سرآسیمگی از پیامدهای سیاسی اجتماعی سیل
خشم انفجاری مردم سیلزده و نفرت متراکم شدهٔ مردم از نظام، موجی از واکنشهای هراسآلود را در مقامات و مهرههای رژیم برانگیخته است. این خشم محصول ناکارآمدی، دزدی و چپاولگری و تخریب زیرساختهای طبیعی است که منجر به چند برابر شدن ابعاد فاجعه سیل شد. در وحشت از این خشم هست که این روزها هم مخاصمات درونی رژیم بیشتر شده و جنگ بر سر اینکه مقصر کیست؟ بالا گرفته است.
مردم منتظر فرصتی برای غلیان
عباس عبدی مهرهٔ سابق دستگاه سرکوب رژیم که بعد قبای اصلاحات به تن کرد، «اعتراضات» مردمی را ناشی از«مطالبات متراکم» دانسته و میگوید «فهم این حجم از اعتراضات و بدبینیها را نباید در قالب بدذاتی دشمنان تحلیل کرد، بلکه باید به مطالبات متراکم شدهای ارجاع داد که در شرایط عادی امکان طرح یا پیگیری آنها فراهم نبوده است و بهصورت یک عامل فشار فکری و روحی نزد جامعه و مردم وجود دارد و منتظر فرصتی برای غلیان و خروج است و چه فرصتی بهتر از سیل و حوادث مشابه».(سایت حکومتی فرار رو- ۲۰فروردین)
پیش از عباس عبدی، مهرهٔ سابق اطلاعاتی و همسو با او سعید حجاریان با اشاره به مخاصمات باندی در کمکرسانی به مردم سیلزده هشدار داده بود: «باید توجه کنیم بحران بیاعتمادی به بحران بیاعتباری ختم میشود تا به آنجا که مردم داور بیطرف خارجی را به گونههای وطنی ترجیح میدهند».
اثرات دهشتناک بیاعتمادی
یک سایت حکومتی دیگر با اشاره به ناکارآمدیهای رژیم در رسیدگی به مردم سیلزدهٔ لرستان نوشته است: «این بیاعتمادی فزاینده اثرات دهشتناک برآینده خواهد داشت». و هشدار داده است «سیل بیاعتمادی و اندوه شهروندان بردبار و مداراجوی لرستان را با ناکارآمدی افزونتر از میزان موجود نکنیم». (سایت حکومتی شعار سال-۱۹فروردین)
بی اعتمادی به تمام مظاهر نظام در اعترافات محافل نزدیک به باند روحانی هم دیده میشود.
روزنامه حکومتی ابتکار در روز ۲۰فروردین نوشت: «ما همچنان شاهد عدم اعتماد مردم به رسانههای رسمی در مقابل شبکههای اجتماعی هستیم. فضای مجازی و گزارشهای آنها، اینروزها بیشتر مورد اعتماد مردم است تا رسانههای رسمی».
این روزنامه در ادامه با طرح این سؤال که «آیا میتوان امیدوار بود که این اعتماد از دسترفته را بازسازی کرد؟» به نقل از یک کارشناس حکومتی پاسخ میدهد: «با این شیوه هیچ امیدی وجود ندارد که مردم به رسانههای رسمی دوباره اعتماد کنند».
ضرورت ناگزیر بر حذف برخی مهرهها
روزنامهٔ حکومتی آرمان با اشاره به حجم ناکارآمدیها و فضای نارضایتی عمومی بر ضرورت زدن برخی مهرههای ناکارآمد برای در بردن کلیت نظام از خشم مردم تأکید کرده و مینویسد: «با استفاده از این شرایط باید کشتیبان با سیاست دیگری، جبران هدایت و اداره کشور را بهگونهیی در اختیار گیرد که بدون تعارف و رودربایستی سیاسی، جناحی و بیتوجه به خویشاوندسالاری، مقصران بسترساز اینگونه حوادث را، هم با مجازاتهای کیفری و هم با استرداد اموال ناشی از، از بین بردن اموال و یا اعطای امتیازات غیرقانونی به اشخاص، مورد تعقیب و واکنش قرار دهد». این روزنامه در ادامه تأکید میکند«چارهای جز اقدامات ضربتی در این موارد نداریم».
کلاف سردرگم در بحران
روزنامهٔ حکومتی ابتکار در سرمقاله روز بیستم فروردین خود با اشاره به بحران ناکارآمدی و مدیریت بحران در رژیم نوشته است «زمانی که بحران پدید میآید همچون کلافی سردرگم میشویم و بحرانی بدتر ایجاد میکنیم! آنچنان که در درگیری رئیس جمهور و سپاه شاهد بودیم! اساس تصمیمات ما در این مواقع، مبتنی بر شتابزدگی، سهلانگاری و اشتباههای محاسباتی است» این روزنامه در ادامه به برخی پروژههای شکستخورده سپاه پاسداران اشاره کرده و از جمله نوشته است: «افزایش بیرویه ساخت سدها در حوزه دریاچه(ارومیه) و همچنین افزایش سطح زیر کشت و فزونی چاههای کشاورزی و تغییر باغات انگور به سیب حتماً بر روی خشکشدن دریاچه نقش داشته است اما مهمترین دلیل خشکشدن دریاچه ارومیه؛ ساخت جاده میانگذر بوده که جریان آب بالادست و پاییندست را قطع کرده و سطح دریاچه را به دو قسمت تقسیم کرده است». این روزنامه در انتها با استفاده از شعر سعدی هشدار داده است:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل--- چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
خشم انفجاری مردم سیلزده و نفرت متراکم شدهٔ مردم از نظام، موجی از واکنشهای هراسآلود را در مقامات و مهرههای رژیم برانگیخته است. این خشم محصول ناکارآمدی، دزدی و چپاولگری و تخریب زیرساختهای طبیعی است که منجر به چند برابر شدن ابعاد فاجعه سیل شد. در وحشت از این خشم هست که این روزها هم مخاصمات درونی رژیم بیشتر شده و جنگ بر سر اینکه مقصر کیست؟ بالا گرفته است.
