگ این کودکها شاخصهای مهم ارزیابی سلامت جامعه زلزلهزده زیر سؤال میرود»> (روزنامه حکومتی شرق ۷ بهمن ۱۳۹۶)
به یقین قلم از توصیف ابعاد این فاجعه انسانی در حاکمیت دزد و غارتگر آخوندی قاصر می ماند بویژه زمانیکه به خرج های نجومی ولی فقیه در بازسازی، مرمت و ساختن انواع و اقسام شبکه های زیر بنایی و بیمارستان، مدرسه، خانه و واحد های مسکونی در کشورهای مورد تعرض رژیم مانند عراق، سوریه و یا لبنان نظر می افکنیم.
براین منطق در نبود بودجه برای مردم میهن امان و در نبود یک عرق ملی اکنون بخوبی می توان به به ابعاد بی تفاوتی و بی عملی حاکمیت در زمینه عدم رسیدگی به زلزله زدگان پی برد.
همچنین این وضعیت تنها منوط به مناطق ضربه پذیرکشور نمی باشد، بلکه اکنون سراسر میهن امان را با انبوهی درد و رنج بر مردم فرا گرفته است. سخن از حاکمیتی است که شیرازه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مالی کشور را دستخوش بحران های عمیق و غیرقابل بازگشت نموده است.
به موازات سوء مدیریت و راه افتادن حکومت «خان، خان بازی» در کشور، باید به وجود شبکه های گسترده فساد، دزدی و غارت اموال ملی به موازات سیاست های مخرب رژیم در زمینه های اتمی، موشکی، تروریسم و صدور بنیادگرایی اشاره نمود تا پازل این واقعیات هرچه ملموس تر گردند.
این کارگزار رژیم در ادامه با اعتراف به این واقعیات می افزاید: «شهر سرپل بیشترین آسیب و کمترین توجه را در میان شهرهای زلزلهزده داشته است و ما بهجای اعمال سیاست تشویقی بازگشت به روستاها برای مستاجران هیچ کاری نکردهایم... در این شرایط کودکان از کمترین کمکها برخوردار هستند و بیماری آنها به این اعتقاد که یک سرماخوردگی ساده است، جدی گرفته نمیشود».
این روند ضد انسانی که اکنون به دلیل نبود رسیدگی های حکومتی بطور فزاینده ای رشد و نمو یافته در حالی است که بسیاری از کارشناسان پیشتر نسبت به بروز فاجعه انسانی در این مناطق و بویژه با آغاز فصل سرما هشدار داده بودند. بنابر داده های حکومتی تنها در منطقه کرمانشاه بیش از «۱۵ هزار خانه و واحد مسکونی» تخریب شده اند. همچنین بنابراین آمار در کل منطقه «۱۹۲۵ روستا و هفت شهرستان تخریب شده اند»!
در این راستا نبود کانکس های ایزوله شده، شبکه های زیر بنایی آب، برق و گرمایی، نبود امکانات درمانی و امداد رسانی، نبود زیر شبکه های لجستیک، زندگی در چادرهای نمور و غیر کیفی، نبود درمانگاه های سیار و همچنین کادرهای امداد و دلسوز برای رسیدگی و التیام به دردهای مردم محروم این منطق تماما بخشی از جنایات دیکتاتوری خامنه ای نسبت به سرنوشت این هموطنان دردمند می باشد.
یک گزارش حکومتی با اعتراف به رشد مرگ و میر در میان کودکان محروم در مناطق زلزله زده کشوربه نقل از یک کارگزار رژیم می نویسد: «تاکنون خبر مرگ پنج کودک زیر پنج سال به ما رسیده و با مرگ این کودکها شاخصهای مهم ارزیابی سلامت جامعه زلزلهزده زیر سؤال میرود»> (روزنامه حکومتی شرق ۷ بهمن ۱۳۹۶)
به یقین قلم از توصیف ابعاد این فاجعه انسانی در حاکمیت دزد و غارتگر آخوندی قاصر می ماند بویژه زمانیکه به خرج های نجومی ولی فقیه در بازسازی، مرمت و ساختن انواع و اقسام شبکه های زیر بنایی و بیمارستان، مدرسه، خانه و واحد های مسکونی در کشورهای مورد تعرض رژیم مانند عراق، سوریه و یا لبنان نظر می افکنیم.
براین منطق در نبود بودجه برای مردم میهن امان و در نبود یک عرق ملی اکنون بخوبی می توان به به ابعاد بی تفاوتی و بی عملی حاکمیت در زمینه عدم رسیدگی به زلزله زدگان پی برد.
همچنین این وضعیت تنها منوط به مناطق ضربه پذیرکشور نمی باشد، بلکه اکنون سراسر میهن امان را با انبوهی درد و رنج بر مردم فرا گرفته است. سخن از حاکمیتی است که شیرازه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مالی کشور را دستخوش بحران های عمیق و غیرقابل بازگشت نموده است.
به موازات سوء مدیریت و راه افتادن حکومت «خان، خان بازی» در کشور، باید به وجود شبکه های گسترده فساد، دزدی و غارت اموال ملی به موازات سیاست های مخرب رژیم در زمینه های اتمی، موشکی، تروریسم و صدور بنیادگرایی اشاره نمود تا پازل این واقعیات هرچه ملموس تر گردند.
این کارگزار رژیم در ادامه با اعتراف به این واقعیات می افزاید: «شهر سرپل بیشترین آسیب و کمترین توجه را در میان شهرهای زلزلهزده داشته است و ما بهجای اعمال سیاست تشویقی بازگشت به روستاها برای مستاجران هیچ کاری نکردهایم... در این شرایط کودکان از کمترین کمکها برخوردار هستند و بیماری آنها به این اعتقاد که یک سرماخوردگی ساده است، جدی گرفته نمیشود».