خبرگزاري ايرنا(رژيم) ۱۰/۴/۹۵ : « يك مقام آگاه گفت: به دنبال دستور قاطع رئيس جمهوري براي بررسي موضوع حقوق ها، مديران چهار بانك رفاه، ملت، صادرات و قرض الحسنه مهر ايران به سبب دريافت حقوق ها و وام هاي نامتعارف توسط وزير اقتصاد تغييركردند.
۱۳۹۵ تیر ۱۳, یکشنبه
چهار مدير بانكي به دليل دريافت حقوق هاي نامتعارف تغيير كردند
خبرگزاري ايرنا(رژيم) ۱۰/۴/۹۵ : « يك مقام آگاه گفت: به دنبال دستور قاطع رئيس جمهوري براي بررسي موضوع حقوق ها، مديران چهار بانك رفاه، ملت، صادرات و قرض الحسنه مهر ايران به سبب دريافت حقوق ها و وام هاي نامتعارف توسط وزير اقتصاد تغييركردند.
معاون دادستان تهران: ممنوعيت تماس تلفني نرگس محمدي تصميم مقامات امنيتي است
سايت هرانا ۱۱/۴/۹۵ : «روز گذشته معاون دادستان تهران در ديدار با نرگس محمدي كه در اعتراض به عدم اجازه تماس تلفني با فرزندانش در زندان اوين در اعتصاب غذا به سر مي برد، به او گفته است مخالفت با تماس تلفني شما از سوي مقامات امنيتي است. اين فعال حقوق بشر زنداني در حالي در اعتراض به اين رويه در اعتصاب غذا به سر مي برد كه براي كنترل بيماري هايش نياز به مصرف دارو داشته و تداوم اين اعتصاب غذا عواقب ناخوشايندي خواهد داشت.
آزادي» جعفر عظيم زاده پس از دو ماه اعتصاب غذا
سايت راديو فردا ۱۱/۴/۹۵ : « گزارش ها حاكي است كه جعفر عظيم زاده، رييس هيات مديره اتحاديه آزاد كارگران ايران، پس از بيش از دو ماه اعتصاب غذا با قول اعاده دادرسي و رسيدگي عادلانه به پرونده اش، و مرخصي قابل تمديد آزاد شده است.
اتحاديه آزاد كارگران ايران ضمن اعلام اين خبر گفته است، آقاي عظيم زاده در مقابل به اعتصاب غذاي خود كه از روز دهم ارديبهشت ماه تاكنون ادامه داشت، پايان داد.
اتحاديه آزاد كارگران ايران ضمن اعلام اين خبر گفته است، آقاي عظيم زاده در مقابل به اعتصاب غذاي خود كه از روز دهم ارديبهشت ماه تاكنون ادامه داشت، پايان داد.
فيلم منفجر كردن منازل فلوجه توسط بسيج مردمي و تمسخر اهالي
تلويزيون
الجزيره ۱۱/۴/۹۵ :فعالان فيلمي را بر روي سايتهاي اجتماعي منتشر
كردند كه يكي از نفرات شبه نظاميان بسيج مردمي بعد از آتشزدن و نابودي منازل و
داراييهايشان، جملات تمسخرآميزي عليه اهالي فلوجه بيان مي كند.
بيانيه زندانيان سياسي زندان مركزي زاهدان در حمايت از گردهمايي بزرگ ايرانيان در پاريس
سايت فعالين حقوق بشر و دمكراسي ۱۱/۴/۹۵ :بيانيه زندانيان سياسي زندان مركزي زاهدان در حمايت و همبستگي با گردهمايي بزرگ ايرانيان در پاريس و درخواست از عموم هموطنان براي شركت در اين اجتماع بزرگ و دفاع از حقوق آنها كه در سياه چال هاي ولي فقيه اسير هستند و براي آزادي و حقوق خويش پايداري و مقاومت مي كنند. آنها ضمن برشمردن بخشي از اعمال غيرانساني و قرون وسطايي كه بطورسيستماتيك در زندان با آن مواجه هستند تاكيد نمودند كه با شركت در اين اجتماع بزرگ صداي زندانيان سياسي در اين گردهمايي بزرگ ايرانيان باشند. اين بيانيه جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختيار فعالين حقوق بشر و دمكراسي در ايران قرار داده شده است. متن بيانيه به قرار زير مي باشد:
۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه
ایران: تجمع اعتراضی كارگران و معلمان
با شعار «غارتگران آزادند،کارگران زندانند» در حمایت از جعفر عظیم زاده
اعتصاب غذای شماری از زندانیان سیاسی و فعالان کارگری و معلمان
صبح روز ۹ تیر (۲۹ ژوئن) صدها تن از كارگران و معلمان و جوانان در مقابل دفتر روحانی رئیس جمهور رژیم آخوندی در خیابان پاستور تهران در حمایت از زندانی سیاسی کارگر جعفر عظیم زاده که در شصت و دومین روز اعتصاب غذا در وضعیتی بحرانی به سر می برد، دست به تجمع زدند و خواستار اقدام فوری برای نجات جان وی شدند
۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه
پیام مسلم اسکندر فیلابی برای گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس
هممیهنان عزیز، آزادیخواهان و میهن پرستان
مقاومت ایران یک گردهمایی بزرگ را علیه حکومت ایران بربادده ملاهای جنایتکار در روز نهم جولای 2016 (19تیرماه) در پاریس ترتیب داده است.
