۱۳۹۶ دی ۲۷, چهارشنبه

اجلاس مياندوره‌يي شوراي ملي مقاومت ايران اطلاعيه دبيرخانه شورا


اجلاس مياندوره‌يي شوراي ملي مقاومت ايران
اطلاعيه دبيرخانه شورا

اجلاس مياندوره‌يي شوراي ملي مقاومت در روزهاي ۲۳و۲۴ دی ۱۳۹۶با حضور رئيس‌جمهور برگزيدة شورا برگزار شد.
خانم رجوي در سخنان افتتاحیه خود پس از خوش آمدگفتن به اعضاي شورا و ناظراني كه در نخستين روز اجلاس شركت داشتند، به مردم به پاخاسته ایران و قیام شکوهمند سراسری درود فرستاد و گفت:
در آغاز اجلاس میان دوره‌یی شورای ملی مقاومت ، درود می فرستیم به قیام‌آفرینان دلیر که در ۱۴۲ شهر ایران برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه به پا خاسته اند.

به‌‌ شهیدان سرفراز قیام، به‌ هزاران جوانی که دستگیر شده اند و مورد توهین و آزار و شکنجة پاسداران خامنه‌ای قرار گرفته اند و به ویژه به زنان و دختران جسوری که در این قیامها و در مقابله با رژیم و عوامل سرکوبگرش فعال و پیشتاز بوده اند، درود می فرستیم و برای تجلیل از قیام کنندگان بی‌باک و ادای احترام به‌ شهیدان یک دقیقه کف می زنیم.
خانم رجوی افزود: قیام ایران چند حقیقت مهم را به ‌همه نشان داد.
اثبات شد که جامعه ایران لبریز از اعتراض و عصیان علیه حاکمیت آخوندهاست و هم‌چنان که پیش از این، بارها گفته‌ بودیم، قیامهای کمین کرده در دل این جامعه برای سرنگونی آخوندها بی‌تابی‌ می‌کنند.
در این قیام بازهم اثبات شد که رژیم در منتهای ضعف و بی‌ثباتی است.
اثبات شد که با وجود سرکوبهای وحشیانه، بروز قیامها در ابعاد سراسری کاملاً امکان پذیر است.
اثبات شد که نیروی ازخودگذشته‌یی در سراسر ایران وجود دارد که برای به‌پاخاستن و خلق چنین قیام‌هایی آماده است. و چنان که مسعود گفت: «از جرقه حریق برخاسته است و همگان هزار کانون شورشی را در جای جای میهن اسیر و اشغال شده به‌چشم می‌بینند».
بله، اثبات شد که رژیم، در ترس از همین قیامها ، به‌جنگ و کشتار در سوریه و سایر کشورهای منطقه پناه برده است. و قدرت نماییهای دروغین این رژیم، از جمله اعزام نیرو به کشورهای منطقه، سرپوش بحران‌زدگی همین رژیم در داخل ایران و عجزش از حل مسایل داخل ایران است.
اثبات شد که مردم ایران از هردو جناح رژیم بیزارند و قیام ایران نمایش اصلاح طلبی قلابی و اعتدال شیادانه را به زباله‌دان انداخت. و هم چنان که گفته بودیم، اثبات شد که رژیم ولایت فقیه در مرحله سرنگونی است».
بحثهای پیش از دستور و بخش عمدة دستور کار اجلاس دو روزة شورا بر روی قیام سراسری که روز پنجشنبه ۷دی در مشهد و چند شهر دیگر خراسان فوران کرد و به سرعت به ۱۴۲شهر در سرتاسرخاک میهن گسترش یافت، تمرکز داشت.
در این بحثهای فشرده، اعضای شورا به رخداد ها، ویژگیها، زمینه ها و پیامدهای قیام پرداختند. فصل مشترک و قدر مسلم بحثها در این خلاصه می شد که قیامهای شکوهمند دیماه ۹۶ در طی دوهفته چنان تحولی در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدید آورده که دیگر نه جامعه ایران، نه رژیم حاکم، نه روابط این رژیم با منطقه و جهان، به شرایط قبل از این قیامها- که از سوی محققان صاحبنظر واجد مشخصه های«یک انقلاب کامل» توصیف شده است ـ برنخواهد گشت.
