سخن روز
آغاز سال تحصیلی در همه جای دنیا، یک تحول اجتماعی محسوب میشود. میلیونها خانواده، فرزندان خود را با امید و اشتیاق بدرقه میکنند و بچهها بهشوق آموختن و تجربهٔ دنیایی تازه بهمدرسه میشتابند. دبستانها و دبیرستانها پس از یک سکوت و رخوت چندماهه با هیاهوی شادمانهٔ دانشآموزان، دوباره جان میگیرند و زندگی در کوچهها و خیابانها با حضور انبوه دانشآموزان رنگ دیگری پیدا میکند.
اما سالهاست که میهن آخوندزدهٔ ما با این تصویر شادی و امید بیگانه است. هر سال بیش از سال پیش، آغاز سال تحصیلی، با دغدغه و اندوه میلیونها خانوادهٔ ایرانی که قادر بهتأمین هزینههای تحصیل فرزندانشان نیستند و با نگاههای حسرتبار کودکانی که بهدلیل فقر و نداری، از مدرسه و تحصیل باز ماندهاند، همراه است.
در سال تحصیلی۱۴۰۰-۱۴۰۱بیش از ۲میلیون دانشآموز یا ترکتحصیل کردند یا از بازماندگان تحصیل بودند، یعنی نتوانستند حتی بهکلاس اول ابتدایی هم بروند. در سال تحصیلی۱۴۰۲ – ۱۴۰۳ بیش از یک میلیون و ۲۰۰هزار دانشآموز ترکتحصیل کردند.
رسانههای حکومتی از «ثبتنام نشدن ۷۹۰هزار دانشآموز» در سال تحصیلی جدید، خبر میدهند (تسنیم ـ ۳۱شهریور ۴۰۳)...
مدارس دولتی به بهانهٔ نمرات ضعیف یا نداشتن جا و ظرفیت، از ثبتنام خودداری میکنند یا آن را مشروط بهپرداخت مبالغ سنگین میکنند که خارج از توان و بضاعت خانوادههاست. زیرا بودجهٔ دولتی مدارس برای نیازهای آنها مانند تعمیرات یا تأمین سوخت زمستانه کافی نیست.
بودجهٔ وزارت آموزش و پرورش امسال در مجموع ۲۵۶هزار و ۸۴۷میلیارد تومان اعلام شده که معادل ۴میلیارد دلار است. این مبلغ در برابر جمعیت ۱۷میلیونی دانشآموزان با حدود یک میلیون معلم و فرهنگی تقریباً یعنی هیچ! کافی است گفته شود که بودجهٔ اضافی که امسال برای نیروی انتظامی، افزون بر بودجهٔ سالانه، اختصاص داده شد، ۴میلیارد دلار است.
بهنوشتهٔ رسانههای حکومتی، در هزینه کرد برای آموزش عمومی، ایران در رتبهٔ۱۱۲ جهان در میان ۱۶۶کشور قرار میگیرد. این در حالی است که بودجهٔ آموزشی در ژاپن ۱۶۵میلیارد یورو، در عربستان سعودی ۳۲میلیارد یورو و در ترکیه ۲۲.۲میلیارد یورو است.
حفرهٔ بزرگی که بین بودجهٔ ناچیز آموزش و پرورش با نیاز حقیقی آن و جود دارد، در عمل یا با اخاذی از خانوادهها یا با کاهش کمیت و کیفیت آموزش و پرورش جبران میشود.
والدین پس از عبور از خوان ثبتنام، با خوان هزینهٔ سنگین خرید کتاب و نوشتافزار و هزینهٔ رفت و آمد روبهرو میشوند. رسانههای حکومتی از افزایش۲۰درصدی قیمت لوازمالتحریر نسبت بهسال گذشته خبر میدهند. رئیس اتحادیه فروشندگان نوشتافزار و لوازم مهندسی تهران، هزینهٔ تهیهٔ سادهترین بستهٔ لوازم التحریر را حدود یک میلیون تومان برآورد میکند. این مبلغ در طول سال تحصیلی برای نوشتافزار مصرفی باز هم افزایش مییابد. بنابراین، میلیونها خانواده، ناتوان از تأمین این هزینهها، از فرستادن فرزندان خود بهمدرسه، صرفنظر میکنند.
اما داستان تبعیض و نابرابری بههمین جا ختم نمیشود. اگر دانشآموزی از این خوانها عبور کند و موفق بهورود بهمدرسه شود، تازه با مدرسهیی روبهرو میشود که فاقد حداقلهای استاندارد است. بهگفتهٔ رئیس سازمان آتشنشانی «بیش از ۵۰درصد مدارس تهران ناایمن هستند» (آرمان امروزـ ۲۴شهریور۴۰۳).
از وضعیت مدارس پایتخت، مدارس استانهای محروم را تا حدودی میتوان تصور کرد. هزاران کلاس درس در سراسر کشور در کپرها، آغلها، کانکسها، اتاقکهای خشت و گلی و فاقد کمترین امکانات زیستی، تشکیل میشود.
کیفیت آموزش در مدارس دولتی بهمراتب اسفبارتر از وضعیت فیزیکی است. یک قلم، آموزش و پرورش با کمبود ۲۰۰هزار معلم مواجه است. بههمین علت دانشآموزان طی سال تحصیلی نمیتوانند چیز زیادی بیاموزند. بهگفتهٔ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش، میانگین معدل دانشآموزان در سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی گذشته حدود۷ بوده است (آرمان امروز ـ۲۵مرداد ۴۰۳). معنای آن افت وحشتناک تحصیل و افزایش آمار مردودیهاست. میانگین معدل در کل کشور اندکی بیش از ۱۰ است.
این وضعیت مربوط بهمدارس دولتی است. در آموزش و پرورشی که بهشدت طبقاتی شده، وضعیت برای فرزندان طبقهٔ برتر و وابستگان رژیم، دارندگان «ژن خوب» متفاوت است. در مدارس غیردولتی، شهریه از ۵۵میلیون تومان شروع میشود و تا ۱۵۰ و ۲۰۰میلیون تومان و حتی بیشتر بالا میرود. «آمارها نشان میدهد ۹۳درصد رتبههای برتر کنکور۱۴۰۳ را دانشآموزان مدارس غیردولتی تشکیل میدهند» (دیدهبان ایران ـ ۳۱شهریور). بهاین ترتیب فرزندان کارگران و اقشار زحمتکش راهی بهدانشگاه و تحصیل عالی ندارند.
از همین جاست که مدارس همچون دانشگاهها کانون بالقوهٔ اعتراض و قیاماند. در قیامهای دی۹۶، آبان۹۸ و قیام چندماهه و سراسری۴۰۱، دانشآموزان در صفوف مقدم بودند.