۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

توقف براي حل و فصل ”شر كمتر“ در خاورميانه

سايت هيل ۲/۴/۹۵ : « ۲/۴/۹۵ :  نويسنده: (هيثم المالح, رئيس كميته حقوقي ائتلاف ملي نيروهاي انقلابي و مخالفان سوريه است)
11ژوئن, من در يك مراسم تجمع برزگ ميان مقامات شوراي ملي مقاومت ايران   و ديگر مقامات از مقاومت سوريه شركت كردم.

دو گروه همانند با تاكيد بر علت مشترك خود در مبارزه عليه ديكتاتور سوريه, بشار اسد, و حاميان جانسپارش در تهران. هر دو ديكتاتوري وابسته به يكديگر براي ادامة نگهداشتن قدرت خود در كشورها و در منطقه هستند. اما در مقابل, پيروزي مقاومت در اين كشور يا ديگري به آزادي هردو و ترويج ثبات بيشتر در سراسر خاورميانه, كمك خواهد كرد.

كار گروه اقدام مالي (FATF) : ايران كماكان ”خطرمالي تروريسم ”و ”تهديدي ”براي ”نظام مالي بين المللي ”است


سايت كميته امورخارجي ۴/۴/۹۵ : « بعد از اينكه كارگروه اقدام مالي كه يك سازمان بين المللي است و استانداردها براي ضد پولشيويي و ضد تامين مالي تروريسم را مشخص مي كند، امروز تصميم به نگه داشتن ايران در ليست سياه گرفت، اد رويس، رئيس كميته امور خارجه مجلس نمايندگان بيانيه زير را منتشر كرد:

۲۷۰ نماينده پارلمان اروپا خواستار بهبود حقوق بشر در ايران شدند


سايت راديو فردا ۴/۴/۹۵ : ۲۷۰ تن از نمايندگان پارلمان اروپا روز سه  شنبه ۲۵ خرداد با انتشار بيانيه  اي، از كشورهاي عضو اين اتحاديه خواستند تا روابط خود با جمهوري اسلامي را مشروط به پيشرفت و بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران كنند.

نصرالله: تمام منابع مالي حزب الله مانند موشك هايش از ايران تامين مي شود


بي بي سي فارسي ۴/۴/۹۵ : « حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، در يك سخنراني عمومي با اشاره به محدوديت هاي اخير مالي عليه اين گروه گفته است كه اين محدوديت ها تاثيري در وضعيت حزب الله ندارد چون تمام منابع مالي حزب الله نه از بانك ها بلكه از سوي ايران تامين مي شود.
به گزارش سايت المنار متعلق به حزب الله لبنان، آقاي نصرالله گفت "اين پول ها همان طور به دست ما مي رسد كه موشك هايي كه با آن اسرائيل را تهديد مي كنيم."

هادی مظفری: بین الملل مقاومت در مقابل فاشیسم مذهبی

هادی مظفری: بین الملل مقاومت در مقابل فاشیسم مذهبی

احترام و ارزش هر ملّتی در انظار جهانیان در سخت ترین شرایط تاریخی آن ملت سنجیده شده و رقم می خورد. ملّتهای بزرگ و مقاوم در طول تاریخ همیشه مورد تکریم و احترام بوده اند. ملت ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.از همان روزی که هیولای ارتجاع خمینی بر سر میهن ما آوار شد، زنان و مردانی سلحشور و بی باک قدم به صحنه گذاردند تا لکۀ ننگ این مصیبتِ دهشتناک را از چهرۀ ایران و ایرانی بزدایند. در این راه سخت و جانفرسا، شلاق و شکنجه و زندان و اعدام و حلق آویز را به جان خریدند تا از حرمت و شرف ایران و ایرانی در مقابل جنایتکارانِ عمامه بر سر حفاظت و نگاهبانی نمایند.

مینا انتظاری:‌ راستی گناه نسل ما چه بود؟!

مینا انتظاری:‌ راستی گناه نسل ما چه بود؟!

