سفیر آدام ارلی، سخنگوی پیشین وزارتخارجه آمریکا در مقالهیی که روز پنجشنبه 28دی در تاون هال درج شده با عنوان ناآرامیهای ایران نوید دهنده تغییر واقعی هستند؟ بیایید امیدوار باشیم درباره قیام مردم ایران نوشت: تظاهرات گسترده، ایران را بهطور کامل به مدت حداقل دو هفته فرا گرفت. بهرغم نزدیک به 8000دستگیری، 50مورد مرگ، هزاران زخمی و بکارگیری سپاه پاسداران، اما کماکان مردم ایران خواستار ادامه اعتراضات در دهها شهر هستند.
قیام 2017 به نسبت قیام 2009 از چندین جنبه متفاوت است. در تظاهراتهای اخیر با تعداد کمتری آغاز گردید، اما با پهنه بسیار گستردهتر جغرافیایی و اجتماعی روبهرو بود. همچنین رهبرانی که دستگیر شده باشند و یا مکان خاصی که سرکوب شده باشد وجود نداشت.
تمرکز ایدئولوژیکی جنبش در حال ظهور نیز بسیار فراگیرتر بود. تظاهرات کنونی از بیم و نگرانیهای اقتصادی جمعیتی که عمدتاً اموالشان توسط قشر نخبه مذهبی خودپرست به سرقت رفته بود، بروز کرد. تعداد زیادی از تظاهرکنندگان شعار 'مرگ به دیکتاتور' سر میدادند، نه برای رفرم یا اصلاحات بلکه برای سرنگونی رژیم آخوندسالاری.
حداقل در یک مورد، هیچ چیز جدیدی در مورد ناآرامیهای اخیر در ایران وجود ندارد. از سال 1979 که ملاها به قدرت رسیدند، مردم ایران در برابر سرکوبگری و فساد آخوندها دست به قیام میزنند. در تابستان سال 1988، خمینی دستور و نظارت بر اعدام 30 هزار مخالف سیاسی متهم به عضویت در سازمان پیشتاز اپوزیسیون مجاهدین خلق را داد، آنانی که پس از انقلاب 1979، بلافاصله خواستار تغییر رژیم به نفع یک دموکراسی نوع غربی شدند.
در روز سهشنبه 19دی، خامنهای، در یک سخنرانی با مردم قم گفت که مجاهدین خلق مسئول 'رهبری' قیامهای کنونی بودهاند. خامنهای گفت که سازمان مجاهدین خلق 'ماههاست آماده چنین شرایطی بودهاند... آنها از چند ماه پیش سازماندهی شده بودند و با افراد مختلف دیدار میکردند؛ برخی افراد را در داخل کشور انتخاب میکردند، آنها را پیدا میکردند و به آنها کمک میکردند، بنابراین میآمدند و مردم را به قیام فرامیخواندند' ... آنها با این شعار موفق به جذب برخی از مردم شدند و پس از آن، آنها میتوانستند به صحنه بیایند و اهداف خود را دنبال کنند و از مردم بخواهند دنبال آنها بیایند. '
با نگرشی با این محتوا و شرایط، اعتراضات جاری نشاندهنده یک همبستگی ملی رو به رشد در حمایت از ایرانی است که از استبداد ملاها آزاد میگردد. جنبشهای اپوزیسیون از جنبه تعداد، تنوع جغرافیایی و اجتماعی و تیزی شعارها در هم ضرب میگردند و افزون میشوند...
با توجه به اینکه این تظاهراتها آمال تقریباً 40ساله مردم ایران برای دموکراسی و تعیین سرنوشت خود را بیان نموده است، اکنون زمان آن فرا رسیده است. این نیست که بگوییم که ایالات متحده باید مستقیماً در امور ایران مداخله کند، اما تنها بیان حمایت معنوی کافی نیست. اقدامات فوری ضروری است تا از سرکوب اراده مردم توسط این رژیم، که از طریق خشونت یا بستن جریان اطلاعات به بیرون کشور اعمال میگردد، جلوگیری شود. هر دو این تاکتیکها هماکنون نیز بکار برده میشود؛ به سوی تظاهرکنندگان شلیک میگردد و اینترنت و موبایل مختل شده است. ناگزیر، هر دو این تاکتیکها بدتر خواهند شد مگر اینکه ایالات متحده جامعه جهانی را تحت فشار قرار دهد تا بر روی این رژیم، نهادهای سرکوبگرانهاش و هر شرکتی که بخواهد ابزارهایی به این رژیم برای جلوگیری از ابراز نارضایتی ایرانیان نسبت رژیم بدهد.
اعلان تحریمهای مرتبط و حسابرسی نسبت به آن، به دولت ترامپ این اجازه را خواهد داد تا حمایتی که قبلاً تنها در کلمات بیان میشدند، را بهطور مادی ابراز دارد. اما همانطور که منتظر هستیم تا این سیاستها شکل بگیرند، مهم است که متوجه باشیم که مردم ایران نیاز به یک پرچم و رایتی دارند تا پشت آن نیرو گیرند. کاخ سفید باید تا زمانی که برخی از خطوط ارتباطی در ایران هنوز باز است، این را باید نشان دهد که نه تنها از تظاهراتهای فعلی حمایت میکند بلکه دیدگاه دموکراتیکی که الهامبخش آنهاست، را نیز پشتیبانی میکند.