اجلاس شورای ملی مقاومت ایران در چهل و دومین سالگرد تأسیس شورا
اجلاس شورای ملی مقاومت ایران
در چهل و دومین سالگرد تأسیس شورا
قسمت اول
اجلاس شورای ملی مقاومت ایران – ۱۵ و ۱۶ تیر ۱۴۰۲
سخنرانی خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران
مهناز سلیمیان-دبیر ارشد شورای ملی مقاومت
با تشکر از شما. من سلام و درود میفرستم به شما و به همه اعضای شورای ملی مقاومت. و همچنین یاران و ناظرینی که در این جلسه شرکت دارند. و همچنین برگزاری پیروزمند و خیرهکننده این کهکشان رو. چه تظاهرات چه. اجلاسهایی که در این چند روزه بود. به همه دستاندرکاران و یاران این مقاومت تبریک میگم.
همانطور که الآن داشتن توضیح میدادن واقعاً ناممکن رو ممکن کرد در این اجلاس شورا از فرصت استفاده میکنیم که صحبت دوستان را بشنویم. همچنین گزارشاتی داریم از فعالیتهای داخل کشور کانونها. گزارشی از نمایندگی شورا در آمریکا و همچنین کمیسیون خارجه و کمیسیون قضایی. انشاالله که این جلسه با تلاش جمعی و رعایت زمانبندیها بهخوبی برگزار بشه تعدادی از دوستان از قبل اجازه گرفتند که صحبت بکنند.
از آقای فیلابی درخواست میکنم که صحبتشون رو شروع بکنند بفرمایید
پهلوان مسلم اسکندر فیلابی-قهرمان کشتی ایران-صاحب بازوبند پهلوانی و مسئول کمیسیون ورزش
خانم رجوی
گرمترین سپاس و درود بر شما که امسال واقعاً شاهکار کردید، و کهکشان کهکشانهارا خلق نمودید.
آنهم در میان طوفانی از توطئهها، نا جوانمردیها، انواع و اقسام مارکها و اتهامات به مقاومتی که تنها جرمش این است که مقابل آخوندها حاضر نیست سرخم کند.
با سپاس از مسعود و شما و تمام شیرزنان و دلاورمردان اشرف۳ و یاران اشرفنشان و همرزمانمان در شورای ملی مقاومت ایران.
شماها یادگار قهرمانان ملی و میهنی ایران و تضمین کننده استقلال و آزادی ایران عزیز ما هستید.
امسال تظاهرات ما در این کهکشان بسیار تاریخی بود،
ارتجاع و استعمار با نقشههای شومشان میخواستند مانع از برگزاری این کهکشان شوند.
تا اعلام کنند هر مقاومتی را با سازش و فروش منابع ایران و تهدید تروریستی میتوانند منکوب کنند.
تا اعلام کنند که کسی را یارای مقابله با آنها نیست، میخواستند با جلوگیری از برگزاری تظاهرات اقتدار پوشالی خودشان را به رخ مردم ایران بکشند. ولی شما با فداکاری با رهبری خودتان و با تلاش خستگیناپذیر همه توطئهها را بر سر رژیم خراب کردید واقعاً دست مریزاد.
ما به شما و رهبری شما افتخار میکنیم، من امروز حرف مسعود رو بهتر درک میکنم که چرا هنگام انتخاب شما گفت ما به سمت دشمن یک موشک استراتژیک فرستادیم.
ایرانزمین با وجود شما و مسعود به آزادی و آبادی میرسد.
کسی که در سختترین شرایط در فضای ناامیدیها چنین امیدهایی خلق میکند، میتواند میهن و مردم محنتزده ایران را با وجود همه تخریبهایی که آخوندها کردهاند آباد نماید.
این تظاهرات که باید گفت بزرگترین تظاهرات ما بود جمعیتش نه تنها در میدان ووبان بلکه در تمام خیابانهای وصل به این میدان موج میزد، و هر ناظری را به شگفتی میانداخت.
سنگاندازی برای جلوگیری از برگزاری این تظاهرات نتوانست ذرهیی خلل درعزم شرکتکنندگان ایجاد کند.
هواداران این مقاومت در مکتب رهبرانشان هر کدام به تنهایی یک مبارز بینظیر هستند، که تحت هیچ شرایطی از براندازی رژیم منحوس کوتاه نمیآیند.
خانم رجوی!
تظاهراتی که امسال در پاریس داشتیم علاوه براینکه شیخ را هدف قرار داده بود، همزمان افشاگر شاهپرستان و بچهشاه هم بود. همانها که از ایجاد موانع برای این مقاومت اظهار خوشحالی میکردند، و به این وسیله ماهیت ضد ملی و ضدایرانی خودشان را خوب نشان دادند، بهراستی اینروزها که اشرف سه هم در معرض توطئهها قرار داشت، مواضع همه اشخاص و گروهها نشان میداد کدام در جبهه خلق هستند و کدام ضدخلق.
اشرف سه که مرکز شیرزنان و جوانمردان ایرانی است باز هم معیار مرزبندی بین حق و باطل است.
در پایان اجازه میخواهم یاد دکتر هزارخانی عزیز همرزم فقیدمان را که تا پایان عمرهمواره بر سر عهد و پیمانش با شما و مسعود بود گرامی بدارم. استحکام او در مواضع شورایی بهخصوص علیه شیخ و شاه برای ما الگویی بود. یادش گرامی باد. و با تشکر از شما
مهدی سامع - مسئول کمیسیون صنایع، سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
اعضای محترم شورای ملی مقاومت ایران، خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، دوستان عزیز.