این گرد همایی دراین شرایط که اعتراضات مردم ایران در داخل کشور مورد وحشیانه ترین سرکوب ها قرار میگیرد تا صدایش به جایی نرسد بسیار حساس و مهم است. در این گردهمایی ما باید صدای مردم مظلوم ایران باشیم.
مقاومت ایران یک گردهمایی بزرگ را علیه حکومت ایران بربادده ملاهای جنایتکار در روز نهم جولای 2016 (19تیرماه) در پاریس ترتیب داده است.
این گرد همایی دراین شرایط که اعتراضات مردم ایران در داخل کشور مورد وحشیانه ترین سرکوب ها قرار میگیرد تا صدایش به جایی نرسد بسیار حساس و مهم است. در این گردهمایی ما باید صدای مردم مظلوم ایران باشیم.
۱۳۹۵ تیر ۸, سهشنبه
فراخون زنداني سياسي ارژنگ داودي براي شركت درگردهمايي بزرگ ايرانيان در۱۹ تير ماه ۱۳۹۵ در پاريس
سايت
فعالين حقوق بشر و دمكراسي ۷/۴/۹۵ : « فراخون
زنداني سياسي ارژنگ داودي براي شركت در گردهمايي بزرگ ايرانيان در ۱۹ تير ماه ۱۳۹۵
در پاريس جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه هاي در اختيار فعالين حقوق بشر و
دمكراسي در ايران قرار داده شده است. متن بيانيه به قرار زير مي باشد:
در اين سرزمين بي پرنده و بهار
در اين سرزمين بي پرنده و بهار
كه سراسر زنداني بي كرانه اي است
با طلوع سپيده دم فردا
دست
هاي آزادي از وفور زندگي سرشار مي شود
۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه
چندهفتهای است که باند «مقام معظم» با رو کردن تصاویری از برگههای حقوقی مدیران حکومتی بر آتش جنگ هژمونی در درون نظام آخوندی افزوده است. بهیقین آنتنی شدن این حجم عظیم از ابعاد چپاول و اختلاس در حاکمیت ولیفقیه، آنهم از سوی متولی اصلی حکومت، نه از سر خیرخواهی برای مردم و یا ممانعت از رشد و نمو صنعتی به نام «فساد حکومتی» است، بلکه بیشتر باید آن را در راستای «مچگیری» از دولت آخوند روحانی و بهتبع آن جیغ بنفش «آی دزد، آی دزد» ارزیابی نمود.
در رابطه با ابعاد حقوقهای چند صدمیلیونی، یک سایت حکومتی پیشتر ضمن اشاره به یک نمونه آن، نوشته بود: «پس از انتشار فیشهای چند دهمیلیونی حقوق مدیران بیمه مرکزی، این بار فیش حقوقی 234 میلیون تومانی مدیرعامل بانک رفاه خبرساز شد و موجی دیگر در جامعه ایجاد کرد. موجی که نشاندهنده وضعیت زندگی اشرافی برخی مدیران دولت تدبیر و امید دارد. قطعاً حقوقهای نجومی در مؤسسات دولتی و بانکها به شخص مدیرعامل محدود نمیشود». (سایت حکومتی الف 18 اردیبهشت 1395)
ابعاد تنفر و انزجار عمومی از غارت اموال ملی توسط سران و مدیران نظام آخوندی به حدی است که خامنهای هفته گذشته شخصاً به میدان آمد تا ضمن رفعورجوع این واقعیت، بر بحرانی به نام «فساد سیستماتیک» در رژیم آخوندی خاک بپاشد. وی در این رابطه گفت: «موضوع حقوقهای نجومی، درواقع هجوم به ارزشها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناها است و اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاک دست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود». (سایت حکومتی سیاست روز 4 تیر 1395)
ترجمان این سخنان به معنای وجود واقعیتی دردآور در نظامی دزد و غارتگر است که اکنون سردسته دزدان با ثروتی بالغبر 95 میلیارد دلار، لب به شکوه و شکایت از دولت دستنشانده خود گذاشته است. بهیقین خاطرمان هست که در 8 آبان 1392 خبرگزاری رویتر از ابعاد نجومی ثروت شخص اول حکومت پرده برداشت. بنابرآن افشاگریها، خامنهای بر مسند ریاست یک امپراتوری به نام «ستاد اجرایی فرمان امام با سرمایهای بالغبر 95 میلیارد دلار» تکیه زده است که «چیزی حدود چهل درصد بیشتر از صادرات نفتی ایران در سال گذشته است».
