سخن روز
وارونهگویی در رژیم آخوندی از همان ابتدا با خمینی دجال شروع شد، از جمله او ارتجاع را انقلاب و سانسور وسرکوب را آزادی و ..مینامید. در حال حاضر رئیسی جلاد و آدمکش هم که این مساله را از او و تالی فاسدش خامنهای به ارث برده، اغلب مفاهیم را در معنایی بهکلی متضاد با معنای واقعی آن بهکار میبرد.
یکی از کلماتی که او بارها در همین معنای کاملاً معکوس استفاده میکند، کلمة «بنبست» است. در آخرین مورد در روز ۱۹مهر، او این کلمه را در دانشگاه تهران بهکار برد و گفت: «ما در این کشور هیچ بنبستی نداریم!» رئیسی جلاد پیش از این نیز بهکرات و تأکید از جمله گفته بود: «ما در نظام ولایتفقیه هیچ بنبستی نداریم! هیچ بنبستی نداریم» (تلویزیون رژیم ۴شهریور ۱۴۰۰).
ما این عبارت «هیچ بنبستی نداریم» را از دیگر سردمداران رژیم و خود خامنهای هم بارها شنیدهایم، اما شنیدن مکرر آن از زبان رئیسی جلاد که خودش نماد بنبست نظام است و ولیفقیه ارتجاع برای روی کار آوردن او ناچار شد بخشی از رژیمش را جراحی و قلع و قمع کند، دقیقا بیانگر وجود بنبست تمام عیار رژیم آخوندی است.
وجود بنبستهایی که هیچ برونرفتی از آنها در این رژیم متصور نیست، چیز پوشیدهیی نیست، اما وقتی رئیسی جلاد ناچار میشود آن را بهزبان بیاورد و در رد آن قسم و آیه بخورد، معلوم میشود که این بنبستها، تا کجا نیروهای رژیم را سرخورده و مأیوس و دچار ریزش کرده است.
بنبست سیاسی
در زمینة سیاسی و در مورد مهمترین مسأله و بحران روی میز رژیم یعنی موضوع هستهیی و مذاکرات برجام، در حالی که پاسدار شریعتمداری تیغکش خامنهای و رئیس کیهان در گفتگوی تلویزیونی (۱۹مهر) برجام را «یک جسد متعفن» توصیف میکند که «اگر بخواهیم با همین حال و هوا بهآن برگردیم، چیزی بهدست نمیآوریم!»، اما عبداللهیان وزیر خارجة رژیم ضمن تعیین تیم جدید مذاکره، تأکید میکند «برجام باید... بهصورت کامل اجرا شود» (خبرگزاری حکومتی ایسنا- ۱۴مهر ۱۴۰۰).
پیش از روی کار آمدن جلاد۶۷، این دوگانگی مواضع و بنبست سیاسی را میشد تحتالشعاع تضاد و جنگ قدرت دو باند توجیه کرد، اما اکنون که با آن همه رسوایی دولت یکدست «حزباللهی» روی کار آمده، بنبست خیلی نمایانتر است. کما اینکه روزنامهها و عناصر باند مغلوب هم روی همین دست گذاشته و با تمسخر در مورد این یک بام و دو هوای مضحک مینویسند: «طرفه آن که همان «جسد متعفن» برجام که در دولت قبلی مطالبه دفن آن با صدای بلند شنیده میشد، امروز احیای آن... بهیک ضرورت تبدیل شده است» (روزنامة حکومتی شرق ـ ۲۰مهر ۱۴۰۰).
وجه دیگر این بنبست سیاسی آن است که جلاد۶۷ و اربابش با همة اشتیاق و حسرتی که برای حضور در صحنههای جهانی و در آوردن سری در کنار سایر سران کشورها دارند، از ترس دستگیری و تحت پیگرد قرار گرفتن بهخاطر سابقة جلادی ناچار شدند هم از سفر بهنیویورک و هم از سفر بهاسکاتلند صرفنظر کنند.
بنبست اقتصادی
بنبست اقتصادی در یک سال گذشته بهفاجعة اقتصادی بالغ شده و از آنجا که با عدد و رقم سر و کار دارد و این اعداد بهتآور در زندگی روزمرة مردم و خالی شدن سفرههایشان انعکاس دارد؛ بههیچرو قابل کتمان و پردهپوشی نیست. آنچنان که روزنامههای حکومتی هم اعتراف میکنند «با پروپاگاندای رسانهای و ادعاهای بیاساس، واقعیتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... امروز ایران شکستپذیر نیستند! چراکه واقعیتهای پیدا و پنهان بهعنوان سخنگوی حال و احوال این روزهای مملکت است... مردم با پوست و گوشت و استخوانشان و البته حواس پنجگانهشان واقعیتهای موجود را لمس کرده و احساس میکنند» (روزنامة حکومتی آرمان – ۲۰مهر).
بنبست اجتماعی
بنبست یا بحران اجتماعی، نقش محوری و پایهیی در شکلگیری سایر بنبستها و بحرانهای رژیم دارد و مأموریت اصلی رئیسی هم مهار این بحران بوده است، اما اکنون خودش در کمند این بحران گرفتار شده و یارای قدم از قدم برداشتن ندارد؛ چرا که این بنبست در واقع نتیجة قطببندی مطلق جامعة ایران بین اکثریت قاطع مردم در برابر اقلیت بهشدت ناچیز باندهای حاکمیت است. این همان قطببندی است که مسیر تکاملی خود را طی کرده و بهصورت قیامهای سراسری یا منطقهیی و حرکتهای مداوم اعتراضی اقشار مختلف بروز و ظهور یافته است. همان دریای خشم و اعتراضی که از همه سو رژیم را محاصره کرده و رئیسی جلاد را مجبور میکند در حالی که برای ریختن آب بر آتش این اعتراضها، سفردرمانی را در پیش گرفته، اما در هراس از روبرو شدن با امواج مردم خشمگین، در این سفرها (مانند سفر بهبوشهر) کرونا را بهانه قرار دهد و از ظاهر شدن در برابر مردم خودداری کند.
هر کدام از این بنبستها و ابربحرانها که مختصراً بهآنها اشاره شد، دهها شاخه و شعبه و انبوهی ریشههای ستبر دارند که از هر سو رژیم در همشکستة آخوندی را بهبند کشیده و فلج کردهاند، اما همة آنها را میتوان در دو کلمه خلاصه کرد: بنبست سرنگونی!