در بحثهای اجلاس، هم چنین نکات محوری زیر مورد تأکید قرار گرفت:
قیام مردم ایران، که انفجار نارضایتی مردم به ستوه آمده از فقر و بیکاری و گرانی كه ناشي از تعرضهای فزاینده حاکمیت به معیشت و زندگی روزمره مردم بود، با شتابی شگفت انگیز خصلت سیاسی و انقلابی خود را برضد تمامیت نظام ولایت فقیه بارز کرد و با شعارهای «مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر روحانی» و «آخوندها حیا کنید مملكت را رها کنید»، تمامیت استبداد دینی را در سراسر میهن اشغال شده درهم کوبید.
توفان قیامها، همة سیاستها و نظریه پردازیهای اصحاب مماشات و استحاله و مذاکره و مفاهمه با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی را -که در طی سالیان، به منظور توجیه معامله با قاتلان و غارتگران حاکم بر میهن ما عرضه و باز تولید شده است - درهم پیجید و موقعیت انقلابی جامعه ایران و ضرورت سرنگونی استبداد دینی را به عنوان تنها راه حل واقعی و ضروری، به اثبات رساند؛ همان حقیقتی که شش ماه پیش درگردهمایی بزرگ مقاومت در تیرماه گذشته، مریم رجوی آن را در این عبارت خلاصه کرده بود: « سرنگونی این رژیم ضروری است، سرنگونی این رژیم در دسترس است و برای آن یک آلترناتیو دمکراتیک وجود دارد».
در قیام سراسری دیماه۹۶، که آشکارا برامد تضاد آشتی ناپذیر بین مردم و حاکمیت بود و برخلاف قیامهای سال ۸۸ هیچ کدام از دو جناح حاکمیت در آن جایی نداشت ؛ همة بازارگرمیهای مربوط به ثبات داخلی، پایگاه اجتماعی و فدرت منطقه یی رژیم و همة دعاوی مربوط به بهبود اوضاع بعد از توافق اتمی و انکار آمادگی جامعه ایران برای انقلاب و سرنگونی، فروریخت و مردم و جوانان به پا خاستة ایران ، با وضوح هرچه تمامتر، پایان ماجرای اصلاح طلب و اصول گرا در فاشیسم تبهکار مذهبی را اعلام کردند.
تندر قیام و بالا گرفتن شعارهای« مرگ برخامنه ای، مرگ برروحانی» ظرف کمتر از ۶ماه پس از شروع دور دوم ریاست جمهوری روحانی، نشان داد که نمایش انتخاباتی نظام ولایت فقیه و جنگ قدرت و غارت بین «جلاد و شیاد» و انواع کاندیداهای خودی و نخودی سرسپرده و معتقد و ملتزم به ولایت فقیه- که علاوه براین باید از فیلتر شورای نگهبان تحت امر دیکتاتور مطلق العنان هم رد شوند -و تمامی رقم سازیهای قلابی آن فاقد کمترین ارزش و اعتبار است.
 به این ترتیب، طرح و برنامه های ارتجاعی- استعماری، که یک روی سکة آن انکار جنبش مقاومت مردم ایران برای احراز حاکمیت مردم، و روی دیگرش، حفظ نظام منفور ولایت فقیه است؛ دربرابر قیامی که تمام خاک پاک ایران را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور فراگرفت، شکستی مفتضحانه و جبران ناپذیر را پذیرا شد.
این همبستگی و اتحاد ملی، که با نقش آفرینی و همصدایی همة اقشار و همة ملیتها و همة مذاهب و همة نسلهای ایران زمین، رو در روی رژیم ایران سوز ولایت فقیه شکل گرفت، جوسازیهای آخوند پسندی را که مدعی است قیام و سرنگونی مرادف ویرانی و تجزیه و جنگ داخلی است، به کلی بی اعتبار کرد.
اجلاس میاندوره یی شورا، در ارزیابی زمینه های قیام، به عوامل اقتصادی چون فقر و بیکاری فزاینده، رکود تورمی و یک اقتصاد درحالت اغما، ورشکستگی دولت، و ورشکستگی بانکها، ورشکستگی صندوقهای باز نشستگی، ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی، رانتخواری و فساد ساختاری اقتصاد کشور پرداخت و سلسله بی پایان اعتراضات کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و کشاورزان و کسبه و موج اعتراضات قشر عظیم غارت شدگان موسسات مالی رژیم را مورد بررسی قرارداد.
اعضای شورا تاکید کردند که پس از قریب به چهار دهه خفقان و سرکوب مطلق، عوامل اقتصادی به طور بلافصل با عامل سیاسی، یعنی غصب حاکمیت ملت توسط ولایت فقیه گره خورده و به مطالبه آزادی و دموکراسی راه می برد.
