۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

ملیحه ملک محمدی: حراج شرف در مقابل پول

 

همیشه در تاریخ مبارزات توده‌ها علیه ظلم و استبداد دو نیرو رو در روی هم به نبرد برخاسته‌اند. نیروهای خلقی بااتکا به مردم وعزم و اراده توده‌های تحت ستم برای آزادی و رهایی، در برابر نیروهای ضدخلقی ودیکتاتوری با همه اعوان وانصار، قشون و نیروی نظامی و پلیسی که برای استمرار سلطه ظلم و چپاول از هیچ جنایتی فروگذار نمی کنند.

تاریخ یکصدساله میهن‌مان گواهی بر نبرد سرنوشت بین این دو نیرو است. شاه و شیخ با همه دم و دستگاه خاص خودشان، رادیو و تلویزیون، ساواک و اطلاعات، حزب رستاخیز یا حزب جمهوری، گارد ویژه یا سپاه و نیروی قدس، شعبان بی‌مخ یا الله‌کرم در مقابل نیروهای انقلابی و مردمی در نبردی نابرابر یک قرن چنگ در چنگ بودند گذشته از آنچه در انتظار رژیم آخوندی است، تجربه عملی همین صدساله مبین پیروزی محتوم و غیرقابل تردید خلق و نیروهای انقلابی و شکست و نابودی دیکتاتورها با همه ماشین جنگی، پلیسی و اطلاعاتی‌شان است

اما در این بین هم شاه و بطریق اولی شیخ، علاوه بر قداره بندان و نیروی «محسوس» خود، از عوامل «غیر محسوس» بطور موازی استفاده کرده‌اند، شیخ گوی سبقت را از سلف خائن خود نیز ربوده است. نیروی «غیر محسوس» همان اصطلاح «سربازان گمنام» است که خمینی برعمله کثیف خود گذارده بود و اکنون در رسانه های حکومتی تکرار می شود. اینها «گرگانی در لباس میش» با عناوینی چون: «استاد دانشگاه»، «خبرنگار»، «فعال سیاسی»، «فعال حقوق‌بشر»، «تحلیل‌گر»و ... هستند.

هدف از قبل تعیین شده است. نشانه رفتن نیروی انقلابی بجای جلادان دیکتاتور و رهبری انقلاب و مبارزه بجای «دیکتاتور خون‌آشام»، مخدوش کردن مرزبندی، لجنمال کردن همه ارزشهای انسانی و انقلابی و فدای جان برای خلق و میهن و نهایتا جمع آوری اطلاعات برای نیروی «محسوس» و انجام عملیات تروریستی.

تاریخ ٤٢ ساله دیکتاتوری اخوندی مملو از نمونه های بی‌نظیری است که در نگاه اول غیرقابل باور بنظر می‌رسند. آخرین آن فردی بنام کاوه لطف الله افراسیابی با عناوین پرطمطراقی چون «استاد دانشگاه های امریکا در علوم سیاسی» و «تحلیلگر سیاسی مستقل» است که بارها و بارها مورد مصرف رسانه های مختلف امریکایی و ایرانی قرار گرفته است. این عامل اطلاعات آخوندی که تاکنون حداقل مبلغ ۲۶۵ هزار دلار از اموال خلق را بعنوان دستمزد مزدوری دریافت کرده است در فوریه ۲۰۲۱ توسط دادگستری امریکا متهم به لابیگری برای آدمکشان خامنه ای گردید. تا قبل از این تاریخ، اگر کلامی علیه اراجیف مشمئزکننده او بنفع اخوندهای پلید و علیه مجاهدین و نیروهای انقلابی و آزادیخواه نوشته یا گفته می‌شد بلافاصله بلندگوهای زیادی بصدا درمی‌آمدند که وامصیبتا مجاهدین به همه مارک رژیمی می زنند و استاد محترم دانشگاه امریکا را نیز رژیمی معرفی می کنند. اکنون که چنین عواملی در کنار دهها «خبرنگار مزدبگیر»دیگر در امریکا رو می شوند بهتر می‌توان به سرمنشاء مقالات سیاه و نفرت انگیزی که هراز چندگاه در برخی رسانه های معروف چون نیویورک تایمز، گاردین، اشپیگل و فرانکفورترآلگماینه و ... درج می شود نیز پی برد هرچند اسناد پشت پرده این کثافتکاریها، هنوز از پرده برون نیفتاده است.