بهر حال از هر منظر که به واقعیتی به نام فساد و چپاول در حکومت ولیفقیه بنگریم، بهیقین به این نتیجه منطقی یعنی تنیده شدن فساد و چپاول در دستگاه دزد و غارتگر نظام آخوندی خواهیم رسید که اکنون به بخشی از جنگ هژمونی میان باندهای حاکم تبدیلشده است. نمونههایی همچون فاضل خداد از یاران مرتضی رفیقدوست، شهرام جزایری، عباس تقی زاده معروف به عباس کوتول، بابک زنجانی یا همان «قهرمان دور زدن تحریمها» که در پشت وی نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران و نیز دستگاه اطلاعاتی رژیم نهفته است، رضا ضراب، محمود رضا خاوری، رئیسکل بانک مرکزی حکومت یا همان «قهرمان بانکداری کشور»! امیر منصور آریا، «قهرمان صنعتی»!, محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدینژاد و «قهرمان تحصیل مال»! تنها نمونههای کوچکی از «استثناهای» موردادعای شخص ولیفقیه میباشند.
در چنین شرایطی از فساد سازمان دادهشده و سیستماتیک در رژیم آخوندی سخن به میان میآوریم که به گفته جهانگیری، معاون اول آخوند روحانی، ایران تحت حاکمیت نظام ولیفقیه دارای بالاترین رتبه فساد در دنیا میباشد. وی در رابطه با اختلاسهای میلیاردی بابک زنجانی، نورچشمی و سوگلی پاسدار احمدینژاد، ضمن زدن پاتک به باند مقابل گفته است: «برای کسی قابلقبول نیست در کشور جوانی 10 هزار میلیارد تومان از پول مملکت برداشت کند بعد بگوید ندارم! موضوع این فرد از ذهن مردم 100 سال دیگر هم پاک نمیشود. چه قدرتی پشت این فرد بود که وزیر از جلسه بیرون میآمد و با او ملاقات میکرد! شاید این بالاترین سطح فساد در دنیا باشد!».
واقعیت نهفته در تمامی دادههای فوق مبین آن است که در این رژیم نهتنها تمایلی برای جلوگیری از گسترش فساد وجود ندارد، بلکه فراتر از آن اولاً خود بهترین بستر را برای متولیان و کارگزاران حکومت مهیا مینماید و در ثانی در فردای بیرونی شدن اخبار مربوط به فسادهای مالی و اقتصادی، آبی از آب در این رژیم تکان نمیخورد. نه مدیری، نه وزیری، نه وکیلی و نه دولتی سقوط کرده و یا خواهد کرد.
زیرا در یککلام حساسیتی برای مقابله با این پدیده شوم در میان متولیان حکومت وجود ندارد. متولیانی که بخش بزرگی از آنها را عناصر اطلاعاتی و سرکوبگر رژیم تشکیل داده و به دلیل مناسبات و سوابق خود در جنایت و قصاوت علیه مردم، امروزه به نان و نوا و یکشبه در میان بازیهای باندهای مافیایی حکومت به ثروت و مقام رسیدهاند.
بر همین سیاق نیز این واقعیتها بخشی از قصهی پردرد و طولانی برای ملت نجیب و فرهیخته ایران است که اکنون زیر بار فقر و فلاکت و نیز ظلم و ستم حاکم مستبدی به نام «ولیفقیه» از سر نیاز و درماندگی دست به جنین فروشی، کلیه فروشی، قرنیه فروشی، کبد و حتی فلک فروشی روی آوردهاند.
