۱۴۰۳ خرداد ۲۰, یکشنبه

نمایش انتخابات و کمپین «رأی من سرنگونی»

                            رای من سرنگونی

 با هلاکت رئیسی، خامنه‌ای دست راست خود را از دست داد. او سیاست «خالص‌سازی» نظامش را در دوران پایانی بر ویژگیهای این جلاد بدنام سوار کرده بود. بادمجان دورقاب چینهای سلطنت خامنه‌ای، خصوصیت عمدهٔ این جلاد گوربه‌گور را «ذوب در ولایت»! ذکر می‌کردند. اکنون خامنه‌ای در نبود او باید یک‌بار دیگر تمام پازل‌هایی را که چیده بود، از نو بچیند. او برای این‌کار فرصتی بسیار محدود دارد. با توجه به گردهمایی جهانی مقاومت و نیز کمپین میلیونی «رأی من سرنگونی» شرایط بیش‌از‌پیش برای مهندسی مطلوب خامنه‌ای برای بیرون کشیدن رئیسی‌گونه‌یی دیگر از صندوق انتخابات نمایشی دشوار و دشوارتر خواهد شد. از این رو می‌توان گفت خامنه‌ای و به‌تبع او، کل نظام در آسیب‌پذیرترین نقطهٔ خود قرار دارد. بیهوده نیست که در داخل حکومت هلاکت رئیسی، با دوران هلاکت بهشتی، رجایی و باهنر مقایسه می‌شود.

محمد حسین ساعی، عضو شورای به‌اصطلاح انقلاب فرهنگی می‌گوید فقدان رئیسی «به این راحتی پر نمی‌شود و حاکمیت شخصی که به اندازه او می‌توانست توازن سیاسی در داخل کشور ایجاد کند، هنوز ندارد». او به‌همین دلیل به همهٔ باندها هشدار می‌دهد که «این برههٔ دقیق و مهم تاریخی» را درک کنند و از «نزاغ‌های کوچک» بپرهیزند تا رژیم از «یک گردنهٔ فوق‌العاده حساس در داخل کشور و جهان» عبور کند. حواسشان باشد که از «برخورد تخریبی براندازانه» پرهیز کنند و بدانند که همه «در یک کشتی نشسته‌اند» (تلویزیون شبکهٔ خبر رژیم. ۱۶ خرداد ۱۴۰۳).

این موقعیت ضعیف و آسیب‌پذیر باعث شده است که بار دیگر باندهای سهم‌خواه و جراحی شده از شاکلهٔ قدرت به میدان بیایند و برای تصاحب سهمی از کیک قدرت با یکدیگر به زورآزمایی بپردازند. زورآزمایی «کاندیداهای پوششی، کوششی و روکشی»! به‌قدری عریان و مشمئزکننده است که خودشان آن را «استندآپ کمدی»، «سونامی»، «ابتذال امر سیاسی»! و «سندرم احساس تکلیف»! می‌نامند.

چه عاملی آنها را این‌چنین برای تصاحب قدرت حریص کرده است؟ آنها می‌دانند که این انتخابات ممکن است آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری در دوران خامنه‌ای باشد. از این رو به‌دنبال سهم خود هستند (۱).

آنچه در ادبیات دولتی «بداخلاقی انتخاباتی»! یا «تهمت‌ها، بدزبانیها و هتاکی‌ها»! نامیده می‌شود، در واقع جنگ قدرت بین باندهای مختلف حاکمیت در وضعیت ضعیف و آسیب‌پذیر خامنه‌ای و کل نظام است.

در چنین وضعیت بالبشو که سگ صاحبش را نمی‌شناسد، صادق کوشکی، از مهره‌های خامنه‌ای تأکید می‌کند: «این‌که چه کسی و از کدام گروه رأی بیاورد، مهم است. اما موضوع مهمتر این است که نظام از این امتحان سربلند بیرون بیاید و مدیریت کشور به دست کسانی نیفتد که با تصمیم‌های نادرست اصول و اساس نظام اسلامی زیر سؤال برود...» (خبرآنلاین. ۱۸خرداد ۱۴۰۳)

او هشدار می‌دهد مبادا اتفاقاتی نظیر نمایش انتخابات سال۹۲ تکرار شود و توصیه می‌کند «از تکثر کم کنیم و به دست خودمان زمینه شکست را فراهم نکنیم».

مجیزگویان خامنه‌ای برای جبران «خسارت بزرگ»! هلاکت رئیسی از هم‌اکنون در نمایش حکومتی نماز جمعه و دیگر تریبونها تبلیغ می‌کند که رئیس‌جمهور بعدی باید «فعال، پرتلاش، پرکار، آشنا با مبانی انقلاب اسلامی و در خدمت مردم [بخوانیدهمان ۴درصدیهای نان‌خور رژیم]» باشد. یعنی همان مسیری را ادامه دهد که خامنه‌ای با اتکا به رئیسی برای مهار قیام کلید زده بود (۱).

واقعیت این است که ضعف خامنه‌ای و آسیب‌پذیرترین وضعیت حکومت او یک فرصت طلایی برای مردم، اپوزیسیون مسئول و مقاومت آزادی ستان ایران است. در این فرصت طلایی است که کمپین میلیونی و فراگیر «رأی من سرنگونی» می‌تواند و باید به یک پویش ملی تبدیل شود.

بار دیگر باید یادآوری کرد که اکنون نه زمان انتخاب که هنگامهٔ انقلاب است. کانون‌های شورشی به‌عنوان طلایه‌داران قیام و سرنگونی از هم‌اکنون این پیام را به داخل جامعه می‌برند. گردهمایی جهانی ایران آزاد (کهکشان) این پیام را در ابعادی متکثر ضریب خواهد زد.

پانوشت:

(۱) «برخی از این داوطلبان از فاصله جایگاه خود با صندلی ریاست‌جمهوری اطلاع دارند اما دنبال سهم‌خواهی برای آینده خود هستند» (فرهیختگان. ۱۶ خرداد ۱۴۰۳).

(۲) جالب است که آخوند صدیقی، دزد عمامه‌دار «باغ ازگل» با هراس در نمایش جمعهٔ تهران گفته است: «رئیس‌جمهوری بعدی نباید تمام وزرا را عوض کند و طرح‌ها را به هم بریزد و روز از نو روزی از نو، این خسارت است»، «رئیس‌جمهور باید... ذوب در ولایت باشد» (رادیو تهران. ۱۸ خرداد ۱۴۰۳)