از بد حادثه و شاید هم از سر تقدیر، همزمان با تولد اجتماعی "نسل انقلاب"، مام میهن در چنگال دیو شریر و شیّادی قرار گرفت که هر چند از اعماق تاریخ بربریت و ارتجاع سر بر آورده بود ولی در "ماه" رخ می نمود!
هیولای مهیب و مرگ زایی که در فضای "جیمی کراسی" از حفره های تاریک تاریخ بیرون خزید، بر امواج "بی بی سی" سوار شد و با "ایر فرانس"فرود آمد.رسید و جوانسال و سرزنده و پرطراوت، هر چند کم تجربه، پا به عرصه پر سنگلاخ سیاست نهاد. نسلی سرشار از شور و شوق و عشق و ایثار که به مانند یک خانواده در خانه و خاکی به بزرگی ایران حضوری پر طنین داشت. خانواده ای که علیرغم همۀ تفاوتهای فرهنگی، ملیتی، سیاسی و ایدئولوژیکی فرزندانش، همگی آرمان و آرزوی مشترک "آزادی و آبادی" را در سر و در دل داشتند.مینا انتظاری:‌ راستی گناه نسل ما چه بود؟!

دیو پلیدی که با همۀ ایل و تبارش و ظرفیت تخریبی بی حسابش، رسالت تاریخیش چیزی نبود جز حاکمیت سیاهی و تباهی، وحشت و خشونت و جهل و جنون و جنایت. پدیده ای که تاریخ و بشریت معاصر نمونۀ آن را نه دیده بود، نه تجربه کرده بود و نه حتی در اواخر قرن بیستم کسی تصورش را میکرد.

البته نسل ما، نسلمجاهد خلق و فدایی خلق، نسلی که بار اصلی قیام برای آزادی را به دوش کشید، هنوز رایحه اولین "بهار آزادی" را نچشیده بود که بناگاه "ضد انقلاب" و "ضد خلق" شد!
برای خانوادۀ بزرگ این نسل، فاجعه تازه آغاز شده بود...
فرزندان این خانواده در کردستان به یکباره "تجزیه طلب" و "ضد دین" گردیدند و بر روی برانکارد تیرباران شدند و در شهر و روستا به توپ بسته شدند.
فرزندان ترکمن این نسل "آشوب طلب" و "توطئه گر" شدند و شبانه ربوده و سر به نیست گردیدند.
فرزندان عرب در خوزستان، "جدائی طلب" و "ستون پنجم" شدند و سپس درو شدند.
فرزندان بلوچ و یلان سیستان، "قاچاقچی" و "اشرار" شدند و در ملاء عام بر جراثقال ها آویزان شدند.
در تهران و سراسر ایران فرزندان مجاهد این نسل که در پاکبازی و صداقت و ایمان سرآمد آزادیخواهان بودند، "التقاطی" و "منافق کوردل" و "از خدا بی خبر" شدند و هزار هزار به قربانگاه برده شدند.
فرزندان مردم دوست و برابری خواه این نسل در کسوت کمونیست، "کافر" و "مرتد" و "سد راه خدا" شدند و دسته دسته ذبح شرعی شدند.
میهن دوستان و ملیون این نسل هم "بی وطن" و "وطن فروش" شدند و در گوشه و کنارسلاخی شدند.

نویسندگان و هنرمندان این نسل نیز "قلم به مزد" و "مرّوج فسق و فجور" و "حامی طاغوت" شدند و از حجلۀ عروسی ربوده و به تیرک اعدام بسته شدند... در این بین پیروان دیگر ادیان و مذاهب هم امان نیافتند.

خلاصه اقشار آگاه تر و لایه های کیفی و بالاتر این نسل را با انواع اتهامها از دم تیغ گذراندند و لایه های پائین تر و نیروی کار این نسل را نیز در تنور یک جنگ خانمان سوز و بی حاصل سوزاندند...

مسئله فقط کشتن و سر به نیست کردن این نسل نبود چرا که دیو جماران، مقدم بر هر چیزی، هدفش نابودی هویت و همۀ ارزشها و آرمانهای متبلور در این نسل بود؛ زیرا که به طور غریزی می دانست اثبات و تثبیت خودش فقط در گرو نفی و انهدام این نسل و سمبلها و آرمانهایش است؛ بنابراین پا به پای ماشین جنگ و کشتار، دستگاه جهنمی شیخ شیّاد، همۀ واژه ها و ارزشها و نوامیس فرهنگی متعلق به این نسل را نیز لوث و لجن مال می کرد.

