تظاهرات ایرانیان آزاده در آمریکا علیه آخوند رئیسی
«هر آن چیزی که تو گویی که آنی به بالاتر نگر، بالای آنی» ــ مولوی
لغو سفر ابراهیم رئیسی به اسکاتلند، یک پیروزی قابل توجه و مهم جنبش دادخواهی در داخل و خارج ایران است. آنچه انجام شد تا چنین نتیجهیی حاصل آید، معرف قدرت همبستگی با شاخص جنبش دادخواهی و ریشهداری و گستردگی آن در حد قفل کردن نظام و دولت آخوندی است.
بر پله نخست شاهدیم که زبان قاطع، همبستگی و سازمانیافتگی در مقابل حاکمیت ملایان، آنان را در تعادلقوای سیاسی به زیر میکشد. آن روی این واقعیت، زبون و بزدل بودن یک ساختار غوغاسالار و هیاهوچی در مقابل قاطعیت اراده و عمل ایرانیان است.
بر پله دوم، بار دیگر اثبات شد که کاراترین سلاح ایرانی و ملی و شکستناپذیر در مبارزه با آخوندهای اشغالگر، انرژیبخشی و قدرت «میتوان و باید» و «کس نخارد» است.
بر پله سوم شاهدیم که یک مبارزه حقوقی اگر هدف و سمتوسو و راهبرد مشخصی همراه با سازمانیافتگی و همبستگی نیرویی داشته باشد، میتواند بالاترین راندمان و دستآورد سیاسی در راستای منافع ملی ایران را حتی در خارج از میهن خلق کند.
بر پله چهارم شاهدیم که هیچ دولت اروپایی بنا بر منافع سیاسی و اقتصادیاش، مخالف این سفر نبود؛ ولی ایرانیان فعال حقوقبشر، خانوادههای شهدا، زندانیان سیاسی بازمانده از قتلعام و هواداران مقاومت ایران توانستند با استقلال و بدون هیچ پشتوانهٔ دولتی، کارزار دستگیری و محاکمهٔ جلاد ۶۷ را به یک پیروزی سیاسی بالغ کرده و رژیم آخوندی را مجبور به پذیرش خفت و خواری و لغو این سفر کنند.
بر پله پنجم این دستآورد ملی و بزرگ که بایستیم، خفت و خواری و ضعف مفرط کلیت نظام ملایان در منظر ایران و جهان هویداست.
بر پله ششم که افقی از اروپا تا سراسر ایران را در چشمانداز نمایان میکند، شاهدیم که مبنای این نتیجهبخشی و دستآورد تأکید قاطع، پایدار، هدفمند و حقانیت ملی، میهنی و سراسریِ جنبش دادخواهی و اهداف آن است. جنبش دادخواهی، اکسیری است که مبانی و پایههای تمامی خواستههای اقشار مردم ایران را در وجوه سیاسی، اقتصادی، صنفی و حقوقی نمایندگی کرده و زبان قاطع و گویای این وجوه در نبرد با دیکتاتوری ولایت فقیهی میباشد.
لغو ناگزیر سفر به اسکاتلند از جانب نظام آخوندی گویای پیوند اعتراضات مردم در چند شهر ایران علیه ورود رئیسی به آن شهرها با خروش و اعتراض ایرانیان خارج کشور است.
لغو سفر رئیسی به اسکاتلند برخلاف دجالگری و دروغگوییِ سخنگوی وزارتخارجه رژیم، بههیچوجه ناشی از محدودیت کرونا نبوده است. این ادعاهای کارگزاران نظام در سطح وسیعی از رسانهها و صفحات مجازی، هدف مضحکه و طنز میلیونها کاربر ایرانی و برخی مطبوعات و سایتهای غیرایرانی واقع شده است. این رسانهها همگی یک عبارت مشترک دارند که اگر کرونا چنین نقشی در علت لغو سفر داشته، پس چرا این آخوند با یک هیأت به تاجیکستان رفت و جلو سران و نمایندگان کشورهای شرکتکننده خوشرقصی میکرد؟
اگر علت کرونا بوده است، پس چرا در ایران که کرونا بیش از همهٔ دنیا شیوع یافته و روزانه بالای ۱۰۰۰نفر جان میدهند، رئیسی با روش جاری مردمگرایی مبتذل آخوندی به شهرهای ایران سفر میکند؟
در اینجا هم مثل بسیاری ادعاهای آمیخته با دجالیت و دروغپردازیهای تبلیغاتی نظام ملایان، باز هم بنا بر ضربالمثل معروف فارسی: «سگ داند و پینهدوز که در انبان چیست»!
بار دیگر اثبات شد که وقتی گروههایی از مردم میتوانند در خارج از کشورشان چنین اثرگذاری بزرگی بر تحولات سیاسی علیه رژیم ملایان داشته باشند، باید تصور نمود که به میدان آمدن انرژیهای فشرده شده، مطالبات سرکوبشده، بغضهای فرو خورده و پتانسیل خشمآگین ۹۰درصد مردم ایران علیه نظام ملایان چهها خواهد کرد!
بار دیگر در امتداد قیامهای ایران از ۸۸ تا ۱۴۰۰ اثبات و عینی و یقین مسلم شد که هر تغییر و پیشرفت و دستآوردی در مبارزه برای سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه محصول هوشیاری، اقدام بهموقع، همبستگی، سازمانیافتگی، حضور، اراده و کار خودمان است.