۴روز پس از زلزلهٔ ۵ و ۹دهم ریشتری که در شبانگاه دوشنبه ۸دی شهرستان خوی و روستاهای اطراف آن را لرزاند، خبرها و گزارشهای مردمی و حتی خبرهای منتشر شده در رسانههای تحت سانسور رژیم حاکی از وضعیت فاجعهبار هموطنان زلزلهزده است که در سرمای ۷درجه زیر صفر، بیسرپناه و محروم از ابتداییترین وسایل گرمایشی هستند.
روز ۱۱بهمن خبرآنلاین نوشت: «خوی غرق در هوای سرد، نان کم و پسلرزههایی است که همچنان ادامه دارد!». سایت حکومتی اعتماد با عنوان «وضعیت قرمز در خوی» بهنقل از دهیار «زاویه حسنخان» نوشت: تاکنون ۱۵۰چادر دریافت کردهایم اما چه فایده ۴۰۰خانوار بدون چادر ماندهاند. هیچ اقلامی هم نداریم. نه نانی، نه پتویی... هیچی نداریم». خبرگزاری حکومتی انتخاب هم بهنقل از زلزلهزدگان نوشت: «بههر چادر ۱۲نفره فقط ۲پرس غذا میدهند. حتی یک پتو هم ندادند. در هر چادر ۳خانواده زندگی میکنند». همین منبع میافزاید: «برخی مردم حتی پتو هم تحویل نگرفتهاند. برخی میگویند هیچگونه بسته معیشتی در اختیارمان نیست و خیرین برایمان غذا و سایر مایحتاج را میآورند».
فیلمها و گزارشهایی که در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی منتشر شده، عمق دیگری از فاجعه را نشان میدهد. پس از گذشت ۴روز از زمینلرزه، هنوز مردم بهدنبال تهیه اولیهترین امکانات زندگی از قبیل چادر و پتو و حتی نان هستند. اما مقامات رژیم هیچ اعتنایی بهزلزلهزدگان و تأمین نیازهای آنها نمیکنند. رژیم قبل از اکیپهای امداد، نیروهای سرکوبگر را بهمنطقه اعزام کرده است. این نیروها که در ورودی شهر و در مناطقی که میزان ویرانی بیشتر است، مستقر شدهاند، مانع از کمکرسانی هموطنانی که از شهرهای دیگر بهکمک زلزلهزدگان شتافتهاند، میشوند. این مزدوران، پاسخ اعتراضات مردم گرسنه و بیسرپناه را با ضرب و شتم میدهند و حتی برای پراکنده کردن معترضان در دمای زیر صفر از ماشین آبپاش استفاده کردهاند.
یک خانم باردار میگوید: «غذا نداریم، هیچ چیز نداریم، از سرما میلرزیم. همسرم ۳روز است برای گرفتن چادر میرود، ولی نمیدهند، بهدادمان برسید».
یک هموطن هم میگوید: «مغازهام ویران شده، خانهام ویران شده همه چیزم زیر آوار مانده بچههایم لباس ندارند. من ماندهام با خانوادهام کنار آتش، گناه من چیست؟».
این وضعیت فاجعهبار ضدانسانی در شهرستان مصیبت دیدهٔ خوی در شرایطی است که در بسیاری از کشورهای زلزله خیز گاه زلزلههایی با شدت ۷ریشتر هم با خرابی چندانی همراه نیست. اما در میهن اشغالشدهٔ ما رژیمی حاکم است که تمام هم و غمش حفظ قدرت و حاکمیت خودش است، از همین روست که حتی وقتی مردم سایر شهرها و نواحی کشور برای کمکرسانی بههموطنان مصیبتزدهٔ خود میشتابند، رژیم که از هر گونه همبستگی مردم احساس خطر میکند، جلو آنها را میگیرد. وسایل و امکاناتی را که آوردهاند بهیغما میبرد و خودشان را هم مورد اذیت و آزار قرار میدهد.
بگذریم که وقتی یک زلزلهٔ زیر ۶ریشتری چنین ابعادی از ویرانی بهبار میآورد، یا یک بارندگی معمول، موجب سیلابهای ویرانگر میشود، همه نتیجهٔ ۴دهه حاکمیت رژیمی چپاولگر و ویرانگر است که بهمثابه دشمنترین دشمن مردم ایران، تمام زیرساختهای کشور را نابود کرده و مردم را در برابر هر حادثهٔ طبیعی بهشدت آسیبپذیر کرده است.
یکی از هموطنان زلزلهزدهٔ خوی با بیانی ساده و روشن وضعیت مردم در این زلزله و در برابر این رژیم را چنین بیان کرد: «این زلزله ما را نکشت، اما این رژیم ما را میکشد». این سخن که زبان حال عموم هموطنان زلزلهزده در سوز سرماست در عینحال بیان آگاهی و آتش خشم سوزان خلقی است که در خیزشهای بیوقفه پنج ماهه در سراسر ایران نشان داد بین این رژیم و مردم ایران هیچ رابطهیی جز خشم و خروش و آتش برای قیام و سرنگونی تمامیت رژیم آخوندی نیست. رفتار ضدبشری این رژیم و پاسداران ولایت فقیه با هموطنان زلزلهزده در خوی، آتش خشم و قهر تمام مردم ایران علیه این رژیم را هر چه تیزتر میکند.