تجربه به ما نشان داده که بی‌پروا باید به افشای چهره های این خائنین به وطن پرداخت. از نوری‌زاده و گرفتن پولهای «طیب و طاهر» تا «مسعود خدابنده» و «ان سینگلتون» و افشای آنها توسط «بخش تحقیقات فدرال کتابخانه کنگره» در یک گزارش ۶۴ صفحه ای به نام«توصیف وزارت اطلاعات وامنیت ایران» به تاریخ دسامبر ۲۰۲۱ و همچنین افشای تجمع ناپاک نایاک (شورای ملی ایرانیان امریکا،تریتا پارسی) و محکومیتش در دادگاههای امریکا در سال ۲۰۱۳ به اتهام لابی گری برای رژیم اخوندی و ...

وقتی سایت رهیافتگان (سایت حوزوی مؤسسه رهیافتگان اسلام نبوی!) در مقاله ای تحت عنوان دین مبین اسلام و کاریزمای شوم التقاط در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۹۹ با نام بردن از شماری از مزدوران پیشانی سیاه پته اپوزیسیون نمایی و مخالفت خوانی شان را روی آب ریخت، دیگر برکسی پوشیده نبود که موضوع در حیطه مجاهدین و افشاگریهای مستدل و متقن آنها نمانده و در دعوای باندهای هار رژیم، مثل بسیاری از فسادهای مالی، سوابق مزدوری اینها نیز رو می شود.

در حقیقت همه این شواهد ترجمان مصاحبه فلاحیان جانی وزیر سابق اطلاعات در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۶ با حسن دهباشی است که گفت: «وزارت اطلاعات پوشش لازم دارد برای جمع آوری اطلاعات چه در داخل و چه در خارج یعنی مثلا ما که یک مأمور اطلاعاتی نمیفرستیم برود آلمان یا روسیه یا امریکا بگوید من از وزارت اطلاعات هستم لطفا اطلاعاتتان را به من بدهید. در پوشش کار بازرگانی یا پوشش بیشتر خبرنگاری. خبرنگارها خیلی هایشان عوامل اطلاعات هستند. چون خبرنگاری درآمدی که نداره باید به یک سرویسی کار کند. اطلاعات هم شرافت است وبی شرافتی نیست برای کشورش کار میکند».

و باز هم ما به این قانون خدشه ناپذیر باورمند می شویم که هیچ همنوایی با رژیم جانیان در ضدیت با مجاهدین فی سبیل الله نیست. چه از طرف یک‌فرد، یا یک جریان و یا حتی رسانه بین المللی، دست کردن در خون شهیدان بدون همدستی مستقیم با جلادان امکانپذیر نیست، شرافت، اخلاق و وجدان انسانی هرکس از هر ملیت و عقید و زبانی، هرگز پذیرای این میزان همراهی با جلادان و آدمکشان نمی تواند باشد.

گزارشهای کثیف رضا مرات و سعید کمالی دهقان (خبرنگار پیشین خبرگزاری فارس سپاه پاسداران) تحت عنوان «خبرنگار« در گاردین انگلیس یا گزارش خبرنگار اشپیگل از پاره کردن گلوی انسانها بطور روزانه در اشرف۳!! و دهها نمونه دیگر. همه اینها نمایانگر این واقعیت است که این رژیم دجال برای پیشبرد اهداف خود، برای استمرار حکومت جهنمی‌اش و برای نابودی اصلی‌ترین و قدرتمندترین دشمن‌اش «مجاهدین خلق» تلاش دارد شرافت انسانها را به قیمت ارزان خریده و از آنها علیه مقاومتی خون فشان استفاده کند.

تمامی این موارد هرچند دردناک، ولی درسی است برای ما ایرانیان میهن‌پرست و هشیاری ما که بدانیم در پشت این القاب و عناوین و مطبوعات پر طمطراق، چه کسانی چه اهدافی را دنبال می کنند. برماست که هرگز ساکت و بی‌تفاوت نمانیم و نگذاریم که با این نقش آفرینی ها جبهه خلق و مرز بین آنها با دیکتاتوری را مکدر و غیر شفاف سازند. این همچنین وظیفه ملی تک تک ما است که افشاگر «حراج شرف در مقابل پول» باشیم.