۱۴۰۱ اسفند ۲, سه‌شنبه

فروپاشی اقتصادی و شکست پروژه رئیسی


                                  سخن روز

یک سال و نیم پس از روی کار آمدن رئیسی، قیمت دلار مرز ۵۰هزار تومان را پشت سر گذاشته و در اثر سقوط مداوم ارزش پول رسمی، مردم فقرزده‌تر و محرومتر و گرسنه‌تر شده‌اند. رئیسی اما روز ۲۹بهمن، جلو خامنه‌ای باز هم وعده داد: «حتماً هم تورم را کنترل می‌کنیم هم شرایط را کاهشی خواهیم کرد». بازتاب این وعده‌های پوشالی در جامعه، خشم و نفرت بیش‌از‌پیش و انباشتن بر انبار باروت در جامعهٔ انفجاری ایران است. اکنون همهٔ مردم می‌دانند که واقعیت درست معکوس ادعاهای این «شش کلاسهٔ دروغگو» ست و حتماً هر روز که می‌گذرد، شرایط وخیم‌تر خواهد می‌شود.

ادعاهای مسخرهٔ رئیسی روز اول اسفند در مجلس ارتجاع هم اعتراض و وحشت برانگیخت و تلاش پاسدار قالیباف که می‌خواست با کلی‌گویی و تشکر ابلهانه از وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی (در مدیریت قیمت ارز)، اعضای مجلس آخوندی را آرام کند، مفید فایده نبود.

یکی از آنها خطاب به‌قالیباف و تشکرات او، گفت: «والله بالله مردم تحت فشار هستند، هیچ پاسخی ما نداریم» (صباغیان بافقی).

دیگری با تمسخر «باید درمانی» رئیسی گفت: «دولتمردان محترم که عبارت بایدها اکثراً تکیه کلام آنها هست... با واقعیتهای کف جامعه فاصله زیادی دارد سفره مردم روز به‌روز کوچک و کوچکتر می‌شود و در حال جمع شدن است» (صدیف بدری).

دیگری گفت: «این وضعیت تورم و نابسامانی بازار همین طوری دارد به‌خودی خود پیش می‌رود، هیچ‌کس هم پاسخگو نیست» (نوروزی).

روزنامه‌های حکومتی قدری صریح‌تر از اعضای مجلس یکدست ارتجاع، رئیسی را مورد حمله قرار دادند. روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی (اول اسفند) با اشاره به‌اظهارات رئیسی، نوشت: «اگر آقای رئیسی این سخنان را برای خالی نبودن عریضه گفته‌اند، که هیچ! اما اگر به‌عنوان رئیس دولت و منطبق با واقعیت‌های موجود و برنامه‌های در دست اجرا، روند تورم و قیمت ارز را کاهشی دانسته‌اند، از جناب‌شان می‌پرسیم که برآورد کارشناسی صورت گرفته، از میزان کاهش نرخ تورم و ارز چیست؟ قرار است در چه زمانی به‌میزان کاهش برسیم؟ اقتصاد، بدون عدد فاقد معناست... نمی‌شود که نه راه را تغییر داد، نه راننده و نه خودرو را و انتظار داشت به‌مقصد جدید رسید!».

به نظر می‌رسد جملهٔ اخیر در مورد لزوم «تغییر راه یا راننده یا خودرو»، خطاب به‌خلیفهٔ ارتجاع است؛ زیرا خامنه‌ای بود که رئیسی را با آن همه فضاحت و به‌قیمت جراحی بخشی از رژیمش سر کار آورد. او بود که در ابتدای سال۱۴۰۱ برگماری جلاد۶۷ را شیرینی سال۱۴۰۰ نامید. او بود که در مراسم تنفیذ رئیسی (۱۲مرداد ۱۴۰۰) انتصاب او را «حرکت کاملاً پرمعنا» نامید و گفت: «کسان جدیدی وارد میدان می‌شوند که ابتکارهای جدیدی دارند».

بنابراین، شکست دولت رئیسی در کنترل ارز و مدیریت اقتصاد که اکنون اعضای مجلس انقباضی رژیم هم ناگزیر به‌آن اذعان می‌کنند و از عواقب آن این‌چنین هراسانند، فقط یک شکست و بحران اقتصادی نیست، بلکه شکست سیاسی پروژه‌یی است که مهندس و کارگردان آن شخص خامنه‌ای است. این واقعیت هم قابل پرده‌پوشی نیست که شکست پروژهٔ رئیسی با شکست پروژهٔ احمدی‌نژاد یا شکست پروژهٔ آخوند خاتمی و هیچ پروژهٔ دیگری در نظام ولایت که جملگی ماهیتی امنیتی و حفظ نظام داشته‌اند، قابل مقایسه نیست؛ چرا که جلاد۶۷ آخرین تیر ترکش خامنه‌ای و نشانهٔ قطعی پایان کار نظام ولایت است.