علاوه بر این، ورشکستگی و فساد اقتصادی، به طور مستقیم از عوامل سیاسی و امنیتی مربوط به حفظ نظام ناشی شده و هم از این روست که مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم بلافاصله با فریادهای اعتراضی علیه اختلاس و رانتخواری و چپاولهای نجومی مقامات بالای حکومتی و علیه هزینه های کلان مداخله جویی در کشورهای منطقه و تامین مالی تروریسم توأم می شود.
در اجلاس شورا، نقش تحولات بین المللی، به ویژه پایان سیاست مماشات و باجهای کلان سیاسی و اقتصادی دولت قبلی آمریکا به حکومت آخوندی، و هم چنین تحولات منطقه و زمین گیرشدن رژیم در جنگهای سوریه و یمن، مورد بحث قرار گرفت. اعضای شورا بر اهمیت این عوامل و اثرگذاری سیاستها و خطوط مقاومت ایران در افشای سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرایی رژیم در کشورهای منطقه، و در نتیجه، تضعیف و شکنندگی آنچه توسط سران حاکمیت «عمق استراتژیک نظام» توصیف می شود، تاکید کردند.
در قیام دی ماه و در غلیانهای اجتماعی پیش از آن (مانند تظاهرات حق طلبانه غارت شدگان و در جریان همکاری و همیاری ملی در کمک رسانی به هموطنان زلزله زده در کرمانشاه)، معترضان و تظاهر کنندگان به شدت سیاستهای مداخله جویانه رژیم در کشورهای منطقه را هدف قرار می دادند.
در بحثهای شورا، سیاستها وفعالیتهای مقاومت سازمانیافته و نقش آن در سمت و سو دادن به خیزشهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت ؛ کارزارهایی چون جنبش دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، تحریم نمایش انتخابات با شعار« نه جلاد نه شیاد»؛ مقابله بی وقفه و افشای مستمر موج اعدامها به مثابه ابزار ارعاب عمومی؛ افشای مستمر و مستند لشکر کشیهای نظامی وگسیل شبه نظامیان ولی فقیه به کشورهای منطقه؛ و به ویژه افشای عملکرد ضد ایرانی و تبهکارانه سپاه پاسداران و تلاش برای لیست گذاری این اهرم اصلی حافظ نظام ولایت فقیه، که براقتصاد کشور نیز چنگ انداخته است.
در اجلاس میاندوره یی، اعضای شورا بر شکست بزرگ دشمن در انتقال پیروزمند و سازمانیافته رزمندگان اشرفی و بر اهمیت کارزار عظیم و پرهزینه رزمندگان برای‌ انطباق و آمادگی با دوران جدید تاکید و خاطر نشان کردند که گامهایی مهمی مانند انتخاب مسئول اول مجاهدین و استقرار رزمندگان در قرارگاه اشرف ۳، از یک سو شکستهای بزرگ دیگری را به دیکتاتوری آخوندی و مقاصدش برای انهدام مقاومت سازمانیافته تحمیل کرد، و از سوی دیگر، در چرخش تعادل بین جنبش مقاومت و دشمن بحرانزده، فضای امید و روحیه رزمنده را به جامعه ایران انتقال داد.
حکومت آخوندی با انواع توطئه ها و دسیسه‌هادر صدد ضربه زدن به نیروی پیشتاز و مقاومت سازمانیافته بود و هار و زخم خورده از شکست استراتزیک و جبران ناپذیرش در عملیات انتقال مجاهدین، تا توانست عوامل سوخته و فرسوده اش را به عقده گشایی های تکراری وادار کرد، اما به روشنی دریافت که مهمل بافی بسیجی های حقیر سیاسی در خارجه هم، مانند «توپ، تانگ، بسیجی» در داخله، دیگر اثر اندارد!
شورا نتیجه گیری کرد که در بحبوحه قیام و در باتلاق بحرانهای درونی و بیرونی، دیکتاتوری روبه سقوط در هر تکان و تحولی، موجودیت خود را از ناحیه مقاومت سازمانیافته در خطر می بیند. زیرا هم چنانکه مسئول شورا در پیام ۱۶دیماه ۹۶خود یاد آوری کرده است: «وقتي كه رژيمي دارد واژگون ميشود، موضوع و صورت مسأله آلترناتيو و رهبري است».
