۱۴۰۲ خرداد ۱۸, پنجشنبه

هنر تشکیلات در روند سرنگونی


                     مثلث اجبار...هنر تشکیلات

یکی از نشانه‌های حتمیت سرنگونی گریز ناپذیر دیکتاتوری آخوندی و تغییر در ایران، این است که پاسخ (و امید) اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران به راه‌حل اساسی مشکلات کشور، در «رفتن آخوندها» یا همان واژهٔ آشنای سرنگونی متبلور می‌شود.

شاید اکنون و پس از قیامهای متعدد مردمی و جنبش خاموشی ناپذیر آزادیخواهانه‌ٔ جوانان از یک‌سو و جنایات و فساد افسار گسیخته‌ٔ حکومت آخوندی از سوی دیگر، به نظر بسیاری این موضوع بدیهی بیاید که «تنها راه‌حل سرنگونی است»؛ چه بسا این اندیشه را یک دانش «پیش پا افتاده» ارزیابی کنند؛ اما واقعیت این است که برای رسیدن «اکثریت» یک جامعه به چنین نتیجه‌ای، راهی سخت دشوار و ناهموار پیموده شده است. چه خون‌ها و جانهایی که در مسیر مبارزه هدیه‌ٔ درخت آزادی شده است؛ چه عمرها درازی که برای آن صرف شده و چه رنج و شکنج‌های فراوانی که به جانها خریده شده تا فرهنگ «سرنگونی» و «براندازی» از اندیشه و گفتمان نخبگان سیاسی-مبارزاتی به‌صورت مسأله‌یی اجتماعی و عمومی تبدیل شود...

جعبه ابزار سرنگونی

اکنون که «ضرورت» براندازی این حکومت (به جای بیراهه‌های اصلاحات قلابی و دل بستن به تغییرات خودبه‌خودی و انقلاب‌های نیم‌بند مخملی و رنگی) به یک قطعیت اجتماعی تبدیل شده؛ پرسشی اساسی خودنمایی می‌کند: «ابزار ضروری سرنگونی که جوانان قیام‌آفرین و فرزندان میهن به آن نیاز انکارناپذیر دارند، کدامند؟!»

این پرسش برای هر کسی با هر گونه اعتقادات و تمایلات سیاسی اجتماعی، اگر به‌طور جدی خواهان سرنگون شدن حکومت فاشیست مذهبی آخوندها باشد، یک پیش‌نیاز گریز ناپذیر است که باید پاسخی برای آن بیابد تا نقشه‌ٔ راه پیش رویش را روشن کند.

طبیعی است که در پاسخ به انبوهی از پدیده‌ها اشاره خواهد شد؛ پدیده‌هایی که واقعاً هم ضروری هستند؛ اما کوله‌باری که بر دوش یک کوهنورد قرار دارد، محدودیت‌هایی هم دارد و باید واقع بین بود. یک تکنیسین برق یا لوله‌کش آب هم همواره تمامی ابزار خود را نمی‌تواند در کیف یا جعبه ابزار کوچک‌اش بگذارد و با خود حمل کند. اولویت بندی‌هایی وجود دارد که باید هر چه ژرف‌تر و به نیکی به آنها اندیشید.

برخی از این ابزار را بدون اولویت نام ببریم: «نیروی انسانی، سنگ، دانش و اطلاعات از دشمن، صبر و استقامت، سلاح، سنگ، پوشش مناسب، تلفن همراه، فندک، دستمال آغشته به سرکه، کاتر، کوکتل، پودر فلفل، وجدان انسانی، مقداری پول، میخ، بند یا طناب، چسب نواری، شجاعت و شهامت، آب، اندکی خوراکی و انسجام و پیوستگی...» این سیاهه را می‌توان بسته به موقعیت تا جا دارد ادامه داد!

