مأموران وزارت اطلاعات آخوندی در تبریز، کاسهلیسی به نام «رضا اکبری نسب» است که با دست و رویی شسته در آب مردهشویخانه و از فرط خوشنامی! و سوابق مشعشع خود! چهره از نامحرم میگیرد و خود را در لابهلای حجاب آخوندی «اسامی جعلی متعدد» پنهان میسازد. کاربرد او برای نظام پابهگور آخوندی در وانفسای فلاکت و فقر، آنهم درشیب سرنگونی، بهعهده گرفتن نقش مشاطهگری برای عجوزه ولایتفقیه و تکرار سفسطه و «شکلمار کشیدنهای آخوندهای بیسواد» برای قالب کردن آن بهجای لغت «مار» است.
یکی از آخرین تراوشهای ذهن بیمایه و فقر فهم او از مقولات اجتماعی سیاسی، اظهار لحیهاش درباره «دستاوردهای جلسه اخیر شورای امنیت درباره قیام قهرمانانه مردمایران» است، خواندن بخشی از این لفاظیهای مسخرة بسیجیرنگکن، در کنار بررسی محتاطانهای که یکی از باندهای نظام ولایتفقیه از همین رویداد کرده است، درجه پرتی درگلماندگان خودباخته وزارت اطلاعات آخوندی را که فکر میکنند با چنین بحرالعلومهایی! میتوانند از عواقب قیام مردم فرار کنند، نشانمیدهد:
مزدور «رضا اکبری نسب» در مطلبی که به اسم مزدور دیگری به اسم «سیروس غضنفری» در سایت نجاست وزارت اطلاعات ۱۸دی۹۶، منتشر ساخته، در این باره اظهارفضل! کرده است که:
«اینهم نتیجه یکی از هیاهو های [گروه] رجوی!
گستاخی ترامپ در دخالت وقیحانه درامور داخلی ایران ، که علاوه بر حرف های یاوه ، به ارجاع پرونده ای که برای [نظام] تهیه دیده بود ، به شورای امنیت سازمان ملل متحد منجر شد ، موجب رقص وپایکوبی [گروه] رجوی وجنجال شبانه روزی مطبوعاتی وتلویزیونی آن گشته بود ، نتیجه ای جز رسوایی ترامپ وخانم نیکی هیلی که یک فاشیست رنگین پوست – کاسهٔ داغ تر ازآش- درمقر سازمان ملل متحد وبعنوان سفیر آمریکا – ببار نیآورد وچیزی جز دماغ سوختگی برای رجوی ها نبود و نشان داد که واقعا هم ” تغییر دوران ” ی درشکل وشمایلی که گروه رجویه انتظارش را ندارد، درشرف انجام است! …» (۱)
واما حالا تجزیهوتحلیل سیاسی «یک دیپلمات ارشد همین رژیم» درباره همیناجلاس را هم ببینید و خود در مقایسه با متن بالا، در نحوه «کشیدن شکل مار» توسط رمال بیبضاعتی که فقرشعورسیاسی و «عقبماندگی نظام ولایتفقیه ازحرکتتاریخ» را میخواهد با «پوشالبافی» بپوشاند، قضاوت کنید:
« این آغاز ماجراست
جاوید قرباناوغلی – دیپلمات ارشد
با گذشت دو روز از اولین جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال نو میلادی (۲۰۱۸) به درخواست خانم نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل که به موضوع اعتراضات و آشوبهای اخیر ایران اختصاص یافت، آنچه تاکنون درباره این نشست گفته شده، تمرکز بر طرح موضوع غیرمرتبط با اهداف شورای امنیت این سازمان، سرزنش آمریکا در سوءاستفاده ابزاری از سازمان ملل و برجستهکردن شکست این کشور در این نشست است. دکتر ظریف نیز این کار را «تلاش آشکار آمریکا برای دستکاری و ربودن مأموریت این شورا» و «اشتباه بزرگ دیگر از سوی دولت ترامپ در صحنه سیاست خارجی» ارزیابی کرده است. در نشست یادشده تعدادی از اعضای ۱۵نفره شورای امنیت نیز در سخنرانی خود با تأکید بر وظیفه اصلی شورای امنیت که حفظ صلح و امنیت بینالمللی است و اعتراضات و درگیریهای ایران یک مسئله داخلی است و امنیت جهانی از محل این وقایع تهدید نشده، طرح این موضوع در شورای امنیت و تشکیل چنین جلسهای را ضروری ندانسته و از خانم نیکی هیلی به خاطر طرح این موضوع در شورای امنیت انتقاد کردند. درباره این نشست اکتفا به چند موضوع فوق و انتقاد از آمریکا، سادهکردن اقدام خطرناکی است که آمریکا با سنتشکنی بینالمللی، تحولات داخلی یک کشور را به بالاترین مرجع بینالمللی کشاند. دراینباره اشاره به چند موضوع ضروری به نظر میرسد:
اول، برگزاری چنین نشستی براساس مقررات درونی شورای امنیت، نیازمند کسب نظر مثبت دستکم ۹ عضو از ۱۵ عضو است. با توجه به آگاهی کشورهای جهان از رویکرد تند آمریکا در قبال تحولات هفته گذشته ایران، ادبیاتی که ترامپ و دیگر مقامات این کشور در قبال تحولات داخلی ایران از آن استفاده کردند؛ بهویژه در بهکارگیری برخی از شعارهای معترضان از سوی خانم هیلی و اعلام کشاندن تحولات داخلی ایران به شورای امنیت، موافقت این کشورها از طرح موضوع در آن شورا تأملبرانگیز است. توجه داشته باشیم که غیر از چین و روسیه، نمایندگان دیگر کشورها نیز با ادبیاتی خاص با اغراض آمریکا درباره ایران همراهی کردند.
