تجمع دانشجویان در اعتراض به سرکوب ـ عکس از آرشیو
.دیدارهای کسل کننده خامنهای با ایادی، مزدوران و حامیانش در بخشهای مختلف جامعه، این حسن را دارد که نشان میدهد که او همچنان بر سر نابودی ایران و ایرانی، پافشاری میکند و مستمراً درب فاشیسم دینی بر پاشنه غارت و سرکوب سرمایههای ملی میچرخد. آخرین نمونه آن نیز دیدار با دانشجویان گزینش شده و مهرههای جاسوس و خبرچین دانشگاهها است. اصلیترین رهنمود «آقا» هم همانی است که خمینی دجال هر بار و به همه عواملش یادآوری مؤکد میکرد و اینکه در پیرامونتان بهدنبال کسب خبر و اطلاعات از مخالف و دگراندیش و منتقد نظام باشید: «... به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد. در دانشگاه چه میگذرد؟ در کلاسها چه میگذرد؟ در پایاننامهها چه میگذرد؟... به بنده خبرهایی میرسد ــ خبرهای معتبر و موثق ــ که سر کلاس، بیرون کلاس تلاش میشود دانشجو در این جهت حرکت بکند؛ خب چه کسی باید در مقابل این بایستد؟ نیروی امنیتی؟ شما باید در این قضیه فعال بشوید؛ شما باید نگذارید...»
پس از ارائه درس خبرچینی و سرکوب غیرخودیها، نوبت به توصیههای بیمحتوا و همیشگی در باب تربیت عالم و تولید علم و جهتگیریهای اسلامی رسید که ملالانگیزترین حرفهایش بود اما آنجا که میخواست پز عدالت طلبی و اجرای آن در ۴۰ساله حاکمیت ولایت مطلقه فقیه بدهد، الکنتر و بیرمقتر و بیدستاوردتر از پیش، حرف زد: «عدالت یعنی «نفی فاصلهٔ طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی». همهٔ فرصتها بایستی بالسویه در دسترس مردم قرار داده بشود؛ امتیاز استفادهٔ از فرصتها، ظلم است، خلاف عدالت است».
صدور عدالت به اوکراین و غزه!
جالب اینکه میخواهد عدالت موجود در ایران را به اقصی نقاط دنیا هم صادر کند! اما از بخت بد دجال وقتی میخواهد نمونه بیاورد به سراغ اسباب کار جنگافروزیها و صدور تروریسم میرود: «در مورد ارائهٔ الگو به دنیا، شما امروز دارید آنها را به چشم میبینید. خیلی از این حوادثی که در سطح منطقه و در سطح دنیا شما را به هیجان میآورد و به آنها افتخار میکنید، مربوط به کشور شما است، مربوط به جامعهٔ شما و به انقلاب شما است». ! یعنی صدور بمب و موشک و مزدور و آدمکش از اوکراین تا غزه و سوریه و عراق همان عدالتی است که مورد نظر فاشیسم دینی است.
اما بد نیست به کمک خامنهای بیاییم و چند فقره از عدالت در ایران را نشان دهیم. از بازنشستگان فقیر شده که سفره خالی در خیابان پهن میکنند، عبور کنیم! از کودکان زبالهگرد و مادران کهنسال دست فروش بگذریم! دستمزدی به اندازه یک هفته کارگران را نادیده بگیریم! سیل فرار نخبههای کشور برای زندگی معمولی در گوشهیی از جهان را ناچیز بدانیم!... اما خوب است به نظر و یافتههای کارشناسان خودی و ناخودی در امر عدالت اقتصادی و زیست شرافتمندانه در مدتی که خامنهای و مافیای حامیاش، مشغول چپاول هست و نیست منابع کشور هستند نگاهی بیاندازیم.
اجرای عدالت خامنهای در «ام القرا»
مسعود نیلی از اقتصاددان ارشد نظام میگوید: «وقتی سیاستگذاری در یک کشور بهطور جامع، سیستماتیک و طی سالیان متمادی تصمیمات نادرست میگیرد، هر یک ساعت و یک روزی که انجام اصلاحات جامع به تعویق بیفتد، با سرعتی بیشتر به بحران و فاجعه نزدیکتر میشود» (اعتماد۱۶فروردین۱۴۰۳).