در ابتدا درود میفرستم به زنان و مردان سرزمین آفتاب و باد که طی نزدیک به ۱۰ماه شورانگیزترین حماسهها را آفریدند.
با درود فراوان به جوانان شورشگر و زنان قهرمان که پیشتاز قیامهای جاری بودند.
ادای احترام میکنم به خانواده شهیدان و درود میفرستم به زندانیان سیاسی.
گرامی میدارم یاد و نام شهیدان انقلاب رهاییبخش مردم ایران و بهویژه به شهیدان انقلاب جاری و بهخصوص فرمانده افشین.
دوستان عزیز، خواهران برادران، رفقای گرامی
اجلاس کنونی یکی از سیاسیترین جلساتی است که طی یک سال گذشته در گوشه کنار جهان برگزار شده، اما من میخواهم چند کلمه حرف غیرسیاسی بزنم.
من کشوری را سراغ ندارم که انباشت تضادها، چالشها و گسلها در آن به میزانی باشد که در ایران کنونی وجود دارد.
اگر دوستان و رفقا و خواهران و برادران سراغ دارند مرا آگاه کنند.
از میان انبوه تضادها من پنج نکته غیرسیاسی، اجتماعی البته میشمارم که در همین لحظه نیز ابر بحرانند.
۱-بیکاری
از میان جمعیت ۸۰میلیونی ایران تنها ۲۲میلیون کار میکنند.
۲-آب
سرزمین آفتاب و باد از خشکسالی رنج میبرد.
۳- اختلاف طبقاتی
کمسابقهترین و یا بهجرأت باید گفت بیسابقهترین اختلاف طبقاتی در طول تمام تاریخ ایران اکنون در ایران وجود دارد.
۴ -نقدینگی و به تبع آن تورم که زندگی مردم را به فلاکت کشیده
و پنجم حجاب اجباری.
این پنج چالش، پنج بحران، زندگی اکثریت مردم ایران را با خود به نوعی درگیر کردهاند.
من از تبعیضهای مذهبی، تبعیض جنسیتی، تبعیض ملی، از فقدان آزادیها، از زندانیان سیاسی، از کشتارها حرفی نزدم تا موضوع را در محدودهای که میخواهم نتیجه بگیرم تنظیم کنم.
من از این صحبت میخوام نتیجه بگیرم اگر حکومت ایران به تمام خواستههای قدرتهای خارجی تن بدهد، و اگر قدرتهای خارجی به تمام خواستههای رژیم تن دهند، هرگز نمیتوانند شرایط انقلابی کشور ما را تغییر دهند.
اینها پایههایی است که کشور ما را در آستانه نه انقلاب که پیروزی انقلاب قرار داده.
این بحرانها هر یک راهحلهایی دارد که نه از عهده رژیم برمیآید و نه میتواند با تزریق پول حل شود.
خطاب به ایران پرستان و اسلام پناهانی که منتهای لطفشان در مورد مردم ایران فقیر پروری و دادن چند روز نذر به مردم ایران است، باید گفت که بیدار باشید و یا باید گفت که بخوابید آرام.
خامنهای دارد کشور را ویران میکند و نه کردستان، نه لرستان، نه بلوچستان و نه آذربایجان و نه خوزستان، که اصفهان نیمی از آن در حال نابودی است.
دچار پریشانی نشوید ایران یک جنبه لیوان خالیش بود که گفتم، اما لیوان یک قسمت پر هم داره قسمت پرش را من در روز شنبه یکم ژوئیه در پاریس دیدم.
برگزار کنندگان مراسم ما همیشه میدونند که من نافرمانم حرفهای اونا رو گوش نمیکنم، ومعمولاً در جایی که باید باشم نیستم، و در روز شنبه هم همینطور بود.
میگشتم البته این بهخاطر هوا و هوس نبود این بهخاطر نیازی بود که من دارم که بدونم چه خبر هست.
به هرحال در میان جمعیت بودم گویی که گردانهایی از جنگ برگشتند پیروز و احساس خستگی نمیکردند، نمیدونم چرا؟
و میگفتند، میخندیدند، میرقصیدند حرفهای مختلف میزدند برای من تعجبآور بود میدونستم خوب بهرحال شادند، میدونستم که خب شرکت میکنند پرشورند، شعار میدند، ولی این عدمخستگیشون او نهم در یک چنین پیکاری برای من تعجبآور بود.
حرفهای زیادی میزدند که ما پیروز میشیم یاد دوتا رویداد افتادم وقتیکه فیدل کاسترو و چه گوارا در کوههای سیراماستارا رسیدن به آن مرکز امن، فیدل گفت که ما پیروز شدیم.
بعد گفتند چهطوری پیروز شدیم ما حالا به کوه اومدیم اینجا گفت نه همینکه اراده کردیم و این قله را فتح کردیم پیروز شدیم.
و روزی که لنین را از دانشگاه قازان یا کازان اخراج کردند اون ژاندارمی که دم در بود بهش گفت که جوان با مشت به دیوار میکوبی. گفت میدانم اما دیوار پوسیده است و خواهد ریخت.
دوستان عزیز، خواهران، برادران، رفقا من اونجا مزمزه میکردم یعنی در تظاهرات که یک حرفی رو بزنم ولی دیدم شاید جالب نباشه ولی اینجا میگم.
میخواستم اونجا بگم موفق شدیم پیروز شدیم اما شرایط سخته و شب دراز است و البته قلندر بیدار. موفق باشید