خلیفهٔ ارتجاع در اولین واکنشهای خود تلاش میکرد وانمود کند که واقعهٔ مهمی نبوده و اخلالی در کار ایجاد نمیشود. اما در سخنرانی دیروز، ۱۳بار از کلمهٔ مصیبت و مصائب استفاده کرد و گفت: «این مصیبت جداً مصیبت سنگینی بود». سپس با حساب کردن روی نمایشهای جنازه گردانی رئیسی تحت عنوان بدرقه آنچنانی ادعا کرد که میتواند «از مصیبت یک فرصت برای خود بسازد، حماسه بیافریند و از حادثه تلخ، نتایج شیرینی بگیرد»!
او ضمن حماسه سازی از «بدرقه» و شیرینی پزی از «حادثه تلخ»، با دلسوختگی از بدنامی جلاد ۶۷، حتی در متن و حاشیه رژیم، گفت: «بعد از فقدان این عزیز من دیدم خیلی از همه تقریباً روزنامهها همه مطبوعات در فضای مجازی اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف دیدم همه از خدمات او و تلاشهای شبانهروزی او حرف میزنند از او تمجید میکنند تعریف میکنند دلم سوخت دلم برای رئیسی سوخت در زمان حیات او اینها حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها بگویند بلکه عکس آن را میگفتند».
خامنهای سپس در فرار به جلو از بحرانهای محتوم پیش رو، به صحرای شعبده انتخابات تحمیلی پس از هلاکت رئیسی گریز زد و گفت: «بعد از حادثه تلخ مردم جمع بشوند و با آرای بالا مسئول بعدی را انتخاب کنند. این حماسه انتخابات، مکمل حماسه بدرقه شهیدان است»!
اما خامنهای با همهٔ وقاحتش در معکوس جلوه دادن واقعیتها، نتوانست پنهان کند که «مصیبت» هلاکت رئیسی و موج بحرانهای ناشی از آن، تازه شروع شده است. او هراس خود را از نمایش انتخاباتی پیش رو و طوفان و تلاطمی که از همین حالا در رژیم درهمشکستهاش ایجاد شده، برملا کرد و در این رابطه نامزدها را از «بدگویی کردن، تهمتزدن، لجنپراکنی کردن... که کمکی بهپیشرفت کارها نمیکند» برحذر داشت. وی تأکید کرد که این کارها «بهآبروی نظام هم لطمه میزند. صحنه انتخابات صحنه کش واکش برای بهدست آوردن قدرت نیست».
خامنهای خودش هم میداند که این روضهخوانیهای بیخاصیت، کمترین تأثیری در مهار حرص و ولع گرگهای هار تشنهکام قدرت، ندارد. چرا که او همین چند روز پیش روضهٔ مفت وحدت و همدلی را برای خالص شدههای مجلس ارتجاع خواند و بهآنها هشدار داد که مراقب باشند شیرینی مجلس نورسیده بهتلخی تبدیل نشود. اما مجلس کذایی در همان یکی دو روز اول عرصهٔ جنگوجدال وحوش ولایی شد و همدیگر را بهقتل تهدید کردند. بنابراین بدیهی است که نمایش انتخاباتی پیش رو، بسا بیشتر از قبلیها، رژیم را بهتکان و تلاطم درخواهد آورد.
خامنهای بیش از هر کس بهاین واقعیت که طوفانهای مهیبی بر سر راه رژیم کمین کرده، واقف است. از این رو بلافاصله پس از هلاکت رئیسی، نیروهایش را جمع کرد تا ضمن یادآوری شرایط سال۶۰ و «آن همه حادثه تلخ! این همه حادثهٔ وحشتناک! این همه ضربه مخرب!» بهآنها بگوید که «خدای سال۶۰، همان خدای امسال است»!
روضهخوانیهای مهمل و مکرر خلیفه درمانده نشان میدهد که ضربه هلاکت رئیسی برای رژیم پلاسیده و بحرانزده تا کجا «تلخ»، «وحشتناک» و «مخرب» است.