دوم، احتمالا آمریکا در رایزنیهای قبل از تشکیل جلسه، از خروجی آن آگاهی داشته و انتظار دستاورد بزرگی مانند محکومیت ایران را نداشت. اگر این گمانهزنی مقرون به صحت باشد، هدف آمریکا قراردادن ایران در کانون توجه جامعه بینالمللی، افزایش فشارهای بینالمللی و همراهکردن آنها در رویکرد دولت جدید آمریکا در قبال ایران و به احتمال زیاد ارسال پیام همراهی و حمایت از مخالفان داخلی بوده است. نماینده آمریکا در سخنرانی خود ضمن انتقاد از جامعه بینالمللی در تحولات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته است اینبار آمریکا ساکت ننشسته و بدون شرمساری در کنار معترضان قرار گرفته و هیچ چیز مانع همبستگی دولت متبوعش با آنان نخواهد بود.
سوم، ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید، همانطور که آقای روحانی در اولین واکنش به اعتراضات داخلی، بهدرستی به آن اشاره کرد، علیه ملت ایران اقدام کرده است. افزودهشدن مسائل داخلی، حقوق بشر و ادعای سرکوب مخالفان و معترضان و طرح آن در سطح بینالمللی، دور جدیدی از ایرانهراسی را احیا کرده و مانعی جدی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان در منطقه و جهان خواهد شد.
بهطور طبیعی در چنین شرایطی دیپلماسی آمریکا و متحدان آن در سطح همه کشورهای کوچک و بزرگ جهان با هدف ایجاد موانع در راه روابط آن کشورها با ایران فعال خواهد شد؛ اقدامات ظاهرا بیاهمیتی که بیتوجهی دولت قبل نسبت به آنها باعث شد با ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت و تصویب قطعنامههای پیدرپی و اعمال تحریمهای فلجکننده تقریبا تمامی کشورهای جهان را به کنارهگیری از ایران وادار کند.
چهارم، اگر در چارچوب این رویکرد، هدف آمریکا بالابردن سطح نزاع سیاسی با ایران از طریق بینالمللیکردن مسائل داخلی ایران باشد، جلسه اخیر شورای امنیت، موفقیتی ولو کوچک در این مسیر بود. از این منظر نباید با بزرگنمایی شکست آمریکا در تصویب قطعنامه یا صدور اعلامیهای شدیداللحن علیه ایران، از دیگر اقدامات آمریکا در پروژه جدیدی که علیه کشورمان کلید زده، غافل شد. گام بعدی احتمالا طرح موضوع اعتراضات داخلی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد است. تردید نباید کرد که برخلاف برجام و تعارض متحدان اروپایی با آمریکا درخصوص این توافق، در موضوع حقوق بشر و تحولات داخلی ایران، این کشورها از موضع آمریکا حمایت خواهند کرد. نگاهی به نطقهای نمایندگان این کشورها در جلسه اخیر شورای امنیت و تعویق سفر وزیر خارجه و رئیسجمهور فرانسه به ایران مؤید این مدعاست. پیشبینی تغییر چنین مواضع متزلزلی در مراحل دشوارتر پیشِروی کشور در پرتو عزم جدی آمریکا برای رویارویی با ایران، چندان دشوار نیست. ضمن اینکه تجربه پرونده هستهای در قضایای قطعنامهها و همراهی چین و روسیه با تلاشهای آمریکا و غرب را پیشِرو داریم. اعتراض بیشتر کشورها (جز روسیه) بیشتر آییننامهای با ادبیات متفاوت دیپلماتیک بود.
