آنقدر خون در ۴ دهه حاکمیت استبداد مذهبی ریخته شده که اگر خاک این میهن را فشار بدهی از آن خون بیرون میزند.
۴۴ سال است که به ضرب سرکوب و شکنجه و قتلعام و دروغهای شاخدار، خمینی و خامنهای تلاش کردهاند بگویند که مجاهدین را از بین بردهایم!
با تمام قوا خواستهاند در عین و در ذهن، مجاهدین را حذف و نفی کنند. اما بازهم هرروز در کابوس سرنگونیاند و در هر قیام و اعتراض از دست مجاهدین فریادشان به آسمان بلند است.
و امروز که باور کردهاند تعادل به گذشته برنمیگردند و ملت ایران سرنگونی این رژیم را اراده کردهاند، دنبالهروهای ارتجاع و اجیرشدههای استعمار را به صحنه فرستادهاند که خلایق بنگرید و اشتباه نکنید، ما «اپوزیسیون هستیم «و «سازمان مجاهدین نماینده مردم نیست». آنها دمکرات نیستند.
ژان پل سارتر میگوید: «ماهیت دروغ مستلزم آن است که دروغگو آگاهی کامل از حقیقتی داشته باشد که میخواهد پنهانش کند.
بنابراین، کمال مطلوب دروغگو این است که با آگاهیای وقیحانه، در دل به حقیقت اذعان کند اما در گفتار آن را انکار کند و این انکار را نیز پیش خود انکار کند».
اما همینها که گذشتة خودشان را با بیانی هزل سرهمبندی میکنند، نمیگویند من که امروز ژست اپوزیسیون گرفتهام و کوک شدهام که بهجای ۸۰-۲۰ حالا بعد از قیام ۹۰-۱۰ به رژیم بزنم و مجاهدین را نفی کنم. چطور با رأی دادن و تبلیغ برای این رژیم و خاتمی و سایر شکنجهگرانش به عمر این رژیم افزودهام.
چگونه تحریم سپاه پاسداران و خامنهای را تحریم مردم جا زدم!
و چطور برای انتخابات قلابی این رژیم بازارگرمی کردم!
و چطور برای شکنجه زندانیان، فقیرتر شدن مردم، قربانی شدن دختران و زنان، تلف شدن کودکان و هزاران معضل بیپایان توسط این رژیم وقت و عمر خریدهام.
و حالا یکباره از توی «تخممرغ شانسی ائتلاف اپوزیسیون» بیرون پریدهام.
یعنی ملت اینقدر کمحافظهاند! خیر ما یادمان نرفته و نمیرود.
شکنجهگران رژیم هم در حالیکه بر کف پاهایمان کابل را فرود میآوردند، همزمان نعره میکشیدند که اگر حرف بزنی و توبهنامه بنویسی و مجاهدین و مسعود رجوی را انکار کنی، آزاد هستی و دیگر تعزیز (شکنجه) نمیشوی!
بله شما در انتهای صف پاسداران این نظام هستید نه در اول صف.
در این بازی که راهانداختهاید هیچوقت برنده نمیشوید. چون فرزندان پیشتاز این ملت همواره از خاکستر خودشان برخاستهاند و در میان خاکستر خودشان هم بر حماقت شما قهقهه زدهاند.
سالیان سال است که ارتجاع با فریب و همدستی استعمار تلاش کرده که سر این مقاومت را زیرآب کند. از زمینهچینی برای لیست تروریستی و بمباران و کشتار در اشرف تا معامله ننگین برای کودتای هفده ژوئن و موشکباران لیبرتی و راه باز کردن برای سپاه قدس در عراق برای قتلعام مجاهدین.
مد امروز نفی مجاهدین هم، سوارشدن بر قیام خونبار ملت است با شعارهای مرگ بر مجاهد در توییتر و قشونکشی دستجات لمپن –سلطنتطلب در کشورها و لغزخوانی در کنفرانسهای بنیاد ساخته.
میخواهند شانس خودشان را برای دوباره به یغما بردن انقلاب خونبار مردم ایران امتحان کنند.
غافل از اینکه در زمین شخم نخورده و بذر نکاشته، گلی نمیروید. هرچند که علفهای هرز هم بهواسطه فصل بهار سبز میشوند اما بیریشهاند و با اولین وزش باد فرومیریزند.
بر همه روشن است که راهی طولانی طی شده و پیروزی انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۷ در پیروزی انقلاب دمکراتیک مردم ایران گرهخورده است و این مقصد تمام نیروهای جبهه خلق است.