نسلی که زُلالی و پاکی و پروای انسانی و اخلاقیش زبانزد خاص و عام بود و تاریخ ایران زمین نمونه آن را بخود ندیده بود، وقتی منازل مسکونی یا مراکز سیاسی شان توسط چماقداران و گزمه های قداره بند مورد یورش و تعرض قرار می گرفت، در وسایل ارتباط جمعی رسمی و بر منابر مذهبی و در مجالس عمومی متهم می شدند که دارای «فساد اخلاق و آلات و ادوات لهو و لعب همچون منقل و وافور و تریاک و ورق پاسور و قرصهای ضد بارداری و...» هستند!

نسلی که تمام دار و ندارش را فدای خلق محرومش می کرد متهم می شد به «آتش زدن خرمن های روستائیان» و «دزدی از اموال بیت المال...»
نسلی که در لحظۀ تولد اجتماعیش اولین کلماتی که بر زبان داشت «استقلال و آزادی» بود، متهم می شد به "مزدور استکبار جهانی"، "جاسوس بیگانه"، "عامل صهیونیسم"، "ستون پنجم دشمن بعثی"...
نسلی که تمام وجودش لبریز از عشق و مهر و محّبت بود متهم می شد که «بی عاطفه» و «سنگدل» و «کینه جو و خشونت طلب» است.

وقتی با چوب و چماق و دشنه و زنجیر، قاصدکان این نسل را به جرم در دست داشتن پیامی یا پلاکاردی در معابر عمومی بیرحمانه می کوبیدند و آنها با بردباری و تحّمل بی مانندی، بخاطر پایبندی به الزامات زندگی مسالمت آمیز سیاسی از حق «دفاع از خود» هم می گذشتند و با چهره های خونین و بدنهای مجروح فقط افشاء می کردند، متهم می شدند که «مظلوم نمایی و خود زنی» می کنند؛ و هنگامی که این نسل پس از اتمام حجّت و پایان مرحلۀ مسالمت، به دفاع از خود و مقابله به مثل برخاستند، «باغی و یاغی و طاغی و مفسد و محارب و مهدورالدم» شدند.

نسلی که در زندانها و سیاهچالها و در برابر جوخه های تیرباران و بر فراز دارها همچنان مظلومانه ایستاد و مقاومت کرد و از هویت خودش دفاع نمود، هر چند گماشتگان دیو پلید از هیچ جنایت و رذالتی در حق آنان دریغ نکردند. آنها را "زجرکش" و حتی مجروحان شان را هم "تمام کش" کردند. بر جنازۀ سرداران و سالاران ِ بر خاک افتاده مان شادی و پایکوبی کردند و با انبانی از نفرت و کینه، سیلی از تهمت های چرکین را نثار سمبلها و راهبران هنوز زنده و حاضرمان کردند... در این میان رفیقان نیمه راه نیز ناجوانمردانه در آستان دیو خونخوار بسا خوشرقصی ها کردند.

وقتی بعد از هفت سال سیاه در آن تابستان سوزان، باقیمانده اسیران دربند را به دار می کشیدند باز هم قبل از نابودی فیزیکی این نسل در صدد لگد کوب کردن هویتشان بودند. بی دلیل نبود که سرنوشت و مرگ و زندگی هر کدام از آن سربداران در گرو پاسخی بود که در مورد هویت سیاسی و اعتقادیشان می دادند... و البته که آن دلاوران چه جانانه از هویت خود دفاع کردند.
نسلی که زنانش پیشتاز شدند و حماسه ها آفریدند. نسلی که سوخت و همزمان والدین پیر و کودکان نونهالشان را هم با ستم سوزاندند. نسلی که پیکرهای بر دار شده و بر خاک افتاده اش را یا گمنام و بی نام و نشان در زیر خروارها خاک مدفون کردند تا هیچکس اثری از آنان نیابد و یا حتی سنگهای قبرشان را نیز متلاشی و محو کردند شاید که یادی و نامی از آنان برجای نماند... چه تلخ است نسلی که همه چیزش را در طبق اخلاص گذاشت حتی یک سنگ قبر هم برایش نگذاشتند!
دودمان ددمنش دیو و سفیران فرهنگی و همسفره های فرنگی آنها هنوز هم دست از سر این نسل بر نمی دارند و از هر سو آنها را سانسور و سنگسار می کنند و در یک ارکستر هماهنگ هر چند با دو زبان، باز هم آنان را به هر انگ و رنگی می آلایند: فرقه یا سکت، خرابکار یا تروریست، منزوی یا ایزوله، متعصب یا فناتیک، خشک اندیش یا دُگم، ماجراجو یا آنارشیست ...