همچنین باید اذعان کرد که فقر در ایران تحت حاکمیت آخوندی به پدیدهای شوم و غیرقابل بازگشتی تبدیلشده است که نهتنها خود را در گرانی، تورم، رکود شدید مالی و اقتصادی، بلکه فراتر از آن در آمارهایی همچون بیکاری، خودکشی، کارتنخوابها، زنان خیابانی، کودکان کار و یا حاشیهنشینهای شهری به نمایش گذاشته است. در این راستا است که ما اکنون شاهد شکاف عظیم طبقاتی در ایران هستیم. شکافی که از دورافتادهترین نقاط کشور شروعشده و اکنون چهره کریه خود را در شهرهای بزرگ به طرز وحشتناکی به نمایش گذاشته است.
در مقابل هراس دیکتاتوری خامنهای از این بحران بزرگ نیز به پاشنه آشیل یعنی هراس از قیام گرسنگان تبدیلشده است. سخن از خیل عظیمی از مردم تحت ستم میهنمان است که تمامی این فساد و چپاولگریها را با گوشت و پوستواستخوان خود میبینند و حس میکنند. همان فقرا و یا آتش زیر خاکستری که به نوشته خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (24 خرداد 1395) اکنون به «مرز 11 میلیون نفر» در کشور رسیده است. به این مجموعه نیز «9 میلیون زاغهنشینها و کپرنشینها» را اضافه کنیم تا به واقعیتهای موجود در یک نظام چپاولگر به نام «نظام ولیفقیه» بهتر پی ببریم.
بله در چنین شرایط بحرانی است که خامنهای عامدانه از وجود «استثنا» سخن به میان میآورد. کافی است سری به زندگی مردم محروم «قلعه سیمون » و یا «کپیر نشینان» کرمان بزنیم تا به عمق فاجعهای به نام از بین بردن کرامت انسانی و پدیدار شدن لشکر فقیران و گرسنگان در این رژیم نحس و سرکوبگر بهتر پی ببریم. به قول معروف «گر حکم شود که دزدگیرند...».
33 شهر جهان با بدترين شاخص كيفيت زندگي؛ تهران 28ام است
سايت العربيه ۳/۴/۹۵ : «موسسه "مرسر" يكي از بزرگترين شركت هاي مشاور منابع انساني در جهان است. شركت مرسر همه ساله شاخص كيفيت زندگي شهرهاي جهان را منتشر مي كند.
جايگاه بين المللي ايران در پولشويي
سايت راديو فردا ۳/۴/۹۵ : بنا
به چهارمين گزارش شاخص موسوم به ضد پولشويي (۱) منتشره از سوي موسسه حكمراني بال
كه در سوييس مستقر است، ايران در سال گذشته ميلادي (۲۰۱۵ ) ، در ميان ۱۵۲ كشوري كه
مورد بررسي قرار گرفته اند رتبه نخست شاخص پولشويي جهان را داشته است. كشورهاي
افغانستان، تاجيكستان، گينه بيسايو، مالي و اوگاندا پس از ايران به ترتيب رتبه هاي
بعدي شاخص پولشويي را به خود اختصاص داده اند.
توقف براي حل و فصل ”شر كمتر“ در خاورميانه
سايت
هيل ۲/۴/۹۵ : «
۲/۴/۹۵ : نويسنده: (هيثم المالح, رئيس كميته حقوقي
ائتلاف ملي نيروهاي انقلابي و مخالفان سوريه است)
11ژوئن, من در يك مراسم تجمع برزگ ميان مقامات شوراي ملي مقاومت
ايران و ديگر مقامات از مقاومت سوريه شركت كردم.
دو
گروه همانند با تاكيد بر علت مشترك خود در مبارزه عليه ديكتاتور سوريه, بشار اسد,
و حاميان جانسپارش در تهران. هر دو ديكتاتوري وابسته به يكديگر براي ادامة
نگهداشتن قدرت خود در كشورها و در منطقه هستند. اما در مقابل, پيروزي مقاومت در
اين كشور يا ديگري به آزادي هردو و ترويج ثبات بيشتر در سراسر خاورميانه, كمك
خواهد كرد.
