۱۴۰۲ شهریور ۳۱, جمعه

رادیکالیسم کانون‌های شورشی، اقتضای این مرحله قیام


                             کانونهای شورشی

رژیم سرکوبگر ولایت فقیه در ۲۵شهریور طوری دستگاه سرکوبش را چیده بود که برق از سر ریزشی‌های خودش هم پرید و نوشتند که «اگر کشور بیگانه‌ای، تهران و ایران را اشغال نظامی کرده بود، این همه نیرو نمی‌توانست در خیابان‌ها قرار دهد، تا به مردم بخواهد ثابت کند کشور تان اشغال شده، مقاومت بیهوده است!» (رحیم قمیشی، کانال سحام‌نیوز)

اما نتیجه باز هم خیزش‌های گسترده و پراکنده در اقصا نقاط میهن بود. تنها دو خبر درزکرده از رسانه‌های حکومتی ما را از هر توضیح اضافی بی‌نیاز می‌کند:

۱- ایرنا، رسانه‌ٔ دولت رئیسی، روز ۲۶شهریور اعتراف کرد که در تهران «در برخی مناطق هم‌چون اطراف دانشگاه تهران، چهارراه ولیعصر و میدان انقلاب... محله‌های خیابانهای شریعتی، ستارخان، فلکه دوم صادقیه» جوانان معترض تجمع کرده بودند. حال اگر «نقاطی از شرق و البته شمال تهران» را هم به مجموعه محلات مذکور اضافه کنیم بخشی از فضای ملتهب و آماده انفجار در تهران مشخص می‌شود.

۲- مشرق نیوز وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران از دستگیری ۱۶۰نفر در تهران خبر داد. هم‌چنین سرکرده انتظامی آذربایجان غربی نیز گفت: «۱۳۷نفر از عوامل تشویش اذهان عمومی در فضای مجازی استان شناسایی و دستگیر شدند»...

سایت حکومتی بهارنیوز ۳۰شهریور نیز خبر از دستگیری ۶۰۰زن فقط در تهران (روز ۲۵شهریور در سالگرد قیام) داد.

آینده قیام با رادیکالیسم بیشتر

با مجموعه حوادث یک‌سالگی قیام، بار دیگر ثابت شد که نظام پابه‌گور ولایت مطلقاً نخواهد توانست از شعله‌های دوباره اعتراضات جلوگیری‌کند چرا که تمام بحران‌هایی که در جامعه وجود داشته و سرمنشأ بروز خیزش مردم بوده، کماکان با شدت خیلی بیشتری ادامه دارد. هم‌چنین مشخص شد ایجاد تظاهرات «میلیونی» در زیر موج وحشی سرکوب، توهمی بیش نیست.

اما خوشبختانه مسیر آزادی و تکامل هیچ‌وقت بسته نیست. به‌خصوص که حافظهٔ تاریخی خلق ما سرشار از تجربه‌هاست. در کوران استبداد قاجاری هم که مظفرالدین شاه زیر بار مشروطه نمی‌رفت امثال علی مسیو در تبریز «دسته مجاهدان را پدید آورده و خود یک انجمن نهانی به نام مرکز غیبی برپا کردند که رشته کارهای دسته را در دست خود داشت» (۱) قبل از ۳۰خرداد ۶۰ هم که خمینی با حذف بنی‌صدر حاکمیتش را یک‌دست کرده بود و دیگر حتی اعلامیه نمی‌شد پخش کرد مشخص بود که باید شکل مبارزه را تغییر داد. در نهایت و پس از اتمام حجت، این سلاح و آتش بود که مسیر را باز کرد و مقاومت ادامه یافت. اکنون نیز، نیاز به «آتش» و برخورد «قهرآمیز» هر روز ضرورت خود را بیشتر نشان می‌دهد. اگر آمار تهاجم به مراکز حکومتی و مجازات پاسداران بیانگر گرایش جوانان به سلاح است و پاسدار رادان اعتراف می‌کند که در پنج ماه اول سال حداقل ۴۰نفر از گزمه‌هایش به دست جوانان کیفر یافته‌اند، پس جامعه هم به همین نتیجه رسیده و قیام به سوی رادیکالیسم بیشتر با سازمان‌یافتگی بیشتر و کانون‌های شورشی پیش می‌رود. کانون‌هایی که اصالت دارند و پشت هیچ مناسبت خاص یا فراخوانی نمی‌مانند و در آماده‌باش صد در صد نظام هم (در سالگرد قیام)، با «۴۱۴پراتیک انقلابی در تهران و ۴۰شهر دیگر» قیام را تداوم می‌بخشند.

بنابراین، مسیر آینده و خلق و قیام مشخص است و «اشکال عالی‌تر مبارزه» با گسترش کانون‌های شورشی و شعارهای آنها که می‌گویند «سلاح به دست می‌گیریم، ایرانو پس می‌گیریم» در راه است. رهبر مقاومت جزییات بیشتری از این آینده‌ٔ تابناک را ترسیم کرده است: «اقتضای این مرحله همان اَشکال عالی‌تر مبارزه و شورشگری برای شکستن دور تسلسل در دایره محدود است... در رویارویی با دشمن، کوکتل جواب جوانان شورشی و توده مردم به گله‌های پیاده و موتوری و زرهپوش‌های دشمن است».

پانوشت:

(۱) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص ۳۹۱