با همۀ این احوال، این نسل شعله امید در دلش هنوز زنده و پر فروغ است و همچنان حامل همان مشعل و پرچمی است که از سه چهار دهۀ پیش در دست گرفته است. نسلی پاکباز و فداکار، مظلوم و مقاوم، رزمنده و بی باک، با آرمان «آزادی و آبادی» برای خلق و میهنش...

بخشی از این نسل همچون بذرهای ماندگار در جای جای میهن هرازگاهی سر بر میاورند، گر میگیرند و شعله ها می افروزند. بخش دیگر این نسل بطور متحد در کسوت یک ارتش آزادیبخش، در ناامن ترین و نامساعدترین و مرگبارترین منطقۀ زیست محیطی و ژئوپولیتیکی جهان امروز، در میان طوفان فتنه ها، همچنان پیشقراول و مشعل دار رهائی خلق محبوبشان هستند... بخش دیگری از این نسل آواره، در گوشه و کنار جهان بطور پراکنده در کانونها و نهادها و بنیادها و سایتها و انجمن ها و محافل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مختلف، همچون نوری در دوردست سوسو می زنند و گاه در همایش های تبعیدیان چشمها را خیره میکنند.

بله! سخن از نسل آرمانها و ارزشهاست، نسل امیدها و آرزوها، نسل وفا و ایمان، نسل پایداری تا فراسوی طاقت انسان، نسلی که متهم به هر اتهامی شد و ارتجاع و استعمار هر بلائی که خواستند و توانستند بر سرش آوردند.

راستی چرا؟ مگر گناه نسل ما چه بود؟!

بهرحال در تقدیر این نسل هر سرانجامی هم که باشد، بعنوان فردی متعلق به آن، با اطمینان و افتخار ادعا میکنم که نسلهای آینده در کنار همۀ مقدساتشان، هر چه که باشد، به این نسل و پایداری و وفاداریش سوگند خواهند خورد؛ نسلی که تسلیم نشد. تاریخ گواهی خواهد داد.
مینا انتظاری
تیرماه ۱۳۹۵َ

نصرالله: تمام منابع مالي حزب الله مانند موشك هايش از ايران تامين مي شود


بي بي سي فارسي ۴/۴/۹۵ : « حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، در يك سخنراني عمومي با اشاره به محدوديت هاي اخير مالي عليه اين گروه گفته است كه اين محدوديت ها تاثيري در وضعيت حزب الله ندارد چون تمام منابع مالي حزب الله نه از بانك ها بلكه از سوي ايران تامين مي شود.

خبرگزاري يونايتدپرس ۳/۴/۹۵ : به قلم خوزه ايناسيو فاريا José Inácio Faria

حقوق بشر در  ايران يك مشكل داخلي نيست
هفته پيش به همراه 270نفر از همكارانم در پارلمان اروپا، بيانيه اي را درمحكوميت نقض وحشيانه حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران، امضا كردم. ما از اتحاديه اروپا و دولت هاي غربي خواستار ”مشروط نمودن هر رابطه اي با ايران به پيشرفت مشخص در امر حقوق بشر و توقف اعدام ها شديم

ايران:احكام جنايتكارانه اعدام عليه ۳ زندانی سیاسی از هموطنان عرب و فراخوان براي نجات آنها


دژخيمان قضاييه فاشيسم ديني حاکم بر ایران سه زنداني جوان از هموطنان عرب از اهالي حميديه اهواز به نامهاي قیس عبیداوى، ٢۵ساله ليسانس حقوق، برادر ۲۰ساله اش احمد عبيداوي و پسر عموی آنها سجاد عبیداوی دانشجوی رشته حقوق را به اتهام آخوند ساخته «محاربه، افساد فی الارض» به اعدام محكوم كردند.

۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه

كاخ سفيد: ايران براي خريد هواپيما، هزاران سانتريفيوژ را از كار انداخت/تحريم هاي موشكي را تشديد مي كنيم

خبرگزاري فارس(رژيم) ۲/۴/۹۵ :  سخنگوي كاخ سفيد مي گويد آمريكا توانست تمايل دولت ايران براي خريد هواپيما را به اهرمي براي مجبور كردن تهران به دادن تعهدات هسته اي تبديل كند.
به گزارش گروه مانيتورينگ بين الملل خبرگزاري فارس ، جاش ارنست سخنگوي كاخ سفيد امشب در خصوص فروش 25ميليارد دلار هواپيماي بوئينگ به ايران و دليل تصميم دولت آمريكا به صدور مجوز اين فروش اشاره كرد.

سازمان همكاري اسلامي خواستار عدم دخالت در امور بحرين شد


سايت العربيه ۲/۴/۹۵ : دبيرخانه سازمان همكاري اسلامي بر لزوم جلوگيري از دخالت در امور داخلي بحرين تاكيد كرد. اين سازمان تاكيد كرد كه با خرسندي تمام اقدامات دولت پادشاهي بحرين جهت براقراري امنيت و حاكميت قانون را پيگيري مي كند.

آمار نوزادان فروخته شده در شكم مادر زياد است؛ فقر زنان را مجبور به فروش كودكان خود مي كند

خبرگزاري هرانا ۲۲/۴/۹۵ :  معاون امور زنان و خانواده تعداد نوزادان فروخته شده در شكم مادر را “زياد ”اعلام كرد. وي خاطرنشان كرد: “فقر اقتصادي، فقر فرهنگي، اعتياد، كارتن خوابي و ازدواج كودكان از جمله عواملي هستند كه مي تواند؛ باعث سوق دادن زنان به سمت فروش كودكان خود شود ”.

تجمع اعتراضي ايرانيان وعرب ها در پاريس عليه سفر ظريف

سايت العربيه نت ۲/۴/۹۵ : صدها تن از شهروندان ايراني و عرب امروز چهارشنبه در اعتراض به سفر وزير خارجه ايران محمد جواد ظريف به فرانسه در پاريس تجمع كردند و به ادامه اعدام ها، نقض حقوق بشر در ايران و دخالت هاي رژيم تهران در سوريه، عراق و ديگر كشورهاي منطقه اعتراض كردند.

۱۳۹۵ تیر ۲, چهارشنبه

هادی محسنی: ریزشها در حکومت – گسیختگی سیستم ولایت


ریزش ها، جدایی ها و پیوستنها. در نیروها، جریانات سیاسی و حکومت ها، متعارف و معمولی است. هرچند روال و قانونونمندیها، در گروهها، جریانات و حکومتها با هم تفاوتهای زیادی دارند.
در حکومتهای دموکراتیک، سیستم، جدا از حاکمان، ساختار مستقل خود را دارد و ریزشها و استعفاهاو ..., هرچند لطمات مقطعی خاص خود را دارد اما ساختار حکومت از هم نمی پاشد و سیستم راه خود را میتواند ادامه دهد؛ یعنی سیستم دموکراتیک قادر به جبران لطمات با تعویض روشها و شیوه های جدید با حزب و جریانات دیگر است. این ها و موارد دیگر دستاورد بشریت در نبرد با استبداد در طول تاریخ است. مهمترین شاخص این دستاوردهااهم جدایی دین از حکومت است

عزیز پاک‌نژاد:‌ در «بورژه» زنگ‌ها به صدا درمی‌آید و «انفعال» رنگ می‌بازد


مهاجرت اجباری مدافعان آزادی و برابری اجتماعی در ایران، بسیار طولانی‌مدت شده است. کسانی که به‌قصد ادامه مبارزه با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر کشورمان این رنج را به جان خریده‌اند و همچنان بر به کرسی نشاندن اعتقادات و اهداف انسانی خود پای می‌فشارند، کم تعداد نیستند. این لشگر بزرگ که از سی‌وچند سال پیش باهدف کمک به برقراری آزادی در ایران، بسیاری از نعمات مادی زندگی در غرب و شرق عالم را بر خود روا نداشته، در فرصت‌های مختلف و به اشکال گوناگون بنا به توان خود در این راه پرافتخار گام برداشته است. این حضور، چه کم‌رنگ و چه پررنگ، چه با و چه بی تشکیلات و نظم و انضباط، راهی طولانی را پیموده و در یک کنش و واکنش طبیعی، تجارب گران‌بهایی را برای جنبش مقاومت و نسل جدیدی که به این تجربه‌ها نیاز حیاتی دارد، به ارمغان آورده است.