مردم منتظر فرصتی برای غلیان
عباس عبدی مهرهٔ سابق دستگاه سرکوب رژیم که بعد قبای اصلاحات به تن کرد، «اعتراضات» مردمی را ناشی از«مطالبات متراکم» دانسته و میگوید «فهم این حجم از اعتراضات و بدبینیها را نباید در قالب بدذاتی دشمنان تحلیل کرد، بلکه باید به مطالبات متراکم شدهای ارجاع داد که در شرایط عادی امکان طرح یا پیگیری آنها فراهم نبوده است و بهصورت یک عامل فشار فکری و روحی نزد جامعه و مردم وجود دارد و منتظر فرصتی برای غلیان و خروج است و چه فرصتی بهتر از سیل و حوادث مشابه».(سایت حکومتی فرار رو- ۲۰فروردین)
پیش از عباس عبدی، مهرهٔ سابق اطلاعاتی و همسو با او سعید حجاریان با اشاره به مخاصمات باندی در کمکرسانی به مردم سیلزده هشدار داده بود: «باید توجه کنیم بحران بیاعتمادی به بحران بیاعتباری ختم میشود تا به آنجا که مردم داور بیطرف خارجی را به گونههای وطنی ترجیح میدهند».
اثرات دهشتناک بیاعتمادی
یک سایت حکومتی دیگر با اشاره به ناکارآمدیهای رژیم در رسیدگی به مردم سیلزدهٔ لرستان نوشته است: «این بیاعتمادی فزاینده اثرات دهشتناک برآینده خواهد داشت». و هشدار داده است «سیل بیاعتمادی و اندوه شهروندان بردبار و مداراجوی لرستان را با ناکارآمدی افزونتر از میزان موجود نکنیم». (سایت حکومتی شعار سال-۱۹فروردین)
بی اعتمادی به تمام مظاهر نظام در اعترافات محافل نزدیک به باند روحانی هم دیده میشود.
روزنامه حکومتی ابتکار در روز ۲۰فروردین نوشت: «ما همچنان شاهد عدم اعتماد مردم به رسانههای رسمی در مقابل شبکههای اجتماعی هستیم. فضای مجازی و گزارشهای آنها، اینروزها بیشتر مورد اعتماد مردم است تا رسانههای رسمی».
این روزنامه در ادامه با طرح این سؤال که «آیا میتوان امیدوار بود که این اعتماد از دسترفته را بازسازی کرد؟» به نقل از یک کارشناس حکومتی پاسخ میدهد: «با این شیوه هیچ امیدی وجود ندارد که مردم به رسانههای رسمی دوباره اعتماد کنند».
ضرورت ناگزیر بر حذف برخی مهرهها
روزنامهٔ حکومتی آرمان با اشاره به حجم ناکارآمدیها و فضای نارضایتی عمومی بر ضرورت زدن برخی مهرههای ناکارآمد برای در بردن کلیت نظام از خشم مردم تأکید کرده و مینویسد: «با استفاده از این شرایط باید کشتیبان با سیاست دیگری، جبران هدایت و اداره کشور را بهگونهیی در اختیار گیرد که بدون تعارف و رودربایستی سیاسی، جناحی و بیتوجه به خویشاوندسالاری، مقصران بسترساز اینگونه حوادث را، هم با مجازاتهای کیفری و هم با استرداد اموال ناشی از، از بین بردن اموال و یا اعطای امتیازات غیرقانونی به اشخاص، مورد تعقیب و واکنش قرار دهد». این روزنامه در ادامه تأکید میکند«چارهای جز اقدامات ضربتی در این موارد نداریم».
کلاف سردرگم در بحران
روزنامهٔ حکومتی ابتکار در سرمقاله روز بیستم فروردین خود با اشاره به بحران ناکارآمدی و مدیریت بحران در رژیم نوشته است «زمانی که بحران پدید میآید همچون کلافی سردرگم میشویم و بحرانی بدتر ایجاد میکنیم! آنچنان که در درگیری رئیس جمهور و سپاه شاهد بودیم! اساس تصمیمات ما در این مواقع، مبتنی بر شتابزدگی، سهلانگاری و اشتباههای محاسباتی است» این روزنامه در ادامه به برخی پروژههای شکستخورده سپاه پاسداران اشاره کرده و از جمله نوشته است: «افزایش بیرویه ساخت سدها در حوزه دریاچه(ارومیه) و همچنین افزایش سطح زیر کشت و فزونی چاههای کشاورزی و تغییر باغات انگور به سیب حتماً بر روی خشکشدن دریاچه نقش داشته است اما مهمترین دلیل خشکشدن دریاچه ارومیه؛ ساخت جاده میانگذر بوده که جریان آب بالادست و پاییندست را قطع کرده و سطح دریاچه را به دو قسمت تقسیم کرده است». این روزنامه در انتها با استفاده از شعر سعدی هشدار داده است:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل--- چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!