پنجم، از زمان رویکارآمدن ترامپ هر روز شاهد رونمایی تحریمهایی هستیم که بیشتر معطوف به موضوعات موشکی، تروریسم و تحولات منطقه است. در تابستان سال جاری مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریمهای ایران و روسیه را که نسخه جدید «مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران» بود با ۴۱۹ رأی موافق و سه رأی مخالف تصویب کرد. اینک چهار سناتور شناختهشده و مخالف ایران طرحی را برای اعمال تحریمهای جدید به بهانه تحولات اخیر داخلی ایران تدارک دیدهاند. این بدان معنی است که آمریکا سطح برخورد با ایران را از موضوعات برجام، موشکی، تروریسم و تحولات بهزعم آنها بیثباتکننده ایران در منطقه، به موضوعات داخلی کشورمان ارتقا داده و درصدد اعمال تحریمهای جدید علیه شرکتها و اشخاص ایرانی است. نگارنده قبلا در همین ستون در یادداشتی با عنوان «عبور از تونل وحشت ترامپ» (شرق، دوشنبه هشتم آبان ۹۶) با اشاره به تصویب تحریمهای جدید علیه کشورمان نوشت که رصد اقدامات نهادهای تصمیمگیر آمریکا در ارتباط با ایران و تحرکات و اظهارات ناصواب متحدان آن، نمایانگر اتحادی نامیمون است.
اتحادی بین مخالفان و آمادهسازی منطقه و جهان برای اقدامی شرورانه درباره ایران است که باید آن را جدی گرفت و تا قبل از رسیدن تحولات به نقطه بازگشتناپذیر، از بروز فاجعهای دیگر در منطقه جلوگیری کرد. ما در مقابل کسی قرار گرفتهایم که جورج بوش که دو جنگ ویرانگر را در منطقه ما رهبری کرد، در مقابل اقدامات افراطی او زبان به اعتراض گشوده و او را با القابی مانند «زورگو، متعصب و خشکاندیش» توصیف میکند. گذر از این شرایط نیازمند عقلانیت، برنامهریزی، اعتماد و تکیه به مردم، عزم راسخ برای مبارزه با فساد و ازبینبردن روحیه ناامیدی به آینده است. مردم همچون گذشته آماده تحمل فشارهای معیشتی هستند مشروط به اینکه فقر هم عادلانه توزیع و سرمایههای کشور به صورتی شفاف برای توسعه ایران و آیندهای روشن برای جوانان هزینه شود.» (۲)
م. صادقی
یکی از آخرین تراوشهای ذهن بیمایه و فقر فهم او از مقولات اجتماعی سیاسی، اظهار لحیهاش درباره «دستاوردهای جلسه اخیر شورای امنیت درباره قیام قهرمانانه مردمایران» است، خواندن بخشی از این لفاظیهای مسخرة بسیجیرنگکن، در کنار بررسی محتاطانهای که یکی از باندهای نظام ولایتفقیه از همین رویداد کرده است، درجه پرتی درگلماندگان خودباخته وزارت اطلاعات آخوندی را که فکر میکنند با چنین بحرالعلومهایی! میتوانند از عواقب قیام مردم فرار کنند، نشانمیدهد:
مزدور «رضا اکبری نسب» در مطلبی که به اسم مزدور دیگری به اسم «سیروس غضنفری» در سایت نجاست وزارت اطلاعات ۱۸دی۹۶، منتشر ساخته، در این باره اظهارفضل! کرده است که:
«اینهم نتیجه یکی از هیاهو های [گروه] رجوی!
