یک سالن، یک چندین هزار عاشق، یک روز تاریخی
یک صدا، یک هدف، یک زن پیشتاز.
روزهایی ازسال است که یاران مقاومت به داشتن و یادآوری آن روزها برخود می بالند.
روزهایی مهم وسرنوشت ساز،
روزهایی تلخ و روزهایی شیرین،
روزهایی که ازآن بسلامت عبور کردن، کوچک قدمی بود بسوی هرچه تحکیم تر و تثبیت ترشدن صفوف،
روزهایی که بهای ماندنت را می بایستی که با تن و جان می پرداختی،
روزهایی که فریاد "هل من ناصرا ینصرونی" در فضای تاریک و وحشت طنین انداز شده بود،
روزهایی که پرنده خونین بال مقاومت با گذر از دریایی از آتش و خون پر زد و پر زد، گذشت و گذشت تا بر بام حادثه روز ۱۷ جولای ۲۰۰۳ نشست.
روز۱۷ جولای سر آغازی دیگر، برای روزهای سپری شده، بود.