كار گروه اقدام مالي (FATF) : ايران كماكان ”خطرمالي تروريسم ”و ”تهديدي ”براي ”نظام مالي بين المللي ”است
سايت كميته امورخارجي ۴/۴/۹۵ : « بعد از اينكه كارگروه اقدام مالي كه يك سازمان بين المللي است و استانداردها براي ضد پولشيويي و ضد تامين مالي تروريسم را مشخص مي كند، امروز تصميم به نگه داشتن ايران در ليست سياه گرفت، اد رويس، رئيس كميته امور خارجه مجلس نمايندگان بيانيه زير را منتشر كرد:
۲۷۰ نماينده پارلمان اروپا خواستار بهبود حقوق بشر در ايران شدند
سايت راديو فردا ۴/۴/۹۵ : ۲۷۰
تن از نمايندگان پارلمان اروپا روز سه شنبه ۲۵ خرداد با انتشار بيانيه اي، از كشورهاي عضو اين اتحاديه خواستند تا
روابط خود با جمهوري اسلامي را مشروط به پيشرفت و بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران
كنند.
نصرالله: تمام منابع مالي حزب الله مانند موشك هايش از ايران تامين مي شود
بي بي سي فارسي ۴/۴/۹۵ : « حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، در يك سخنراني عمومي با اشاره به محدوديت هاي اخير مالي عليه اين گروه گفته است كه اين محدوديت ها تاثيري در وضعيت حزب الله ندارد چون تمام منابع مالي حزب الله نه از بانك ها بلكه از سوي ايران تامين مي شود.
به گزارش سايت المنار متعلق به حزب الله لبنان، آقاي نصرالله گفت "اين پول ها همان طور به دست ما مي رسد كه موشك هايي كه با آن اسرائيل را تهديد مي كنيم."
هادی مظفری: بین الملل مقاومت در مقابل فاشیسم مذهبی
احترام و ارزش هر ملّتی در انظار جهانیان در سخت ترین شرایط تاریخی آن ملت سنجیده شده و رقم می خورد. ملّتهای بزرگ و مقاوم در طول تاریخ همیشه مورد تکریم و احترام بوده اند. ملت ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.از همان روزی که هیولای ارتجاع خمینی بر سر میهن ما آوار شد، زنان و مردانی سلحشور و بی باک قدم به صحنه گذاردند تا لکۀ ننگ این مصیبتِ دهشتناک را از چهرۀ ایران و ایرانی بزدایند. در این راه سخت و جانفرسا، شلاق و شکنجه و زندان و اعدام و حلق آویز را به جان خریدند تا از حرمت و شرف ایران و ایرانی در مقابل جنایتکارانِ عمامه بر سر حفاظت و نگاهبانی نمایند.
مینا انتظاری: راستی گناه نسل ما چه بود؟!
از بد حادثه و شاید هم از سر تقدیر، همزمان با تولد اجتماعی "نسل انقلاب"، مام میهن در چنگال دیو شریر و شیّادی قرار گرفت که هر چند از اعماق تاریخ بربریت و ارتجاع سر بر آورده بود ولی در "ماه" رخ می نمود!
هیولای مهیب و مرگ زایی که در فضای "جیمی کراسی" از حفره های تاریک تاریخ بیرون خزید، بر امواج "بی بی سی" سوار شد و با "ایر فرانس"فرود آمد.رسید و جوانسال و سرزنده و پرطراوت، هر چند کم تجربه، پا به عرصه پر سنگلاخ سیاست نهاد. نسلی سرشار از شور و شوق و عشق و ایثار که به مانند یک خانواده در خانه و خاکی به بزرگی ایران حضوری پر طنین داشت. خانواده ای که علیرغم همۀ تفاوتهای فرهنگی، ملیتی، سیاسی و ایدئولوژیکی فرزندانش، همگی آرمان و آرزوی مشترک "آزادی و آبادی" را در سر و در دل داشتند.
دیو پلیدی که با همۀ ایل و تبارش و ظرفیت تخریبی بی حسابش، رسالت تاریخیش چیزی نبود جز حاکمیت سیاهی و تباهی، وحشت و خشونت و جهل و جنون و جنایت. پدیده ای که تاریخ و بشریت معاصر نمونۀ آن را نه دیده بود، نه تجربه کرده بود و نه حتی در اواخر قرن بیستم کسی تصورش را میکرد.
البته نسل ما، نسلمجاهد خلق و فدایی خلق، نسلی که بار اصلی قیام برای آزادی را به دوش کشید، هنوز رایحه اولین "بهار آزادی" را نچشیده بود که بناگاه "ضد انقلاب" و "ضد خلق" شد!
برای خانوادۀ بزرگ این نسل، فاجعه تازه آغاز شده بود...