۱۳۹۵ تیر ۱, سه‌شنبه

عزیز پاک‌نژاد:‌ در «بورژه» زنگ‌ها به صدا درمی‌آید و «انفعال» رنگ می‌بازد


عزیز پاک‌نژاد:‌ در «بورژه» زنگ‌ها به صدا درمی‌آید و «انفعال» رنگ می‌بازد


مهاجرت اجباری مدافعان آزادی و برابری اجتماعی در ایران، بسیار طولانی‌مدت شده است. کسانی که به‌قصد ادامه مبارزه با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر کشورمان این رنج را به جان خریده‌اند و همچنان بر به کرسی نشاندن اعتقادات و اهداف انسانی خود پای می‌فشارند، کم تعداد نیستند. این لشگر بزرگ که از سی‌وچند سال پیش باهدف کمک به برقراری آزادی در ایران، بسیاری از نعمات مادی زندگی در غرب و شرق عالم را بر خود روا نداشته، در فرصت‌های مختلف و به اشکال گوناگون بنا به توان خود در این راه پرافتخار گام برداشته است. این حضور، چه کم‌رنگ و چه پررنگ، چه با و چه بی تشکیلات و نظم و انضباط، راهی طولانی را پیموده و در یک کنش و واکنش طبیعی، تجارب گران‌بهایی را برای جنبش مقاومت و نسل جدیدی که به این تجربه‌ها نیاز حیاتی دارد، به ارمغان آورده است.
گردهمایی سالانه مقاومت ایران در پاریس، از جوانب مختلف اهمیت به سزایی در ارائه این تجارب دارد. تجمع انبوه و پرشکوه ایرانیان خارج کشور در پاریس، به‌راحتی تمامی تلاش‌های یک‌ساله رژیم و مزدوران رنگارنگ و دستگاه دیپلماسی آن برای خاموش کردن این «صدای رسا» را، خنثی می‌کند. رژیم یک سال تلاش می‌کند با هزینه‌های زیاد، «طرح» نابودی مجاهدین و شورای ملی مقاومت در خارج کشور را تکمیل کند، اما هر بار در اواسط تابستان، تودهنی محکم‌تری دریافت می‌کند. به‌خصوص وقتی شاهد است که این جبهه مقاومت پرشکوه، با ورود روزافزون نمایندگان خلق‌های تحت ستم منطقه و همچنین حضور آزادیخواهان از هر گوشه جهان و ابراز حمایت جدی بسیاری از مقامات بلندپایه کشورهای مختلف دنیا برای همبستگی با مردم ایران، به کیفیت و کمیت‌های جدیدی دست می‌یابد.

آلودگی‌ها و اظهار عجز و درماندگی کسانی که به جبهه رژیم اسباب‌کشی کرده و همراه با مزدوران رنگارنگ آن به‌صورت روزمره سعی در نفی ارزش‌های مبارزاتی دارند نیز، در مقابل شکوه و عظمت و زیبایی این همبستگی ملی، رنگ می‌بازد. این تجربه‌ای است که هرساله بیش‌ازپیش در برابر چشم تلاشگران آزادی قرار دارد.

یکی از علل بن بستهای داخلی رژیم برای مهار قطعی اعتراضات مردم در داخل کشور، در ابعادی قابل‌محاسبه، همین نمایش پر غرور ملی و میهنی در پاریس است. زنان و جوانان داخل کشور با دیدن این همبستگی جهانی با مردم ایران، شعله‌های خشم و کینه خود به رژیم سرکوبگر آخوندی را دامنه وسیع‌تری می‌بخشند.

در این گردهمایی، به شهادت بسیاری از شرکت‌کنندگان، دریایی از محبت و انسانیت، در بستر مبارزه‌ای خونین و سهمگین با سمبل‌های تباهی و بربریت در هرکجای دنیا، به نرمی در وجود انسان‌های فداکار، روان می‌شود. و این آن چیزی است که در این دنیای آشفته، جایگزینی ندارد. «انفعال» رنگ می‌بازد و تلاش و امید به پیروزی برای زمانی طولانی جای آن را می‌گیرد.

