من هر سال این برنامه را از سیمای آزادی از ایران می دیدم، امسال اولین سالیه که اینجا تو صحنه ام و از نزدیک دارم می بینم. ولی خوب بودن کجا و از تلویزیون دیدن کجا؟ باید بگم به اینجا بودنم خیلی افتخار می کنم و خیلی خوشحالم از پیوندم به شما دوستان و حامیان که مثل دریای بیکران و تشنة آزادی از چهارگوشه دنیا اینجا حاضر شدید و می خوام این شاخه های گل رو از طرف تمام جوانهای ایران که تشنة آزادی هستن، از طرف کسانی که دیدید تقدیم این گردهمایی بکنم.
من پریام. پریا کهندل. هیجده سالمه. امروز اینجام تا صدای پدرم صالح، افتخار و قهرمان بزرگ زندگیم باشم که بیش از ده ساله به جرم عشق به آزادی برای نسل من توی زندانهای قرون وسطایی رژیم آخوندی مقاومت و ایستادگی می کنه و سر خم نمی کنه. هشت سالم بود که دستگیرش کردن. ده سال فقط هفته یی بیست دقیقه از پشت شیشة خاک گرفته گوهردشت پدرم رو ملاقات می کردم. ولی تو همین بیست دقیقه ما همه چیز رو برای همدیگر می ساختیم. بابام پا به پای دلتنگیها و ناراحتیهام و گریه هام