فرزندان این خانواده در کردستان به یکباره "تجزیه طلب" و "ضد دین" گردیدند و بر روی برانکارد تیرباران شدند و در شهر و روستا به توپ بسته شدند.
فرزندان ترکمن این نسل "آشوب طلب" و "توطئه گر" شدند و شبانه ربوده و سر به نیست گردیدند.
فرزندان عرب در خوزستان، "جدائی طلب" و "ستون پنجم" شدند و سپس درو شدند.
فرزندان بلوچ و یلان سیستان، "قاچاقچی" و "اشرار" شدند و در ملاء عام بر جراثقال ها آویزان شدند.
در تهران و سراسر ایران فرزندان مجاهد این نسل که در پاکبازی و صداقت و ایمان سرآمد آزادیخواهان بودند، "التقاطی" و "منافق کوردل" و "از خدا بی خبر" شدند و هزار هزار به قربانگاه برده شدند.
فرزندان مردم دوست و برابری خواه این نسل در کسوت کمونیست، "کافر" و "مرتد" و "سد راه خدا" شدند و دسته دسته ذبح شرعی شدند.
میهن دوستان و ملیون این نسل هم "بی وطن" و "وطن فروش" شدند و در گوشه و کنارسلاخی شدند.
نویسندگان و هنرمندان این نسل نیز "قلم به مزد" و "مرّوج فسق و فجور" و "حامی طاغوت" شدند و از حجلۀ عروسی ربوده و به تیرک اعدام بسته شدند... در این بین پیروان دیگر ادیان و مذاهب هم امان نیافتند.
خلاصه اقشار آگاه تر و لایه های کیفی و بالاتر این نسل را با انواع اتهامها از دم تیغ گذراندند و لایه های پائین تر و نیروی کار این نسل را نیز در تنور یک جنگ خانمان سوز و بی حاصل سوزاندند...
مسئله فقط کشتن و سر به نیست کردن این نسل نبود چرا که دیو جماران، مقدم بر هر چیزی، هدفش نابودی هویت و همۀ ارزشها و آرمانهای متبلور در این نسل بود؛ زیرا که به طور غریزی می دانست اثبات و تثبیت خودش فقط در گرو نفی و انهدام این نسل و سمبلها و آرمانهایش است؛ بنابراین پا به پای ماشین جنگ و کشتار، دستگاه جهنمی شیخ شیّاد، همۀ واژه ها و ارزشها و نوامیس فرهنگی متعلق به این نسل را نیز لوث و لجن مال می کرد.
نسلی که زُلالی و پاکی و پروای انسانی و اخلاقیش زبانزد خاص و عام بود و تاریخ ایران زمین نمونه آن را بخود ندیده بود، وقتی منازل مسکونی یا مراکز سیاسی شان توسط چماقداران و گزمه های قداره بند مورد یورش و تعرض قرار می گرفت، در وسایل ارتباط جمعی رسمی و بر منابر مذهبی و در مجالس عمومی متهم می شدند که دارای «فساد اخلاق و آلات و ادوات لهو و لعب همچون منقل و وافور و تریاک و ورق پاسور و قرصهای ضد بارداری و...» هستند!
نسلی که تمام دار و ندارش را فدای خلق محرومش می کرد متهم می شد به «آتش زدن خرمن های روستائیان» و «دزدی از اموال بیت المال...»
نسلی که در لحظۀ تولد اجتماعیش اولین کلماتی که بر زبان داشت «استقلال و آزادی» بود، متهم می شد به "مزدور استکبار جهانی"، "جاسوس بیگانه"، "عامل صهیونیسم"، "ستون پنجم دشمن بعثی"...
نسلی که تمام وجودش لبریز از عشق و مهر و محّبت بود متهم می شد که «بی عاطفه» و «سنگدل» و «کینه جو و خشونت طلب» است.
وقتی با چوب و چماق و دشنه و زنجیر، قاصدکان این نسل را به جرم در دست داشتن پیامی یا پلاکاردی در معابر عمومی بیرحمانه می کوبیدند و آنها با بردباری و تحّمل بی مانندی، بخاطر پایبندی به الزامات زندگی مسالمت آمیز سیاسی از حق «دفاع از خود» هم می گذشتند و با چهره های خونین و بدنهای مجروح فقط افشاء می کردند، متهم می شدند که «مظلوم نمایی و خود زنی» می کنند؛ و هنگامی که این نسل پس از اتمام حجّت و پایان مرحلۀ مسالمت، به دفاع از خود و مقابله به مثل برخاستند، «باغی و یاغی و طاغی و مفسد و محارب و مهدورالدم» شدند.
