در چند روز گذشته بحث گفتگو میان نمایندە چهار جریان کردی و نمایندگانی از رژیم در اسلو پایتخت کشور نروژ با وساطت سازمان نروژی "نورف" بە میان آمد.
هر چند نشست و دیدار یک بە یک و دو دوی این احزاب با رژیم و بە دور از چشم مردم، قبلا هم اتفاق افتادە و کم و بیش در مصاحبەهای تلفزیونی بە آن اعتراف کردەاند، اما گفتگو و مماشات اخیر، چه از لحاظ شیوە نشست و هم از لحاظ وقت و زمان آن متفاوت میباشد.
همە بر این واقعیت واقفیم کە رژیم ایران رژیمیست کە در روند مذاکرە و گفتگو دارای بیشترین شک و گمان است. برای ما کردها این مسئلە از شک و گمان هم بیشتر است زیرا این رژیم ترسناک تنی چند از رهبران جریاناتی کە در نشست اسلو شرکت کردەاند، بە دست دیپلومات تروریستهای این رژیم و پشت میز مذاکرە، جان خود را از دست دادەاند.
در مورد مذاکرە دربارە مسئلە کردستان و ملت کرد در ایران، رژیم از سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) و بعد از بە قدرت رسیدن، هیأتی را برای مذاکرە با نمایندگان مردم کوردستان تعیین کرد و همچنین سردمداران رژیم از هیأت نمایندگی کرد و حزبی هم استقبال کرد. در حالی بود کە در واقع رژیم نمیخواست بە خواستەهای کرد و نمایندگان آنها اهمیت دهد، در حین دیدار هیأت رژیم از کوردستان جریاناتی پادگان مهاباد را تسخیر میکنند و جریاناتی دیگر هر نوع مذاکرە با چنین رژیم ارتجاعی و هر کسی هم که در این راستا اقدام می کرد سازشکار مینامیدند..
علیرغم حسن نیت مردم و نمایندگانش، این رژیم بود کە آمادە نبود حقوق مردم کرد را بە رسمیت بشناسد مذاکرە کند و ما را یاغی توصیف می کرد، اگر در مواقعی بحث مذاکرە را پیش می کشید منظورش تنها ترور و حذف فیزیکی مقابلش بود، کە دلیل و مدارک زیادی در این بارە وجود دارد..
بە دنبال چهار دهە مبارزە مشروع مردم کرد علیه رژیم، در دو سال گذشتە سازمان خەبات و چند حزب کردی توانستند مرکزی برای همکاری و یک سو کردن روند جریانات سیاسی تشکیل دهند و مدتی هم این مرکز و همکاری در آن تداوم داشت، اما بعد از مدتی، چهار حزب بحث مذاکرە با رژیم و نکاتی دیگر را پیش کشیدند، و از تعهدات و مصوبات مورد توافق پشیمان شدند کە سازمان خبات کردستان ایران را مجبور ساختند موضع نشان دادە و بە کار در این مرکز پایان دهد.
سازمان خبات چه در گذشته و چه حال مخالف هر گونە مذاکره و مماشات با رژیم بودە و بخصوص در این مقطع زمانی کە رژیم بە پایان عمر خود رسیدە، نمی توانست در مرکزی باشد کە دنبال مذاکرە با رژیم ایران هستند.
استقبال این جریانات در طرفی و امضای اطلاعیە برای محکوم کردن هر نوع حملە خارجی علیە رژیم، در این مقطع بە چه معناست؟ آیا رژیم ایران همان رژیمی نیست کە در یورش بە خاک کردستان هزاران تن از زن و بچە و پیر و جوان کرد را شهید و بە هزاران تن دیگر را زندانی و اعدام کرد؟ آیا این رژیم همان رژیمی نیست کە بە دەها مبارز کرد را در اقلیم کردستان و کشورهای دیگر ترور کرد؟
آیا درد، رنج و آوارگی کە بە دلیل سیاستهای رژیم آخوندی دچار مردم کردستان شدە و این سیاستها همچنان ادامە دارد، نتوانسته ماهیت این رژیم را برای ما مشخص کند؛ یا اینکە ما ملتی هستیم هر چیزی را بر سرمان بیاورند زود از یاد میبریم!؟.
