۱۳۹۶ دی ۲۰, چهارشنبه

تظاهرات اخیر در ایران با تظاهرات سال ۱۳۸۸متفاوت است وال استریت ژورنال- ۱۹دی ۱۳۹۶ - به قلم مریم رجوی


آن موقع علت تظاهرات، شکافی در درون رژیم بود. اکنون، مردم خواهان پایان رژیم هستند
تظاهرات اخیر در ایران، یک پیام روشن داشت: رژیم آخوندها روی پایه‌های لرزانی قرار دارد و مردم ایران در مبارزه‌شان برای به‌زیر‌کشیدن آن، مصمم هستند. شعارها علیه ولایت‌فقیه، فراخوان به یک جمهوری واقعی داده و به‌روشنی ولی فقیه رژیم علی خامنه‌ای و رئیس‌جمهورش، حسن روحانی را هدف قرار دادند.
       وال استریت ژورنال- ۱۹دی ۱۳۹۶        به قلم مریم رجوی

این باید نقطه پایانی باشد بر افسانه‌یی که هنوز، توسط برخی دولتها دنبال می‌شود، مبنی بر این که برای مردم ایران تفاوتی بین میانه‌روها و سخت‌سران وجود دارد. این تظاهرات هم‌چنین پایه‌های استدلال‌هایی را که یک تصویر باثبات از رژیم ارائه می‌دهند، فرو می‌ریزد.
میلیونها نفر از مردم ایران در فقر زندگی می‌کنند. با این همه، بر اساس گزارشهایی که به شورای ملی مقاومت ایران رسیده، تهران تا یکصد میلیارد دلار صرف کشتار در سوریه کرده است. شعارهای ”مرگ بر حزب‌الله“ و ”سوریه را رها کن، فکری به‌حال ما کن“ به‌روشنی مخالفت مردم با عملکردهای جنگ‌افروزانه رژیم در منطقه را به‌نمایش می‌گذارد.
بودجه رسمی کشور، ۲۶.۸میلیارد دلار را به امور نظامی و امنیتی و صدور تروریسم اختصاص داده است. این میزان علاوه بر ۲۷.۵میلیارد دلاری است که از درآمد نهادهای تحت کنترل ولی‌فقیه و سپاه پاسداران، صرف مخارج نظامی می‌شود. این ارقام را با بودجه ۱۶.۳میلیارد دلاری بهداشت کشور مقایسه کنید. این رژیم که به‌طور بنیادی ضعیف و ضربه‌پذیر است، به‌عنوان بخشی از استراتژی‌اش برای بقا، این ارقام نجومی را صرف دخالت‌های منطقه‌یی می‌کند.
منتقدین ممکن است خاطرنشان کنند که ایران در گذشته هم با اعتراض مواجه بوده است. چه چیزی قیام کنونی را از تظاهرات ۱۳۸۸متمایز می‌سازد؟
تظاهرات ۱۳۸۸به‌خاطر شکافهایی بود که در رأس رژیم جرقه زده شدند. نیروی محرکه تظاهرات اخیر – که در مشهد، دومین شهر بزرگ ایران شروع شد و به سرعت به سراسر ایران گسترش پیدا کرد – افزایش قیمتها، ویرانی اقتصادی، فساد گسترده و یک تنفر نسبت به رژیم بود.
این سوء مدیریت اقتصادی، ریشه در ساختار سیاسی دارد و هر روز هم تشدید می‌شود. به‌همین دلیل، موضوع تغییر رژیم بلافاصله ظهور پیدا کرد و به نظر می‌رسد تنها نتیجه قابل تصور باشد.
یک تفاوت بزرگ دیگر: قیام ۱۳۸۸مقدمتا توسط طبقه متوسط رو به بالا که دانشجویان در کانون آن و شهر تهران مرکز آن بود، هدایت می‌شد. اما تظاهرات اخیر، طیف بسیار گسترده‌تری از مردم را در برمی‌گیرد؛ طبقه متوسط، محرومان، کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و تقریباَ همه جامعه در این تظاهرات نمایندگی شده است.
بر همین سیاق، قیام اخیر هیچ ربطی به جناحها یا گروه‌بندی‌های داخل رژیم ندارد. هیچ‌گونه توهمی در مورد اصلاحات یا تغییرات تدریجی در داخل [رژیم] وجود ندارد. یکی از شعارهای مورد علاقه در تهران این است: «اصلاح طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا». این هم یک نمونه دیگر از قطعیت سرنگونی است. به قول یک ضرب‌المثل ایرانی: «دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد».
عامل متمایز‌کننده نهایی سرعت وقایع بود. در کمتر از ۲۴ساعت، شعارهای تظاهر‌کنندگان از نارضایتی‌های اقتصادی به نفی تمامیت رژیم تغییر یافت. حکومت غافلگیر شده است و به دست و پا افتاده است که یک راه‌حل واحد پیدا کند. سپاه پاسداران روز یکشنبه علیه تظاهرات اعلام پیروزی کرد، ولی این بیش از آن که منعکس‌کننده واقعیت روی زمین باشد، بیانگر امیدهای آنها است.
رژیم هشدارهای شدیداللحنی به مردم برای پرهیز از پیوستن به گروه پیشتاز اپوزیسیون، مجاهدین خلق، داده است. مقامات ریز و درشت رژیم به همراه ائمه جمعه در سراسر کشور که خط رژیم را دنبال می‌کنند، یکی بعد از دیگری مجاهدین خلق را مسئول اعتراضات معرفی کردند. سیل مواضع مقامات رژیم، وحشت آنها از گسترش قیام سراسری و محبوبیت گسترش‌یابنده مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را بازتاب می‌کند.
دیکتاتوری مذهبی به سرکوب گسترده‌یی برای مقابله با تظاهر‌کنندگان مبادرت کرده است. سپاه پاسداران حداقل ۵۰تن را کشته و صدها تن را مجروح کرده است. بنا بر گزارشهای منابع ما در داخل کشور، تا پایان روز نهم تظاهرات، حداقل ۳۰۰۰نفر دستگیر شده بودند. گزارشهای متعددی حاکی از آن است که نیروهای امنیتی عملاَ به درب خانه‌های مردم مراجعه کرده و آنها را از شرکت در تظاهرات برحذر می‌دارند. تور سرکوب تا حد ممکن گسترش یافته است.
با توجه به این سرکوب وحشیانه، جامه بین‌المللی نباید سکوت کند. شورای امنیت ملل‌متحد باید اقدامات تنبیهی را علیه جنایات رژیم اتخاذ نماید. مردم و اپوزیسیون ایران برای سال‌های متمادی چنین خواستی داشته‌اند. ما نباید فراموش کنیم که مسئولان قتل‌عام هولناک ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷، امروز هنوز در ایران در قدرت هستند و دارای مناصب ارشد اجرایی و قضایی بوده و درگیر کشتار تظاهر‌کنندگان در خیابان هستند.
شاید تفاوت نهایی بین تظاهرات ۱۳۸۸و قیام اخیر این خواهد بود که این آخری در سرنگون‌کردن استبداد مذهبی منفور موفق خواهد بود. مردم ایران با اشتیاق بسیار امید دارند که چنین شود.