نسلی که در زندانها و سیاهچالها و در برابر جوخه های تیرباران و بر فراز دارها همچنان مظلومانه ایستاد و مقاومت کرد و از هویت خودش دفاع نمود، هر چند گماشتگان دیو پلید از هیچ جنایت و رذالتی در حق آنان دریغ نکردند. آنها را "زجرکش" و حتی مجروحان شان را هم "تمام کش" کردند. بر جنازۀ سرداران و سالاران ِ بر خاک افتاده مان شادی و پایکوبی کردند و با انبانی از نفرت و کینه، سیلی از تهمت های چرکین را نثار سمبلها و راهبران هنوز زنده و حاضرمان کردند... در این میان رفیقان نیمه راه نیز ناجوانمردانه در آستان دیو خونخوار بسا خوشرقصی ها کردند.
وقتی بعد از هفت سال سیاه در آن تابستان سوزان، باقیمانده اسیران دربند را به دار می کشیدند باز هم قبل از نابودی فیزیکی این نسل در صدد لگد کوب کردن هویتشان بودند. بی دلیل نبود که سرنوشت و مرگ و زندگی هر کدام از آن سربداران در گرو پاسخی بود که در مورد هویت سیاسی و اعتقادیشان می دادند... و البته که آن دلاوران چه جانانه از هویت خود دفاع کردند.
نسلی که زنانش پیشتاز شدند و حماسه ها آفریدند. نسلی که سوخت و همزمان والدین پیر و کودکان نونهالشان را هم با ستم سوزاندند. نسلی که پیکرهای بر دار شده و بر خاک افتاده اش را یا گمنام و بی نام و نشان در زیر خروارها خاک مدفون کردند تا هیچکس اثری از آنان نیابد و یا حتی سنگهای قبرشان را نیز متلاشی و محو کردند شاید که یادی و نامی از آنان برجای نماند... چه تلخ است نسلی که همه چیزش را در طبق اخلاص گذاشت حتی یک سنگ قبر هم برایش نگذاشتند!
دودمان ددمنش دیو و سفیران فرهنگی و همسفره های فرنگی آنها هنوز هم دست از سر این نسل بر نمی دارند و از هر سو آنها را سانسور و سنگسار می کنند و در یک ارکستر هماهنگ هر چند با دو زبان، باز هم آنان را به هر انگ و رنگی می آلایند: فرقه یا سکت، خرابکار یا تروریست، منزوی یا ایزوله، متعصب یا فناتیک، خشک اندیش یا دُگم، ماجراجو یا آنارشیست ...
با همۀ این احوال، این نسل شعله امید در دلش هنوز زنده و پر فروغ است و همچنان حامل همان مشعل و پرچمی است که از سه چهار دهۀ پیش در دست گرفته است. نسلی پاکباز و فداکار، مظلوم و مقاوم، رزمنده و بی باک، با آرمان «آزادی و آبادی» برای خلق و میهنش...
بخشی از این نسل همچون بذرهای ماندگار در جای جای میهن هرازگاهی سر بر میاورند، گر میگیرند و شعله ها می افروزند. بخش دیگر این نسل بطور متحد در کسوت یک ارتش آزادیبخش، در ناامن ترین و نامساعدترین و مرگبارترین منطقۀ زیست محیطی و ژئوپولیتیکی جهان امروز، در میان طوفان فتنه ها، همچنان پیشقراول و مشعل دار رهائی خلق محبوبشان هستند... بخش دیگری از این نسل آواره، در گوشه و کنار جهان بطور پراکنده در کانونها و نهادها و بنیادها و سایتها و انجمن ها و محافل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مختلف، همچون نوری در دوردست سوسو می زنند و گاه در همایش های تبعیدیان چشمها را خیره میکنند.
بله! سخن از نسل آرمانها و ارزشهاست، نسل امیدها و آرزوها، نسل وفا و ایمان، نسل پایداری تا فراسوی طاقت انسان، نسلی که متهم به هر اتهامی شد و ارتجاع و استعمار هر بلائی که خواستند و توانستند بر سرش آوردند.
راستی چرا؟ مگر گناه نسل ما چه بود؟!