اولویت بندی

شاهد بودیم که در جریان قیامهای ۹۶ و ۹۷ و ۹۸ و ۴۰۱ کمابیش موارد آن جعبه ابزار را داشته‌ایم؛ اما برای رسیدن به «سرنگونی» کدام بخش را باید تقویت کرد؟

بسیاری از موارد آن جعبه ابزار به مرور زمان هم تأمین می‌شوند؛ بسیاری از موارد انسانی آن هم با کنار هم قرار گرفتن نیروی اجتماعی خودبخود شکل می‌گیرد؛ برخی نیز با خلاقیت‌های جمعی در لحظه به دست می‌آیند؛ اما یک پدیده را باید از قبل ساخته و پرداخته کرد، آن پدیده‌یی که به تمامی ابزار موجود در جعبه ابزار ما شکل و فرم و قابلیت استفاده می‌دهد. پدیده‌یی که در نبود آن، هر دستاوردی در صحنه‌ٔ مبارزه، بلافاصله بخار شده و به هوا می‌رود و دشمن جای خالی آن را پر خواهد کرد. پدیده‌یی که دشمن بیش از ما از آن استفاده می‌کند و حتی وقتی بدون سلاح، بدون تفنگ و بدون شلیک مستقیم در مقابل ما می‌ایستد، به آن مسلح است!

پاسخ در یک کلمه فرموله و خلاصه می‌شود: «تشکیلات» یا «ساختار» یا «انسجام»

آنچه دشمن دارد؛ اما ما نداریم!

آیا تا به‌حال دیده‌اید که یک بسیجی یا پاسدار یا نیروی ضدشورش، تکی و به تنهایی و بدون بی‌سیم و فرماندهی و وصل به دیگر نیروهای سرکوب، در مقابل گروهی از جوانان خشمگین بایستد؟! حتی در فرض محال که بایستد، سرنوشتش چه خواهد بود؟! سرنوشت یک گروه از کفتارهای سرکوب‌گر که الزامات وصل به فرماندهی‌شان از آنها گرفته شده باشد، چه خواهد بود؟!

واقعیت آن است که در تظاهرات خیابانی، نیروی سرکوب همواره نسبتی بسیار کوچک‌تر از جمعیت هستند؛ اما برتری و تفوق آنها در سرکوب جمعیت، تنها در داشتن سلاح نیست.

در میز خامنه‌ای و فرماندهان سپاه و نیروی سرکوب، با نگرش به صحنه‌ٔ کلی شهر است که تصمیم می‌گیرند در کدام محل با شلیک در کدام محل با چماق و باتون یا گاز فلفل و اشک‌آور به مقابله با مردم برخیزند و در کدام محل صرفاً ژست تهدید بگیرند و یا حتی صحنه را ترک کنند!

دشمن با یک «تشکیلات» به مقابله با ما برمی‌خیزد، پس باید به همان سلاح مسلح شد؛ باقی ابزار جعبه ابزار، بسیار ساده به دست خواهد آمد، چه بسا از جعبه ابزار دشمن!

آنچه ما داریم؛ اما دشمن ندارد!

در سوی مقابل، ما مردم ایران هم چیزهایی داریم که دشمن نه دارد و نه توان ربودن آنها را از ما دارد. ما ایمان به تغییر داریم، ما شرافت انسانی‌مان را داریم و وقتی در کنار هم دست‌های یکدیگر را می‌گیریم، شجاعت و شهامت‌هایمان در یکدیگر ضرب می‌شود.

ما قهرمان و ابرقهرمان کم نداریم؛ ما شجاعت کم نداریم؛ بلکه نیازمند این هستیم که این قهرمانی‌ها و شجاعتها و مبارزه‌ها در یک تشکیلات منسجم و در جهت درست به نقطه‌ٔ درست و دقیقی هدایت شود و ضربه را به نقاط ضعف دشمن وارد کند تا به هدف سرنگونی دست پیدا کنیم.

دشمن مردم ایران جایگاه و اهمیت تشکیلات را می‌داند؛ به همین دلیل هم مستمراً به قلب تپنده‌ٔ جنبش سرنگونی‌خواه حمله می‌کند.

بقایای دیکتاتوری سرنگون شده‌ٔ قبلی نیز بارها از تشکیلات و مبارزه سازمان‌یافته شکست‌خورده‌اند.

بیش از هر نیروی سیاسی دیگر این مجاهدین هستند که به ضرورت و کارآیی تشکیلات پی برده‌اند، به همین دلیل هم سرسختانه پای آن ایستاده و بهای گزافش را با جان و عمر و خون و مال خویش پرداخته‌اند. بی‌گمان تا رسیدن به اوج قله‌ٔ آزادی میهن نیز از این الزام سرنگونی دست نخواهند کشید