او از باندها و مافیای حاکم تحتامر خامنهای با عنوان «ذینفعان» نام میبرد. ذینفعان رانتی؛ کسانی که بتوانند در نظام چندنرخی ارز، دسترسی به ارز ارزان داشته باشند و بهطور همزمان وامهای بانکی ارزان قیمت دریافت کنند، در بازارهای چندقیمتی، به منابع محدود دسترسی نامحدود داشته باشند، بتوانند بدون آن که هزینهای کرده باشند، منابع خام و طبیعی کشور را صادر و درآمدهای بادآورده کسب کرده و بهطور دلخواه آن را مصرف کنند و به ثروتهای افسانهای دست پیدا کنند.
به میزان فقر و فلاکت در ایران خامنهای زده نگاه کنیم، رئیس سابق مرکز پژوهشهای تأمین اجتماعی میگوید: «طی یک دهه اخیر جمعیت زیر خط فقر دوبرابر و شاغلین زیر خط فقر ۵ برابر شدند. بین سال ۹۸ تا ۱۴۰۰ در دوره کرونا، جمعیت زیر خط فقر مطلق کشور، از ۱۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافت. تعداد افراد زیر خط فقر ما در مدت کمتر از چهار سال به دو برابر افزایش پیدا کرد» (ایلنا۱۸فروردین۱۴۰۳). یعنی حتی داشتن شغل هم ایرانیان تحت ستم آخوندهای دینفروش را از نکبت فقر نجات نمیدهد.
فرشاد مومنی اقتصاددان نیز وضعیت معیشت مردم ایران را بحرانی توصیف کرده و گفته بود: «۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و ۴۰ درصد دیگر نیز با روشهای فعلی تعیین دستمزد، در آستانه سقوط به زیر خط فقر قرار دارند» (اکو نگار ـ ۲۳اسفند۱۴۰۳).
مرکز پژوهشهای مجلس آخوندی نیز سال گذشته مجبور به اعتراف شد: «طی یک دهه نرخ فقر در کشور از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است که با در نظر گرفتن جمعیت ۸۶ میلیونی بیش از ۳۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند» (بهار ـ ۲۸خرداد۱۴۰۲).
به زبان سادهای که خامنهای و خبرچینان دانشجونما بفهمند و طبق همان گزارش: «امروز جمعیتی بالغ بر ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در کشور دچار فقر مطلق هستند به عبارت سادهتر، نزدیک به ده میلیون نفر از تأمین سادهترین نیازهای خوراکی و مسکن، ناتوانند و نمیتوانند کالری مورد نیاز برای زندگی روزانه را به دست آورند» (ایلنا ـ ۲۹خرداد۱۴۰۲)
یعنی یک خانواده حتی با دو نفر شاغل قادر به تأمین نیازهای ساده زندگی از جمله خوراک، مسکن و آموزش هستند؟ و آیا اصولاً با کارِ دستمزدی میشود یک زندگی معمولی را اداره کرد؟
به جای نظریه پردازی، به «مداحی عدالت» پرداختهایم!
سخن آخر را از زبان یکی از مهرههای اطلاعاتی رژیم آخوندی بشنویم که یک پایش در دانشگاه و پای دیگرش در محافل سرکوب است. اما پاسخ خامنهای را در سالهای گذشته اینچنین داده بود. محمد صادق کوشکی مدرس حکومتی دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی در چرایی وجود چالش درباره عدالت اجتماعی در کشور گفت: «هنوز هم که هنوز است ما نظریه عدالت مبتنی بر انقلاب اسلام و مکتب قرآن را کشف و استخراج نکردهایم. از این منظر بهتر است گفته شود بیشتر از «نظریه عدالت»، به «مداحی عدالت» پرداخته ایم. به همین دلیل ما در راهحل وصول به عدالت اجتماعی محصول و خروجی قابل توجهی نداشتهایم» (الف۵شهریور۱۴۰۱)
مضحک آن که وقتی پرسیده میشود، پس خمینی و خامنهای چه کاری در این زمینه کردهاند، میگوید: «در مورد امام خمینی یا رهبری شاید سؤال شود که ایشان چه طور؟ آیا رهبر جامعه نباید نظریه عدالت ارائه دهد؟ در این باره باید بگویم، شأن امام، رهبری و امامت امت و مردم است. رهبر جامعه وقت و انرژی خود را باید صرف این مهم بکند، اما نظریهپردازی و تولید علم و نظریه به عهده امام و رهبر جامعه نیست. این مهم وظیفه عالمان و متفکران است...»
بنابراین بهتر است دانشجویان مزدور، به همان کنترل و خبرچینی از کلاس و دانشگاه بپردازند و وقت خامنهای را نگیرند تا برای صدور ارتجاع و تروریسم و سرکوب و غارت ملت ایران فرصت داشته باشد!