سناریوی جدید رژیم تنها بە مسئلە مذاکرە با این چهار جریان محدود نمی شود بلکە در چند روز اخیر در شهر سنندج با حضور دەها پاسدار و مهرە رژیم کنگرەای در دانشگاە سنندج بە نام کنگرە مشاهیر کرد برگزار می کند کە بخشی از شرکت کنندگان این کنگرە از قاتلین ملت ما هستند. روشن است کە این اقدامات رژیم در اینجا بە پایان نمی رسد بلکە برای اینکە با بعضی اقدامات سطحی از این شیوە کمی از بیزاری و تنفر مردم کرد در برابر خود را کم کند.
از طرفی دیگر بعد از بە قدرت رسیدن این رژیم کردستان بە یک منطقە ناراضی تبدیل شدە و از هر فرصتی برای بە عقب راندن رژیم در مناطق خود استفادە کردە و حال کە رژیم بە نابودی و سرنگونی و پایان راە خود می رسد، می خواهد کردستان در چنین وضعیتی بە مشکل بزرگی تبدیل نشود و از اعتراضات گسترده در مناطق دیگر ایران که آتشی زیر خاکستر است و هر آن می تواند شعله ور شود، یا اینکە اگرمورد حملە از طرف نیروهای خارجی قرار گرفت، ترسی از کردستان نداشتە باشد.
در پایان لازم است این واقعیت را بیشتر بدانیم کە رژیم ایران همان رژیم ۴۰ سال پیش است و ماهیت آن هیچ تغییری نکردە، بهتر است مردم کردستان حساب خود را از احزابی جدا کنند کە از رژیم استقبال می کنند و می خواهند فریادرس رژیمی باشند کە چهل سال است با آتش و آهن جواب هر خواستە آنها را می دهد و کمتر خانوادە ای یافت می شود کە بە دست رژیم ایران درد و رنج ندیدە باشد.
هر چند نشست و دیدار یک بە یک و دو دوی این احزاب با رژیم و بە دور از چشم مردم، قبلا هم اتفاق افتادە و کم و بیش در مصاحبەهای تلفزیونی بە آن اعتراف کردەاند، اما گفتگو و مماشات اخیر، چه از لحاظ شیوە نشست و هم از لحاظ وقت و زمان آن متفاوت میباشد.
همە بر این واقعیت واقفیم کە رژیم ایران رژیمیست کە در روند مذاکرە و گفتگو دارای بیشترین شک و گمان است. برای ما کردها این مسئلە از شک و گمان هم بیشتر است زیرا این رژیم ترسناک تنی چند از رهبران جریاناتی کە در نشست اسلو شرکت کردەاند، بە دست دیپلومات تروریستهای این رژیم و پشت میز مذاکرە، جان خود را از دست دادەاند.
در مورد مذاکرە دربارە مسئلە کردستان و ملت کرد در ایران، رژیم از سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) و بعد از بە قدرت رسیدن، هیأتی را برای مذاکرە با نمایندگان مردم کوردستان تعیین کرد و همچنین سردمداران رژیم از هیأت نمایندگی کرد و حزبی هم استقبال کرد. در حالی بود کە در واقع رژیم نمیخواست بە خواستەهای کرد و نمایندگان آنها اهمیت دهد، در حین دیدار هیأت رژیم از کوردستان جریاناتی پادگان مهاباد را تسخیر میکنند و جریاناتی دیگر هر نوع مذاکرە با چنین رژیم ارتجاعی و هر کسی هم که در این راستا اقدام می کرد سازشکار مینامیدند..
علیرغم حسن نیت مردم و نمایندگانش، این رژیم بود کە آمادە نبود حقوق مردم کرد را بە رسمیت بشناسد مذاکرە کند و ما را یاغی توصیف می کرد، اگر در مواقعی بحث مذاکرە را پیش می کشید منظورش تنها ترور و حذف فیزیکی مقابلش بود، کە دلیل و مدارک زیادی در این بارە وجود دارد..