گستاخی ترامپ در دخالت وقیحانه درامور داخلی ایران ، که علاوه بر حرف های یاوه ، به ارجاع پرونده ای که برای [نظام] تهیه دیده بود ، به شورای امنیت سازمان ملل متحد منجر شد ، موجب رقص وپایکوبی [گروه] رجوی وجنجال شبانه روزی مطبوعاتی وتلویزیونی آن گشته بود ، نتیجه ای جز رسوایی ترامپ وخانم نیکی هیلی که یک فاشیست رنگین پوست – کاسهٔ داغ تر ازآش- درمقر سازمان ملل متحد وبعنوان سفیر آمریکا – ببار نیآورد وچیزی جز دماغ سوختگی برای رجوی ها نبود و نشان داد که واقعا هم ” تغییر دوران ” ی درشکل وشمایلی که گروه رجویه انتظارش را ندارد، درشرف انجام است! …» (۱)
واما حالا تجزیهوتحلیل سیاسی «یک دیپلمات ارشد همین رژیم» درباره همیناجلاس را هم ببینید و خود در مقایسه با متن بالا، در نحوه «کشیدن شکل مار» توسط رمال بیبضاعتی که فقرشعورسیاسی و «عقبماندگی نظام ولایتفقیه ازحرکتتاریخ» را میخواهد با «پوشالبافی» بپوشاند، قضاوت کنید:
« این آغاز ماجراست
جاوید قرباناوغلی – دیپلمات ارشد
با گذشت دو روز از اولین جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال نو میلادی (۲۰۱۸) به درخواست خانم نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل که به موضوع اعتراضات و آشوبهای اخیر ایران اختصاص یافت، آنچه تاکنون درباره این نشست گفته شده، تمرکز بر طرح موضوع غیرمرتبط با اهداف شورای امنیت این سازمان، سرزنش آمریکا در سوءاستفاده ابزاری از سازمان ملل و برجستهکردن شکست این کشور در این نشست است. دکتر ظریف نیز این کار را «تلاش آشکار آمریکا برای دستکاری و ربودن مأموریت این شورا» و «اشتباه بزرگ دیگر از سوی دولت ترامپ در صحنه سیاست خارجی» ارزیابی کرده است. در نشست یادشده تعدادی از اعضای ۱۵نفره شورای امنیت نیز در سخنرانی خود با تأکید بر وظیفه اصلی شورای امنیت که حفظ صلح و امنیت بینالمللی است و اعتراضات و درگیریهای ایران یک مسئله داخلی است و امنیت جهانی از محل این وقایع تهدید نشده، طرح این موضوع در شورای امنیت و تشکیل چنین جلسهای را ضروری ندانسته و از خانم نیکی هیلی به خاطر طرح این موضوع در شورای امنیت انتقاد کردند. درباره این نشست اکتفا به چند موضوع فوق و انتقاد از آمریکا، سادهکردن اقدام خطرناکی است که آمریکا با سنتشکنی بینالمللی، تحولات داخلی یک کشور را به بالاترین مرجع بینالمللی کشاند. دراینباره اشاره به چند موضوع ضروری به نظر میرسد:
اول، برگزاری چنین نشستی براساس مقررات درونی شورای امنیت، نیازمند کسب نظر مثبت دستکم ۹ عضو از ۱۵ عضو است. با توجه به آگاهی کشورهای جهان از رویکرد تند آمریکا در قبال تحولات هفته گذشته ایران، ادبیاتی که ترامپ و دیگر مقامات این کشور در قبال تحولات داخلی ایران از آن استفاده کردند؛ بهویژه در بهکارگیری برخی از شعارهای معترضان از سوی خانم هیلی و اعلام کشاندن تحولات داخلی ایران به شورای امنیت، موافقت این کشورها از طرح موضوع در آن شورا تأملبرانگیز است. توجه داشته باشیم که غیر از چین و روسیه، نمایندگان دیگر کشورها نیز با ادبیاتی خاص با اغراض آمریکا درباره ایران همراهی کردند.
دوم، احتمالا آمریکا در رایزنیهای قبل از تشکیل جلسه، از خروجی آن آگاهی داشته و انتظار دستاورد بزرگی مانند محکومیت ایران را نداشت. اگر این گمانهزنی مقرون به صحت باشد، هدف آمریکا قراردادن ایران در کانون توجه جامعه بینالمللی، افزایش فشارهای بینالمللی و همراهکردن آنها در رویکرد دولت جدید آمریکا در قبال ایران و به احتمال زیاد ارسال پیام همراهی و حمایت از مخالفان داخلی بوده است. نماینده آمریکا در سخنرانی خود ضمن انتقاد از جامعه بینالمللی در تحولات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته است اینبار آمریکا ساکت ننشسته و بدون شرمساری در کنار معترضان قرار گرفته و هیچ چیز مانع همبستگی دولت متبوعش با آنان نخواهد بود.
سوم، ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید، همانطور که آقای روحانی در اولین واکنش به اعتراضات داخلی، بهدرستی به آن اشاره کرد، علیه ملت ایران اقدام کرده است. افزودهشدن مسائل داخلی، حقوق بشر و ادعای سرکوب مخالفان و معترضان و طرح آن در سطح بینالمللی، دور جدیدی از ایرانهراسی را احیا کرده و مانعی جدی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان در منطقه و جهان خواهد شد.
