۱۴۰۱ بهمن ۲۶, چهارشنبه

الریاض - سؤالهایی در انتظار پاسخ توسط ساز و دهل زنندگان بازگشت شاه ایران! - حسین داعی‌الاسلام


روزنامه الریاض عربستان والسیاسه کویت وسایتهای مختلف،مقاله‌ای به‌قلم حسین داعی الاسلام عضوشورای ملی مقاومت ایران درباره ظاهرشدن بازماندگان حکومت شاه و سردژخیم ساواک وبهره‌برداری وزارت اطلاعات وتلویزیون آخوندی باهدف منحرف کردن توجه جوانان و بدنام کردن قیام، را منتشر کردند.

در این مقاله آمده است:

من در میان آخرین دستهٔ زندانیان سیاسی بودم که چهار روز پس از فرار شاه و سه هفته پیش از سرنگونی رژیم شاه، به‌دست مردم ایران از زندان آزاد شدند.

مردم ایران پس از سالهای طولانی مبارزه علیه حکومت شاه و حکومت دیکتاتوری پدرش توانستند رژیم شاه را سرنگون کنند. اما جهان با شگفتی، اخبار آمدن سریع خمینی برای دزدیدن همه فداکاریهای مردم ایران و مصادرهٔ انقلابشان و تأسیس رژیم ولایت فقیه را نظاره‌گر شد.

همزمان با آن که دیکتاتوری شاه ایران را ترک می‌کرد، مردم به تشکیل یک حکومت دموکراتیک که عدالت را محقق کند چشم دوخته بودند. اما آنچه هیولای ارتجاع انجام داد خنجری بر پهلوی آن خلق انقلاب کرده بود. اینچنین بود که ایران از یک تاریکی به تاریکی شدیدتر دیگر منتقل شد. اگر شاه صدها تن از آزادیخواهان را اعدام کرد، رژیم آخوندی آمد تا دهها هزار نفر را اعدام کند!

شاه و شیخ به‌خوبی می‌دانند چگونه یکدیگر را پشتیبانی کنند. شیخ می‌گوید انقلاب ۱۹۷۹ برای دین بود. خانواده شاه نیز می‌گویند انقلاب برای به‌قدرت رساندن آخوندها بود. آیا این همگرایی تصادفی است؟!

انقلاب ۱۹۷۹ برای همیشه شاه را از تاریخ ایران برانداخت. این انقلاب به‌صورتی تکامل‌یافته و نوین، اینک در حال براندازی فاشیسم دینی است.

نسلی که در ۱۱فوریه ۱۹۷۹ (۲۲بهمن ۱۳۵۷) علیه شاه به میدان آمد، از بستر جامعه‌ای برخاست که آن جامعه با دو ویژگی عمده شناخته می‌شد:

سلطهٔ مطلق ساواک بر فضای سیاسی ایران

رشد فاصله‌ٔ طبقاتی و تبدیل آن به یک ارزش اجتماعی

اکنون ۴۴سال بعد از آن که مردم ایران شاه و رژیم او را به زباله‌دان تاریخ انداختند شاهد هستیم که مجدداً بازماندگان آن حکومت به صحنه آمده‌اند و تلاش می‌کنند خودشان را برجسته کنند. وزارت اطلاعات آخوندی نیز با هدف منحرف کردن توجه جوانان و بدنام کردن قیام، از آنها پشتیبانی و برایشان تبلیغ می‌کند.

آنها طوری صحبت می‌کنند که گویی اپوزیسیون رژیم خمینی یا رهبران قیام کنونی هستند؛ از این‌رو این افراد می‌بایست به چند سؤال پاسخ دهند:

۱. بازماندگان شاه بایستی پاسخ ۵۴سال حکومت رضاشاه و محمدرضا شاه و جنایتهای آنها علیه مردم ایران و اقوام و ملیتهای آن اعم از اقوام عرب و کرد و هم‌چنین جواب تعرض به کشورهای مختلف را پس بدهند. زیرا آنها هیچگاه از جنایتهای انجام شده در آن دوران تبری نجسته و خود را ادامه شاه سرنگون شده می‌دانند. این در حالی است که نه رضاشاه و نه محمدرضا شاه هیچ‌کدام مشروعیت سیاسی نداشتند و با قلدری و استبداد در حاکمیت بودند.

۲. بعد از ۱۱فوریه ۱۹۷۹ (۲۲ بهمن ۱۳۵۷) تاکنون چه مبارزه‌یی علیه رژیم آخوندی انجام داده‌اند. لیست شهدا و اسرایشان کجاست؟ چه فعالیت‌هایی علیه این رژیم و با هدف سرنگونی آن در داخل و خارج کشور انجام داده‌اند؟

۳. برنامهٔ سیاسی و طرح آنها در مورد اقوام و ملیتها، زنان، آزادیها و روابط با همسایگان چیست؟

کافیست اشاره کنیم که اغلب زندانهای کنونی ایران از جمله اوین، قزل‌حصار و گوهردشت توسط شاه و پدرش ساخته و توسط رژیم آخوندی پر شد و مورد بهره‌برداری قرار گرفته است و بسیاری از زندانیان دورهٔ آخوندی در زمان شاه نیز در همین زندانها شکنجه شده بودند.

پس از اعلام تشکیل حزب رستاخیز به دستور شاه، همه حزبها و سندیکاهای فعال موظف شدند به حزب رستاخیز بپیوندند و به عقیدهٔ بسیاری تشکیل حزب رستاخیز تیر خلاص بر مشروطیت بود.

نظام شاهنشاهی در قدم بعدی تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در این حزب نمود. این وضعیت چندان تفاوتی با سیاست آخوندها ندارد که همین راه و روش را ادامه داده و همه نیروهای آزادیخواه را به بهانه‌های مختلف و با شعار «حزب فقط حزب‌الله» از صحنه کنار گذاشتند.

جنایتهای شاه علیه اقوام ایرانی اعم از اکراد و اعراب هزار بار بدتر و جنایتکارانه‌تر توسط رژیم آخوندی ادامه پیدا کرد اما این جنایتها هرگز جنایتهای شاه را مشروع نمی‌کند.

رژیم شاه سیاست سلطه بر همسایگان عرب را پیش می‌برد. آخوندها نیز اقدام به دخالت کرده و منطقه را ویران نمودند.

باید گفت ولیعهد واقعی شاه خمینی و خامنه‌ای بودند و مردم ایران دیگر هیچ نوع دیکتاتوری را نمی‌پذیرند. این چیزی است که امروز در شعار قیام‌کنندگان در ایران می‌بینیم و می‌شنویم: «مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر».

در پایان به یک نمونه تاریخی برای عبرت گرفتن از آن اشاره می‌کنیم: بعد از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی، هیچیک از اعضا و هواداران هیتلر نه تنها اجازه ورود به روند سیاسی آلمان را نداشتند بلکه تک به تک مهره‌ها و فرماندهان و اعضای نیروی امنیتی ویژه «اس اس» دستگیر شده و در مقابل عدالت قرار گرفتند و هم‌چنان نیز محاکمه آنها ادامه ادامه دارد.