بە دنبال چهار دهە مبارزە مشروع مردم کرد علیه رژیم، در دو سال گذشتە سازمان خەبات و چند حزب کردی توانستند مرکزی برای همکاری و یک سو کردن روند جریانات سیاسی تشکیل دهند و مدتی هم این مرکز و همکاری در آن تداوم داشت، اما بعد از مدتی، چهار حزب بحث مذاکرە با رژیم و نکاتی دیگر را پیش کشیدند، و از تعهدات و مصوبات مورد توافق پشیمان شدند کە سازمان خبات کردستان ایران را مجبور ساختند موضع نشان دادە و بە کار در این مرکز پایان دهد.
سازمان خبات چه در گذشته و چه حال مخالف هر گونە مذاکره و مماشات با رژیم بودە و بخصوص در این مقطع زمانی کە رژیم بە پایان عمر خود رسیدە، نمی توانست در مرکزی باشد کە دنبال مذاکرە با رژیم ایران هستند.
استقبال این جریانات در طرفی و امضای اطلاعیە برای محکوم کردن هر نوع حملە خارجی علیە رژیم، در این مقطع بە چه معناست؟ آیا رژیم ایران همان رژیمی نیست کە در یورش بە خاک کردستان هزاران تن از زن و بچە و پیر و جوان کرد را شهید و بە هزاران تن دیگر را زندانی و اعدام کرد؟ آیا این رژیم همان رژیمی نیست کە بە دەها مبارز کرد را در اقلیم کردستان و کشورهای دیگر ترور کرد؟
آیا درد، رنج و آوارگی کە بە دلیل سیاستهای رژیم آخوندی دچار مردم کردستان شدە و این سیاستها همچنان ادامە دارد، نتوانسته ماهیت این رژیم را برای ما مشخص کند؛ یا اینکە ما ملتی هستیم هر چیزی را بر سرمان بیاورند زود از یاد میبریم!؟.
سناریوی جدید رژیم تنها بە مسئلە مذاکرە با این چهار جریان محدود نمی شود بلکە در چند روز اخیر در شهر سنندج با حضور دەها پاسدار و مهرە رژیم کنگرەای در دانشگاە سنندج بە نام کنگرە مشاهیر کرد برگزار می کند کە بخشی از شرکت کنندگان این کنگرە از قاتلین ملت ما هستند. روشن است کە این اقدامات رژیم در اینجا بە پایان نمی رسد بلکە برای اینکە با بعضی اقدامات سطحی از این شیوە کمی از بیزاری و تنفر مردم کرد در برابر خود را کم کند.
از طرفی دیگر بعد از بە قدرت رسیدن این رژیم کردستان بە یک منطقە ناراضی تبدیل شدە و از هر فرصتی برای بە عقب راندن رژیم در مناطق خود استفادە کردە و حال کە رژیم بە نابودی و سرنگونی و پایان راە خود می رسد، می خواهد کردستان در چنین وضعیتی بە مشکل بزرگی تبدیل نشود و از اعتراضات گسترده در مناطق دیگر ایران که آتشی زیر خاکستر است و هر آن می تواند شعله ور شود، یا اینکە اگرمورد حملە از طرف نیروهای خارجی قرار گرفت، ترسی از کردستان نداشتە باشد.
در پایان لازم است این واقعیت را بیشتر بدانیم کە رژیم ایران همان رژیم ۴۰ سال پیش است و ماهیت آن هیچ تغییری نکردە، بهتر است مردم کردستان حساب خود را از احزابی جدا کنند کە از رژیم استقبال می کنند و می خواهند فریادرس رژیمی باشند کە چهل سال است با آتش و آهن جواب هر خواستە آنها را می دهد و کمتر خانوادە ای یافت می شود کە بە دست رژیم ایران درد و رنج ندیدە باشد.