نقطه کلیدی و درس ماندگار در این میان برای کسانی که طوفان‌های سهمگین را درنوردیده و با غرور به این راه ادامه می‌دهند، در اساس «شعله‌ور» نگاه‌داشتن امید به پیروزی در این تلاش بزرگ انسانی و اخلاقی برای رهایی مردم از قید انحطاط حاکم بر ایران است. این آن کاری است که مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران سال‌هاست، با برگزاری این گردهمایی بزرگ انجام می‌دهد.

بعد از خنثی شدن یک کودتای گسترده «استعماری» که قصد نابودی مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران را داشت و مفتضحانه شکست خورد، زنگ آغاز این «بدعت» استثنایی توسط سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران در «پاریس» نواخته شد و تا امروز باشکوه هرچه بیشتر ادامه یافته است. این زنگ پرطنین، برای مردم ایران نشانگر پایداری و مقاومت و برای رژیم حاکم بر ایران نشانه شکست تلاش‌هایش برای قطع کردن آن است.

هرساله در حوالی ماه‌های ژوئن و ژوئیه، جنب‌وجوش دوستداران مقاومت و بخصوص زنان و جوانان ایرانی در خارج کشور، در پاریس، چشم‌ها را خیره می‌کند. دیدن چهره‌های مصمم نوجوانان و نسلی که با هزار امید به میدان نبرد با رژیم ددمنش آخوندها گام نهاده‌اند، اشک خوشحالی و امید را به چشم نسل قدیمی‌تر می‌نشاند.

یکی از بخش‌های مهم این گردهمایی سالانه، سخنرانی «مریم رجوی» به‌عنوان سمبل مقاومت ایران است که همزمان و به گستردگی در نقاط مختلف دنیا، دنبال می‌شود. در این سخنرانی خانم رجوی گزارش کاملی از پیشرفت‌های مقاومت و موفقیت‌های داخلی و بین‌المللی آن را ارائه می‌دهد. سختی و موانع اساسی بر سر راه این مبارزه بی‌امان و راه‌های ممکن مقابله با آن‌ها را به زبان ساده و روشن‌بیان می‌کند. این سخنرانی مهم، نقشه راهی را برای آینده ترسیم می‌کند که باید سرمشق مبارزین و بخصوص زنان و جوانان رزمنده و فعال در داخل کشور قرار گیرد. در این سخنرانی معمولاً خطوطی ترسیم می‌شود که در صورت اجرا، بن بستهای رژیم را به کلافی سردرگم برای آن تبدیل می‌کند. افشای طرح‌ها و توطئه‌های رژیم در ایران و منطقه خاورمیانه و سراسر جهان، قسمتی دیگر از این سخنرانی را تشکیل می‌دهد. این کار البته با اخطار به دشمنان آزادی و شرکای تجاری رژیم در محافل قدرت و ثروت، تکمیل می‌شود و ترفندهای آن‌ها در یاری‌رساندن به بدترین دشمن آزادی و حقوق بشر را افشاء می‌کند. به همین دلیل این سخنرانی، از اهمیت «تاکتیکی» مهمی در چنین مقاطعی از رزم مردم ایران با رژیم آخوندها برخوردار است.

با امید به شرکت هرچه گسترده‌تر هم‌وطنان و آزادیخواهان در سراسر جهان در این گردهمایی بزرگ، بی‌صبرانه منتظر دیدار یاران هستیم.

۱۳۹۵ خرداد ۳۱, دوشنبه

بيانية 270 نماينده پارلمان اروپا درآستانه گردهمايي بزرگ مقاومت ايران درپاريس


بيش از 270 نفر از اعضاي پارلمان اروپا به اتحاديه اروپا و کشورهاي عضو فراخوان ميدهند تا روابط بيشتر با رژيم ايران را مشروط به “یک پيشرفت روشن در زمينه حقوق بشر و توقف اعدام ها کنند.” در یک بيانيه که توسط دفتر ژرارد دپره، عضو پارلمان اروپا از بلژيک و رئيس كميته دوستان ايران آزاد در پارلمان اروپا انتشار يافت، بيش از 270 تن از اعضاي پارلمان اروپا اصلاحات دمکراتيک در ايران را مورد سوال قرار دادند.