بهرحال در تقدیر این نسل هر سرانجامی هم که باشد، بعنوان فردی متعلق به آن، با اطمینان و افتخار ادعا میکنم که نسلهای آینده در کنار همۀ مقدساتشان، هر چه که باشد، به این نسل و پایداری و وفاداریش سوگند خواهند خورد؛ نسلی که تسلیم نشد. تاریخ گواهی خواهد داد.
مینا انتظاری
تیرماه ۱۳۹۵َ
نصرالله: تمام منابع مالي حزب الله مانند موشك هايش از ايران تامين مي شود
بي بي سي فارسي ۴/۴/۹۵ : « حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، در يك سخنراني
عمومي با اشاره به محدوديت هاي اخير مالي عليه اين گروه گفته است كه اين محدوديت ها
تاثيري در وضعيت حزب الله ندارد چون تمام منابع مالي حزب الله نه از بانك ها بلكه
از سوي ايران تامين مي شود.
خبرگزاري يونايتدپرس ۳/۴/۹۵ : به قلم خوزه ايناسيو فاريا José Inácio Faria
حقوق بشر در ايران يك مشكل داخلي نيست
هفته
پيش به همراه 270نفر از همكارانم در پارلمان اروپا، بيانيه اي را درمحكوميت نقض
وحشيانه حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران، امضا كردم. ما از اتحاديه اروپا و دولت
هاي غربي خواستار ”مشروط نمودن هر رابطه اي با ايران به پيشرفت مشخص در امر حقوق
بشر و توقف اعدام ها شديم
ايران:احكام جنايتكارانه اعدام عليه ۳ زندانی سیاسی از هموطنان عرب و فراخوان براي نجات آنها
دژخيمان قضاييه فاشيسم ديني حاکم بر ایران سه زنداني جوان از هموطنان عرب از اهالي حميديه اهواز به نامهاي قیس عبیداوى، ٢۵ساله ليسانس حقوق، برادر ۲۰ساله اش احمد عبيداوي و پسر عموی آنها سجاد عبیداوی دانشجوی رشته حقوق را به اتهام آخوند ساخته «محاربه، افساد فی الارض» به اعدام محكوم كردند.
۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه
كاخ سفيد: ايران براي خريد هواپيما، هزاران سانتريفيوژ را از كار انداخت/تحريم هاي موشكي را تشديد مي كنيم
خبرگزاري فارس(رژيم) ۲/۴/۹۵ : سخنگوي كاخ سفيد مي گويد آمريكا توانست تمايل دولت
ايران براي خريد هواپيما را به اهرمي براي مجبور كردن تهران به دادن تعهدات هسته
اي تبديل كند.
به گزارش گروه مانيتورينگ بين الملل خبرگزاري فارس ،
جاش ارنست سخنگوي كاخ سفيد امشب در خصوص فروش 25ميليارد دلار هواپيماي بوئينگ به
ايران و دليل تصميم دولت آمريكا به صدور مجوز اين فروش اشاره كرد.
سازمان همكاري اسلامي خواستار عدم دخالت در امور بحرين شد
سايت العربيه ۲/۴/۹۵ : دبيرخانه
سازمان همكاري اسلامي بر لزوم جلوگيري از دخالت در امور داخلي بحرين تاكيد كرد.
اين سازمان تاكيد كرد كه با خرسندي تمام اقدامات دولت پادشاهي بحرين جهت براقراري
امنيت و حاكميت قانون را پيگيري مي كند.
آمار نوزادان فروخته شده در شكم مادر زياد است؛ فقر زنان را مجبور به فروش كودكان خود مي كند
خبرگزاري هرانا ۲۲/۴/۹۵ : معاون امور زنان و خانواده تعداد نوزادان فروخته شده
در شكم مادر را “زياد ”اعلام كرد. وي خاطرنشان كرد: “فقر اقتصادي، فقر فرهنگي،
اعتياد، كارتن خوابي و ازدواج كودكان از جمله عواملي هستند كه مي تواند؛ باعث سوق
دادن زنان به سمت فروش كودكان خود شود ”.
تجمع اعتراضي ايرانيان وعرب ها در پاريس عليه سفر ظريف
سايت
العربيه نت ۲/۴/۹۵ : صدها تن از شهروندان ايراني و عرب امروز
چهارشنبه در اعتراض به سفر وزير خارجه ايران محمد جواد ظريف به فرانسه در پاريس
تجمع كردند و به ادامه اعدام ها، نقض حقوق بشر در ايران و دخالت هاي رژيم تهران در
سوريه، عراق و ديگر كشورهاي منطقه اعتراض كردند.
اشتراک در:
پستها (Atom)