بهطور طبیعی در چنین شرایطی دیپلماسی آمریکا و متحدان آن در سطح همه کشورهای کوچک و بزرگ جهان با هدف ایجاد موانع در راه روابط آن کشورها با ایران فعال خواهد شد؛ اقدامات ظاهرا بیاهمیتی که بیتوجهی دولت قبل نسبت به آنها باعث شد با ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت و تصویب قطعنامههای پیدرپی و اعمال تحریمهای فلجکننده تقریبا تمامی کشورهای جهان را به کنارهگیری از ایران وادار کند.
چهارم، اگر در چارچوب این رویکرد، هدف آمریکا بالابردن سطح نزاع سیاسی با ایران از طریق بینالمللیکردن مسائل داخلی ایران باشد، جلسه اخیر شورای امنیت، موفقیتی ولو کوچک در این مسیر بود. از این منظر نباید با بزرگنمایی شکست آمریکا در تصویب قطعنامه یا صدور اعلامیهای شدیداللحن علیه ایران، از دیگر اقدامات آمریکا در پروژه جدیدی که علیه کشورمان کلید زده، غافل شد. گام بعدی احتمالا طرح موضوع اعتراضات داخلی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد است. تردید نباید کرد که برخلاف برجام و تعارض متحدان اروپایی با آمریکا درخصوص این توافق، در موضوع حقوق بشر و تحولات داخلی ایران، این کشورها از موضع آمریکا حمایت خواهند کرد. نگاهی به نطقهای نمایندگان این کشورها در جلسه اخیر شورای امنیت و تعویق سفر وزیر خارجه و رئیسجمهور فرانسه به ایران مؤید این مدعاست. پیشبینی تغییر چنین مواضع متزلزلی در مراحل دشوارتر پیشِروی کشور در پرتو عزم جدی آمریکا برای رویارویی با ایران، چندان دشوار نیست. ضمن اینکه تجربه پرونده هستهای در قضایای قطعنامهها و همراهی چین و روسیه با تلاشهای آمریکا و غرب را پیشِرو داریم. اعتراض بیشتر کشورها (جز روسیه) بیشتر آییننامهای با ادبیات متفاوت دیپلماتیک بود.
پنجم، از زمان رویکارآمدن ترامپ هر روز شاهد رونمایی تحریمهایی هستیم که بیشتر معطوف به موضوعات موشکی، تروریسم و تحولات منطقه است. در تابستان سال جاری مجلس نمایندگان آمریکا طرح تحریمهای ایران و روسیه را که نسخه جدید «مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران» بود با ۴۱۹ رأی موافق و سه رأی مخالف تصویب کرد. اینک چهار سناتور شناختهشده و مخالف ایران طرحی را برای اعمال تحریمهای جدید به بهانه تحولات اخیر داخلی ایران تدارک دیدهاند. این بدان معنی است که آمریکا سطح برخورد با ایران را از موضوعات برجام، موشکی، تروریسم و تحولات بهزعم آنها بیثباتکننده ایران در منطقه، به موضوعات داخلی کشورمان ارتقا داده و درصدد اعمال تحریمهای جدید علیه شرکتها و اشخاص ایرانی است. نگارنده قبلا در همین ستون در یادداشتی با عنوان «عبور از تونل وحشت ترامپ» (شرق، دوشنبه هشتم آبان ۹۶) با اشاره به تصویب تحریمهای جدید علیه کشورمان نوشت که رصد اقدامات نهادهای تصمیمگیر آمریکا در ارتباط با ایران و تحرکات و اظهارات ناصواب متحدان آن، نمایانگر اتحادی نامیمون است.
اتحادی بین مخالفان و آمادهسازی منطقه و جهان برای اقدامی شرورانه درباره ایران است که باید آن را جدی گرفت و تا قبل از رسیدن تحولات به نقطه بازگشتناپذیر، از بروز فاجعهای دیگر در منطقه جلوگیری کرد. ما در مقابل کسی قرار گرفتهایم که جورج بوش که دو جنگ ویرانگر را در منطقه ما رهبری کرد، در مقابل اقدامات افراطی او زبان به اعتراض گشوده و او را با القابی مانند «زورگو، متعصب و خشکاندیش» توصیف میکند. گذر از این شرایط نیازمند عقلانیت، برنامهریزی، اعتماد و تکیه به مردم، عزم راسخ برای مبارزه با فساد و ازبینبردن روحیه ناامیدی به آینده است. مردم همچون گذشته آماده تحمل فشارهای معیشتی هستند مشروط به اینکه فقر هم عادلانه توزیع و سرمایههای کشور به صورتی شفاف برای توسعه ایران و آیندهای روشن برای جوانان هزینه شود.» (۲)
م. صادقی