او در پیامش در باره موقعيت انقلابي، استراتژي قيام و سرنگوني، و ضرورت هوشياري در برابر نيرنگ‌هاي ارتجاعي و استعماري، به درستی گفت: حرف ما و مردم ما از 36 سال پيش، از فرداي 30 خرداد، «نه شاه، نه شيخ» به معني مرزبندي با ديكتاتوري و وابستگي با بهاي بسيار سنگين‌ و خونين بوده است.
اينست معناي حقيقي و واقعي و ضروري آزادي و استقلال در ميدان عمل. رود خروشان خون شهيدان آزادي، آلترناتيو و رهبري شايسته خود را عرضه مي‌كند.
-امروز صورت مسأله در ميهن ما، چپ‌روي جوانان دلير و رزمندگان و جنگاوران آزادي نيست. همچنانكه در قيام 88 گفته ايم «وقتي كه رژيمي دارد واژگون ميشود، موضوع (و صورت مسأله) آلترناتيو و رهبري است. خيلي هم جديست. اين صورت مسأله‌ي قيام است، و نه چپ روي و راست روي...».
اينجاست كه به روشني مي‌توان ديد، سرانجام دو راه بيشتر وجود ندارد: يا حفظ همين رژيم با هر آرايش و پيرايش مفروض، يا حل تضاد، رو به آينده و در جهت تنها جايگزين دمكراتيك و مستقل (شوراي ملي مقاومت ايران).
در بحثهای اجلاس شورا، بر این واقعیت درخشان سیاسی نیز تاکید شد که قیامهای سراسری دیماه ۹۶ در مشخصه های اجتماعی و سیاسی خود، به وضوح معرف و مؤید استراتژی و سیاستها و مواضع شوراست که در اساسنامه اش هدف خود را سرنگونی رژیم آخوندی و انتقال حاکمیت به مردم ایران تعیین کرده است. اعضای شورا خاطر نشان کردند که اگر چه قیام شکوهند دیماه ۹۶برای بسیاری غیر منتظره می نمود، اما شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه های خود به ویژه در بیانه امسال (مرداد۹۶) و سال گذشته (مرداد۹۵)، این قیامها را قریب الوقوع دانسته است و در آغاز بیانیه امسال «به همة مبارزان انقلابی که در چارگوشة کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همة مخاطرات آن، برافراشته نگهداشته اند، درود می فرستد».
بیانیه مرداد ۹۶شورا، ضمن اشاره به جنبش دادخواهی و کارزار سراسری تحریم انتخابات نامشروع رژیم ولایت فقیه که با شعار «نه جلاد، نه شیاد» در خرداد ۹۶ برپا شد، تاکید می کند: «آن چه در چند روز و شب پس از انجام انتخابات در جامعه اتفاق افتاد، سیمای نیروی سوم را به رخ باندهای حکومت و ناظران جهانی کشید. جنبش اجتماعی در سراسر ایران تحت حاکمیت استبداد مذهبی نشان داد که در هر فرصت مناسب می تواند عرض اندام کند. زنان و مردان ایران زمین بی ترس و لرز، معیارها و قواعد ارتجاعی حاکمیت را نادیده گرفتند و در چار گوشة میهن اسیر ارتجاع، در هر مکانی که فرصت تجمع یافتند فریاد آزادیخواهی سر دادند. اگر خامنه ای مدت کوتاهی پس از رؤیت این خیزشهای پرشکوه فرمان «آتش به اختیار» می دهد، قبل از هر چیز به ناتوانی در مقابل جامعه آماده به قیام اعتراف می کند.
 آتش قیامهای سال 1388 اگرچه با اعدامهای کلان و کهریزکهای فراوان مهار شده، گرمای آن هنوز در پیکر جامعه بر جا مانده است. جامعه قبل از اعلام فرمان «آتش به اختیار» ولی فقیه، با حرکت مستقل خود بر بنیاد ولایت ضربه وارد کرد. عدم تعادل گاه و بیگاه خامنه ای در سخنرانیهایش فقط ناشی از بیماری او نیست. ضربات پیاپی مردم به پاخاسته از قیامهای سال 1388 تا جنبشهای ممتد نیروهای اجتماعی که خاموش شدنی نیستند، چنان ضربه ای بر کل نظام و در رأس آن به ولی فقیه وارد کرده که نه با «آتش به اختیار» خامنه ای قابل ترمیم و بازسازی است و نه با «کلید» فرسوده و زنگ زدة روحانی.
