در زمینه چگونگی برخورد با قیام و حل و فصل مشکلات گریبانگیر نظام، در میان سران و مهرههای رژیم این سؤال وجود دارد که چه باید کرد و چگونه با بحرانها مقابله شود؟
اما پاسخهای آنها قابل تأمل و گاه بسیار عبرتآموز است. محور مشترک آنها ناامیدی است. جماعتی از باند خامنهای چاره را در برکناری روحانی میدانند تا به قول معروف کاسه کوزهها سر او شکسته شود.
باند روحانی نیز به باند مقابل هشدار میدهد اگر این کار صورت بگیرد داستان پایان نمیپذیرد، و تازه این آغاز ماجرایی است که تا انتها خواهد رفت، و تمامیت حاکمیت پلید آخوندی را در معرض تهدید قرار میدهد.
بعضی از آنها نیز چشمانداز تیره و تار در انتظار رژیم را حس میکنند و از موجهای بعدی قیام سخن میگویند که معنایی جز تندادن به نابودی و سقوط ندارد.
در این زمینه سایت تدبیر24وابسته به باند روحانی 6بهمن 96 مینویسد: «آنهایی که از ابتدای دولت روحانی در روضههایشان و از تریبون صدا و سیما و نماز جمعه یأس و ناامیدی پمپاژ میکردند و میخواستند روحانی را بیکفایت نشان دهند، فرمان «نه به روحانی» را صادر کردند و شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند در حالی که نگفتند پس از روحانی به چه فرد یا نهادی میرسند. پاسخ روشن است؛ عبور از روحانی یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی.»
ملاحظه میشود که این سایت تلویحا روحانی را مرادف حاکمیت و یا حداقل آخرین شانس بقای رژیم میداند، و عبور از روحانی را مترادف با عبور از «اصل نظام» آخوندی و سرنگونی رژیم میداند.
در حالیکه در قیام ایران خوابهای پنبهدانهیی باندهای رژیم زیرآبش زدهشد و مردم با شعارهای مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنهای، اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا، مهر باطلی بر این ادعا زدند که گویا این شیخ شیاد تافتهٔ جدا بافتهیی است.
سایت جماران رژیم 6بهمن 96 که پیام قیام مردم ایران را در نفی تمامیت رژیم احساسکرده نگرانیاش را چنین بیان میکند: ”اصلا موضوع به عبور از روحانی منحصر و محدود نمیشود، ممکن است اتفاقات تندتری بیفتد.“
اتفاقات تندتری که مد نظر سایت وابسته به بیت منحوس خمینی دجال در جماران است، چیزی جز عبور از روحانی و عبور از تمامیت حاکمیت یعنی سرنگونی آن نیست.
سایت عصر ایران وابسته به روحانی 6بهمن 96 نیز به تباهی کامل یعنی سرنگونی نظام آخوندی در آینده اذعان میکند:” در ایران اما، آنچه درباره مشکلات اصلی بیان میشود، در حد شعار و فرافکنی و خالی نبودن عریضه است و در مقابل، حواشی چنان مهم میشوند که نه تنها به مسأله اصلی کشور بدل میشوند که به اجرا هم میرسند!
تعارفی در کار نیست: با این دست فرمانی که میرویم، مقصدی جز تباهی همگانی نخواهیم داشت“
حسین زاغفر مشاور اقتصادی روحانی نیز اذعان میکند:” جامعه آبستن بحرانهایی است که خود را به شکل دیگری(بخوانید به شکل قیام) نشان خواهد داد“
هشدارها در زمینه اینکه ”بحرانهای دیگری در راه است“، ”جامعه آبستن بحرانهایی است“، ”مقصدی جز تباهی همگانی نخواهیم داشت“ و... بر اساس این آمدن موجهای دیگری از قیام را قطعی میداند.
ضمنا این اعترافها بیانگر این نیز میباشد که دیگر حربه سرکوب و اختناق حربهیی زنگزده است.
حربه سرکوب دیگر نمیتواند پایههای لرزان دیکتاتوری آخوندی را حفظ کند و آن را از سقوط نجات دهد،و مردم قیامکننده را نیز از ادامه راه برای خلاص شدن از شر آن بازبدارد.
قیام ایران در شرایطی اتفاق افتاد که رژیم تمامی تلاشش را برای سرکوب کرد و در این رابطه نیز حدود 53تن را شهید و 8000را هم زندانی کرد.
با این وجود در حال حاضر مردم بیاعتنا به نیروهای سرکوبگر، روزانه در شهرهاى مختلف به حرکتهای اعتراضی ادامه میدهند.
بر اساس تمامی این واقعیتها است که در حال حاضر دم و دستگاه حکومت پلید آخوندی به هم ریخته و مهرههای آن هم در رابطه با آینده آن این چنین هراسان و نگران شدهاند.