فراخوان به تضمين امنيت مجاهدان اشرفي در ليبرتي،حمایت ازبرنامه مریم رجوی

رم: بيانية اكثريت پارلمان ايتاليا در آستانة گردهمايي بزرگ مقاومت ايران در پاريس

بر خلاف بسیاری انتظارات كه رژیم ایران پس از توافق اتمي رژيم ايران راه اعتدال در پيش ميگيرد،

جنجال بر سر "مدرك تقلبي ليسانس" اردوغان

سايت راديو آلمان ۲۹/۳/۹۵ :  مخالفان رجب طيب اردوغان، رئيس جمهور تركيه، مي گويند مدرك ليسانس او در رشته ي اقتصاد و مديريت كه در سال ۱۹۸۱ صادر شده، "جعلي" است. چون دانشگاهي كه اين گواهي را تاييد كرده، تازه در سال ۱۹۸۲ تاسيس شده است.

فرزندان تحصيل كرده سربار پدرها شدند

خبرگزاري تسنيم(رژيم) ۳۰/۳/۹۵ : يحيي آل اسحاق اقتصاددان يكي از ريشه هاي اصلي معضل بيكاري را تخصيص غلط منابع دانست و با اعلام اينكه منابع بانك ها قفل شده، الگوهاي بكار گرفته شده در اقتصاد در سي و چند سال اخير را يكي از عوامل ركود و بيكاري ارزيابي كرد.

۱۳۹۵ خرداد ۳۰, یکشنبه

تضعيف حمايت از روحاني با افشاي حقوق هاي نجومي مديران

سايت صداي آمريكا ۲۸/۳/۹۵ :دولت روحاني در پي انتشار گزارش هاي حقوق هاي نجومي، تحقيقاتي را آغاز كرد.
افشاي پرداخت حقوق هاي نجومي به مقامات ارشد دولتي جمهوري اسلامي ايران، مردم را خشمگين ساخته است، و حمايت عمومي از حسن روحاني را در حالي كه براي انتخاب دوباره در سال آينده آماده مي شود، ضعيف مي كند.

فعال كارگري زنداني: رويكرد دولت روحاني به اعتراضات كارگري امنيتي است

بي بي سي فارسي ۲۸/۳/۹۵ : « جعفر عظيم زاده، فعال كارگري كه بنا به گزارش ها حدود دو ماه است در زندان در اعتصاب غذا به سر مي برد، با انتشار نامه سرگشاده اي گفته دولت حسن روحاني و مقام هاي وزارت كار در برخورد با كارگران معترض و فعالان سنديكايي نقش داشته اند و گفته رويكرد دولت به اعتراضات صنفي "امنيتي و سياسي" بوده است.

۱۳۹۵ خرداد ۲۸, جمعه

ضرب و شتم و بازداشت ٣٠ كاميون دار معترض در بوشهر


سايت هرانا ۲۶/۳/۹۵ : با كارشكني مسوولان حمل و نقل در بوشهر مطالبات كاميونداران معترض با باتوم پاسخ داده شد و رانندگان را بازداشت كردند.
به گزارش خبرگزاري هرانا به نقل از بسيج نيوز، سيد منصور صفاييان يكي از كاميونداران معترض، اظهار داشت: “بعد از اعتصاب و تجمع رانندگان كاميون در بوشهر كه در راستاي كسب عدالت اجتماعي و قانون مداري بوده است نه تنها به مطالبات كاميونداران پاسخي داده نشد بلكه با رفتارهاي غير شايسته اي مواجه گرديدند ”

شش زنداني سياسي و امنيتي كه در اعتصاب غذا بسر مي برند

سايت هرانا ۲۶/۳/۹۵ : اعتصاب غذاي دست كم شش زنداني عقيدتي و امنيتي از جمله احسان مازندراني، جعفر عظيم زاده، رسول رضوي، محمد عبدالهي، شهرام پورمنصوري و ايوب اسدي در زندان هاي مختلف در اعتراض به وضعيت شان همچنان ادامه دارد. در اين ميان وضعيت جسماني تعدادي از آنان از جمله احسان مازندراني، رسول رضوي و جعفر عظيم زاده نامناسب گزارش مي شود