در چنین شرایطی که رژیم حاکم در شروع دور دوم ریاست روحانی با شکاف و شقة غیر قابل ترمیم روبروست و جامعه در جوش و خروش برای دست یافتن به مطالبات خود حرکت می کند، راه حل واقعی، عملی و مردمی برای عبور از بحران و نجات کشور، راه حل مقاومت انقلابی و آلترناتیو دموکراتیک این رژیم است».
یک سال پیشتر نیز، شورا در بیانیه سالانه خود چشم انداز قیام « ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارت شدگان و بيکاران»، را ترسیم کرد و چنین نوشت:
«دليل اصلي کابوس فتنه که ولي فقيه را رها نمي کند، اين است که بحران حاکميت از سال1388 وارد مرحلة بحرانهاي غيرقابل مهار شده و وضعيت انفجاري جامعه به رغم افت و خيزهاي آن به طور مداوم و شدت يابنده ادامه دارد. بحرانهاي بي علاج اقتصادي اجتماعي و فريادها و گردهماييهاي اعتراضي فزايندة ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارت شدگان و بيکاران يک بحران و موقعيت انقلابي را فراهم کرده است. ما همة هموطنان و نيروهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايراني را به اتحاد و مبارزة جدي و مؤثر پيرامون شعار محوري «مرگ بر اصل ولايت فقيه، مرگ بر ديکتاتور، مرگ بر خامنه اي» فرا مي خوانيم.
به باور ما راه حل عملي براي سرنگوني رژيم حاکم بر ايران در گام اول به سازماندهي و تشکل يابي حول شعار محوري مبارزه منوط است. از اين رو ما زنان و مردان ايران زمين را به ايجاد کانونهاي شورشي در سراسر ميهن دربند فرا مي خوانيم. ما از رهنمود مريم رجوي در اين زمينه در سخنراني گردهمايي بزرگ مقاومت ايران حمايت و پشتيباني مي کنيم؛ آن جا که گفت: «امروز، پرسش اين نيست که آيا حکومت ولايت فقيه در شرايط سرنگوني هست يا خير؟ پرسش اين است که از چه راههايي مي توان زودتر به اين هدف رسيد. پاسخ ما، برپايي 1000اشرف است. يعني هزار کانون نبرد عليه استبداد مذهبي».
بیانیه شورا در ادامه می افزاید:
«براي دستيابي به يک جمهوري آزاد و برابر، نه وقوع معجزه يي متصور است و نه شانس و تصادفي به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارايي ما، ملت ايران است و فرزندان پيشتازش و اين البته بزرگترين قدرت جهان است. پس همه چيز را بايد از دستها و اراده هاي خودمان انتظار داشته باشيم. براي همين است که بايد 1000اشرف بسازيم. 1000اشرف، يعني توانهاي سرکوب شده را احيا کردن، بي شماران پراکنده را گردآوردن و ذهنها و قلبها را از اين اميد واقعي بارور کردن که به زير کشيدن ديو ممکن است. و مي توان و بايد.
1000اشرف اين است که با نيروي اراده مردممان و مقاومت سازمانيافته آنها سرنگوني را خلق کنيم.
شوراي ملي مقاومت در طرح جبهه همبستگي براي سرنگوني استبداد مذهبي، بر ضرورت همبستگي نيروهاي جمهوريخواهي كه با التزام به نفي كامل ولايت مطلقه فقيه و همة جناحها و دسته بنديهاي دروني آن، براي استقرار يك نظام سياسي دموكراتيك و مستقل و مبتني برجدايي دين از دولت مبارزه مي كنند، تأكيد كرده و در همين چارچوب براي همكاري با نيروهاي سياسي اعلام آمادگي كرده است. مسئول شورا در اين باره سال گذشته گفت: «اين يك آزمايش تاريخي براي عموم نيروهاست كه صرفنظر از اختلافات و ديدگاهها و برنامه ها و طرحهاي خاص مورد نظر خودشان تا كجا، به دور از شيخ و شاه، از ظرفيت همبستگي براي سرنگوني استبداد مذهبي برخوردارند».
در نخستين روز اجلاس مياندوره‌يي و در جريان بحثهاي پيش از دستور شورا، شماري از هموطنان و نمايندگان جوامع ايراني و هنرمندان و ورزشکاران میهنمان به عنوان ناظر شركت داشتند.
دبيرخانة شوراي ملي مقاومت ايران

۲۵دی1396