قیام دی ۹۶
اگر در تاریخ نیمقرن اخیر بخواهیم منحنی سلسله خیزشهای براندازانه را در میهنمان ایران ترسیم کنیم، بیتردید قیام دی۹۶ یکی از نقاط عطف این منحنی، خواهد بود. این قیام منحصر به تهران یا شهرهای بزرگ ایران نبود، خصلت گسترش یابنده داشت و خیلی زودتر از آنچه تصور میرفت «سراسری» شد و با کمال تعجب به ۱۴۰ شهر ایران تسری یافت.
قیام ۹۶ مانند دیگر قیامهای سراسری پیش و بیش از هر چیز اثباتکنندهٔ این واقعیت بود که بهمیدان آمدن مردم محصول شانس و تصادف نیست. خشمی که فوران کرد یکشبه و بهطور آنی خلق نشده بود. قطره قطره خون از سر صخرهها، خانههای تیمی، کوچهها و خیابانها، سیاهچالها و شکنجهگاهها جوشید و جوشید و در یک فرصت طلایی چون رودی خروشان در قامت یک قیام به خروش درآمد و طعم نابودی و مرگ تاریخی را به شبداران حاکم بر میهنمان چشاند.
ویژگیهای قیام ۹۶ از زبان دشمن
اگر به رسانههای حکومتی روزهای قیام مراجعه کنیم تحلیلهای گوناگونی را در بارهٔ قیام خواهیم دید. روزنامهٔ جوان، ارگان بسیج سپاه پاسداران در سرمقالهٔ خود به نام «عبرتها و اندرزهای فتنهٔ ۹۶» نوشته است:
«این فتنه نشان داد که هیچگاه نباید از دشمن [منظورش قیامآفرینان] غافل شویم». زیرا آنها «توانسته بودند از لایههای سیستمهای اطلاعاتی نظام عبور کرده و حکومت را غافلگیر نمایند».
مهمترین قسمت جمعبندی این روزنامه ناظر بر این واقعیت است که در قیام۹۶ برخلاف قیام۸۸ جناحبندیهای حکومتی در اعتراضات مردم دست نداشتند و قیام بهطور خلص متعلق به نیروهای انقلابی و مردم و جوانان به پاخاستهٔ ایران بود.
«برای اولین بار هیچیک از احزاب و جناحهای سیاسی داخلی در یک فتنه بزرگ مستقیماً دست نداشتند و... بدنه مردمی هیچکدام از احزاب سیاسی (اصلاحطلب و اصولگرا و...) در شهرها با فتنهگران همراهی نکردند».
از افتخارات دیگر قیام ۹۶ این است که در سریعترین زمان ممکن از خواستههای صنفی و اقتصادی به خواستههای سیاسی و بهطور مشخص براندازی نظام تغییر جهت داد:
«در فتنه ۹۶ خیلی سریعتر از آنچه فکر میشد تنها به فاصله یک روز، آشوبها از پیگیری مطالبات مردم (بهعنوان بهانه اغتشاشگری) به سمت تقابل با نظام و تصرف اماکن نظامی و انتظامی و... تغییر مسیر داد».
سرانجام اعتراف به این واقعیت طلایی که قیام دی۹۶ سازمانیافته بود.
«سازماندهی پنهانی شبکه براندازی بر بستر شبکههای مجازی زنگ خطری جدی را بیخ گوش دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی به صدا درآورده است و این دستگاهها باید خود را برای پیشبینی، شناسایی و برخورد با فتنههای احتمالی بعدی آماده کنند».
اعلام «پایان ماجرای اصلاحطلب و اصولگرا
اگر امروز بخواهیم یکی از مهمترین دستاوردهای قیام ۹۶ را برجسته کنیم، شایسته است بر تولد شعاری انگشت بگذاریم که شاخص آن قیام است و آثار آن هنوز در افق سیاسی ـ اجتماعی ایران باقی است. دانشجویان انقلابی در ۱۵ دیماه همان سال شعار دادند:
«اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
این شعار در جامعهٔ ایران طنین انداخت و باعث شد که قیام از تمام باندها و گروهبندیهای درون حاکمیت عبور کرده و با آلترناتیو دموکراتیک پیوند بخورد. همه میدانند شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران تنها نیروی سیاسی بودند که تا آن تاریخ هیچ جناحی را در درون حکومت بهرسمیت نشناخته و بر سرنگونی تمامیت آن اصرار ورزیده بودند. آنها معتقد بودند بازی کثیف اصلاحات فقط و فقط برای تداوم ننگین این حکومت بوده و ورژنی دیگر از آن را باز میتاباند.
مسعود رجوی یک روز پس از ظهور خاتمی و رنگینک و شنگینک او تحت عناوین فریبنده مانند «جامعهٔ مدنی!» و «گفتوگوی تمدنها!» اعلام کرد «افعی کبوتر نمیزاید!». معنای حرف او این بود که هیچ اصلاحات واقعی از درون نظام ولایت فقیه متصور نیست.
این سخن در آن سالیان نوعی غیبگویی و پیشبینی مینمود. برخی دوستان مقاومت از سر خیرخواهی به مجاهدین میگفتند با این موضع تند و تیز هواداران خود را از دست خواهید داد و در فضای سیاسی ایران ایزوله خواهید شد اما مجاهدین با شناختی عمیق و همهجانبه از نظام ولایت فقیه و ترفندهای آن، مقهور گوسالهٔ سامری اصلاحات نشدند.
گذر زمان اثبات کرد که مسعود رجوی درست میگفت. ۲۰سال پس از این موضعگیری دانشجویان بهعنوان پیشتازان جامعه با شعار طلایی خود پایان ماجرای اصلاحطلب و اصولگرا را اعلام کردند. دیری نپائید که خامنهای هم که در دور پایانی حکومتش هیچ شکافی را برنمی تابید، نقاب از چهره برگرفت و باند سوختهٔ اصلاحات را از پیکرهٔ نظام مطلقهٔ خود جراحی کرد.
امروز جامعهٔ ایران با عبور از قیامهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ برای خیز نهایی آماده و آمادهتر میشود. دیگر بازگشت به تعادل و قوارههای قبلی امکانپذیر نیست. کمیتهای برهمانباشتهشده از آن قیامها به کیفیتی نوین بالغ میشود و بهزودی بساط ننگین این حاکمیت ضدتاریخی را در هم خواهد نوردید.