۱۴۰۲ آذر ۲۸, سه‌شنبه

اسماعیل محدث:‌ درگذشت تونی نگری

 

 تونی (آنتونیو) نگری، متفکر و فیلسوف ایتالیایی متولد اول اوت ۱۹۳۳ در شهر پادوا، در شمال ایتالیا، روز شنبه ۱۶ دسامبر در سن ۹۰ سالگی در پاریس از این جهان چشم فرو بربست. نگری بی شک مجموعه و نماد یک دورهٔ تاریخی نه تنها در ایتالیا، بلکه در غرب دموکراتیک بود؛ دموکراسی بدون عدالت اجتماعی. نگری معتقد بود که اگر دمکراسی با عدالت اجتماعی که می بایست در اقتصاد زحمتکشان جامعه راه پیدا کند، همراه نباشد، به پوسته ای توخالی بدل می شود، که می بایست آن را از پا انداخت. نگری در جوانی فعالیتهایش را در محافل کاتولیک آغاز کرد، اما خیلی زود به سوسیالیسم رسید و از آن زودتر به سوسیالیسم کارگری پیوست و برای بیان این نظریات مجلهٔ «دفترهای سرخ» را تأسیس نمود و از این راه در سال ۱۹۶۹ به تشکیل گروه سیاسی «قدرت کارگری» رسید. در سال ۱۹۷۳ دست به تشکیل گروه «خودمختاری کارگری» زد، که خود رهبر و ایدئولوگ بلامنازع آن بود. از نیمهٔ دوم سالهای ۷۰ میلادی که مبارزهٔ مسلحانه برعلیه حاکمیت در ایتالیا اوج گرفت، از طرف برخی قضات این تئوری جان گرفت که در پس گروه های مسلح گروه «خودمختاری کارگریِ» تونی نگری قرار دارد. این تئوری با ربودن آلدو مورو، رئیس حزب وقت دمکرات مسیحی و نخست وزیر سابق ایتالیا، قوت گرفت و باعث دستگیری و به زندان افتادن تونی نگری شد. بسیاری تونی نگری را به هرحال نظریه پرداز مبارزه مسلحانه در ایتالیا و یا حداقل معلم معنوی آن می خوانند و به همین خاطر به او انگ «معلم بد» می زنند. اما او این موضوع را، با وجود سالها زندان و تبعید، هرگز قبول نکرد.  
تونی نگری در سال ۱۹۸۳ با ورود به مجلس ملی ایتالیا از راه کاندیداتوری در حزب رادیکال از زندان خارج شد و در فرصتی به پاریس گریخت و با استفاده از دکترین میتران به عنوان پناهندهٔ سیاسی ۱۴ سال در آنجا ماندگار شد و به تدریس در چندین دانشگاه، از جمله سوربون و مدرسهٔ عالی نرمال، مشغول شده و کتابهایی در زمینهٔ فلسفهٔ سیاسی منتشر نمود. ماجرای خروج او از ایتالیا از این قرار است که روز ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۳ نگری از ایتالیا خارج شد و، روز ۲۰ سپتامبر اکثریت پارلمان به دادستانی رأی به دستگیری دوبارهٔ  او صادر کرد.  
از مهمترین کتابهای تونی نگری «امپراتوری» است که به همراه مایکل هارت فیلسوف و نظریه پرداز آمریکایی نوشته و در سال ۲۰۰۰ منتشر شده است. این کتاب از دنیایی صحبت می کند که پس از فروپاشی بلوک شوروی به وجود آمد، دنیای بازار آزاد که مرزهای دولت-ملت را برچید. حاکمیت به موجودیت جدیدی به نام امپراتوری منتقل شد که در آن رهبران ایالات متحده و متحدین اصلی آن و، به وسیلهٔ ابزارهای نظامی مانند ناتو، نهادهای کنترل کننده جریان‌های مالی مانند بانک جهانی یا صندوق پول، و در نهایت شرکت‌های چندملیتی سازماندهی می‌کنند. این کتاب به وسیلهٔ رضا نجف زاده به فارسی ترجمه شده است. 
کتاب دیگر تونی نگری «بیشماران» است که بازهم با همکاری مایکل هارت نوشته شده و در سال ۲۰۰۴ انتشار یافته است. اگر «امپراتوری» تولد قدرت فراملی را که هژمونی را از دولت-ملت‌ سلب کرد، تحلیل می‌کند، این کتاب نشان می‌دهد که چگونه افرادی که در بازار جهانی زندگی می‌کنند و از نابرابری‌های آن رنج می ‌برند، می‌ توانند از دگرگونیهای ایجاد شده توسط امپراتوری برای براندازی استفاده کنند. هارت و نگری بخش اول کتاب «بیشماران» را به جنگ و اشکال جدید آن اختصاص می‌دهند، در حالی که بخش آخر، که عمداً با آرمان‌شهر و تخیل آینده‌ای ممکن ادامه پیدا میکند، به بحران دموکراسی و تبدیل رادیکال آن به ابزار می‌پردازد. جانِ این کتاب در این جمله است: سرمایه نمی تواند زندگی را نابود کند،‌ چراکه اصالت با زندگی است؛ اگر زندگی نباشد سرمایه وجود خارجی ندارد. این کتاب به وسیلهٔ دکتر منوچهر هزارخانی به فارسی ترجمه شده است.
کتاب دیگر تونی نگری «قدرت بنیانگذار» است که در سال ۱۹۹۷ انتشار یافته است. نگری در این کتاب عصری که تمامی الگوهای سیاسی در بحران به سر می برند، دوره ای که پایان عصر ایدئولوژی و حتی پایان تاریخ خوانده می شود و سرمایه داری خود را در راه برگشت از گورستان مارکسیسم و چپ می یابد، را به تحلیل می کشاند. در این کتاب آنتونیو نگری فیلسوف و تحلیلگر سیاسی ایتالیایی با برهان قوی و با استفاده از واقعیتهای تاریخی و شجره نامهٔ تفکر انقلابی سعی می کند تا قدرت تودهٔ مردم برای تغییر و برای برقراری دموکراسی واقعی، به مثابه حکومت مردم بر مردم، نشان بدهد. موضوع اصلی کتاب «قدرت بنیانگذار» جنگ بین قدرت توده ها برای دمکراسی نوین و نوآور و قدرت موجود، یعنی قدرت رسمیِ دولتی، می باشد. این جنگ بزرگ، انقلاب نوین، از زمان نیکولو ماکیاولی از آغاز قرن شانزدهم میلادی در فلورانس تا جیمز هارینگتن در قرن هفده هم در انگلستان، از بنیانگذاران انقلاب و قانون اساسی آمریکا تا امانوئل ژوزف سِیِس تا کارل مارکس و ولادیمیر لنین و تا به امروز ادامه دارد. خود آنتونیو نگری در مورد نگارش این کتاب می گوید: من در «قدرت بنیانگذار» سعی کردم بفهمم این قدرت بنیانگذار (مؤسس) چگونه می تواند متولد بشود و چگونه می تواند با تغییر شیوهٔ تولید و تغییر روابط بین طبقات، باعث دگرگونی سیاسی ریشه ای در وضع موجود بشود. 
این کتاب هم به وسیلهٔ منوچهر هزارخانی ترجمه و آخرین کار این روشنفکر بزرگ ایران است. خود منوچهر هزارخانی در مورد قدرت تعریف شده در کتاب «قدرت بنیانگذار» نگری می گوید قدرتی که از هیچ به وجود می آید و به همه چیز سامان می دهد. رژیم گذشته را جارو می کند و به جای آن رژیم دموکراتیک جدید بر سرکار می آورد، به همین خاطر قدرت بنیانگذار (مؤسس) اسم می گیرد. دکتر هزارخانی از قول کتاب «قدرت بنیانگذار» می گوید که جنبش دادخواهی به عنوان ارزش جدید و به معنای خروج از قرون وسطیِ اخیر می باشد و از آن نتیجه می گیرد که سازمان مجاهدین از خیلی وقت در این خط بوده است. دکتر می گوید که این موضوع را سازمان مجاهدین در عمل انجام می دهد، چرا که تئوری صرف کافی نیست.