۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۰, پنجشنبه

هراس خامنه‌ای از «آسیب‌های اجتماعی»؛ چرا؟

رئیسی جلاد در نشستی که روز ۱۶ اردیبهشت با استانداران رژیم داشت، مفصلاًً به‌ امیددرمانی و وعده‌درمانی در قبال آسیب‌های اجتماعی پرداخت و گفت:

«درباره مسألهٔ آسیب‌های اجتماعی، هفت جلسه مقام معظم رهبری خودشان گذاشتند شخصاً! با رؤسای سه قوه و مسئولان کشوری. الآن مسئولیت به‌عهده جناب آقای دکتر وحیدی و ریاست محترم سازمان امور در واقع اجتماعی است!».

بیان این‌که خلیفهٔ ارتجاع شخصاً ۷جلسه با سران سه قوه و دیگر سردمداران رژیم گذاشته بیانگر شدت وخامت اوضاع و نگرانی و هراس شدید او از شرایط اقتصادی ـ اجتماعی موجود است؛ البته نه به‌این معنا که کک خامنه‌ای از فقر و فساد و گرانی و امثالهم که استخوانهای مردم را شکسته می‌گزد، بلکه نگرانی و هراس او از پیامدهای آن است. بی‌تردید، رژیم فاسد و قرون‌وسطایی ولایت فقیه نه می‌خواهد و نه می‌تواند آسیب‌های اجتماعی را که خودش اولین مسبب و مولد آنهاست، علاج کند. راه‌حل این رژیم در قبال بحرانها، یا ایجاد بحرانی دیگر برای تحت‌الشعاع قرار دادن بحرانهای موجود، یا سرکوب و اعدام بیشتر است. شدت احساس خطر خامنه‌ای را از یک‌سو در بالا بردن وحشتناک تعداد اعدامهای جنایتکارانه (۸۰ اعدام طی ۱۸روز) و از سوی دیگر سپردن کار به‌اصطلاح مقابله با آسیب‌های اجتماعی به‌دست مهرهٔ آدمکشی مانند پاسدار وحیدی وزیر کشور رئیسی جلاد و سرکردهٔ سابق سپاه تروریستی قدس می‌توان دریافت.

بنابراین پرداختن به‌موضوع «آسیب‌های اجتماعی» نه برای از میان برداشتن آنها و جلب رضایت مردم، بلکه به‌منظور مقابله با پیامدهای آن است و دقیقاً مضمون امنیتی و سرکوبگرانه برای حفظ نظام دارد. تأکیدات رئیسی خطاب به‌استانداران که تماماً از میان جرارترین سرکردگان پاسداران و مهره‌های اطلاعاتی ـ امنیتی دستچین شده‌اند، این معنا را روشن‌تر می‌کند: «مبادا کاری تأخیر بیفتد، این‌که بگوییم اگر فلان کار را انجام بدهیم ممکن است احیاناً رأی ما پایین بیاید ممکن است احیاناً نظر یک عده‌یی از ما، اصلاً این نگاهها را من نگاههای قابل‌قبول نمی‌دانم... اصل اساسی این است بسیاری از امور کشور را متأسفانه مسائل انتخاباتی گاهی عقب انداخته در دوره‌های مختلفی این کار را الآن انجام ندهیم ممکن است احیاناً از چشم مردم بیفتیم... اینها نگاههای دیگری است که ما این نگاهها را نمی‌پسندیم».

آری، «اصل اساسی» در پیشبرد خط و سیاست خلیفهٔ ارتجاع این است که مطلقاً نبایستی قضاوت و خوشایند مردم را در نظر گرفت. برای خامنه‌ای و خمینی حفظ نظام «اوجب واجبات» بوده و هست. به همین خاطر، حکم قتل‌عام تمام مجاهدین سرموضع در زندانها را صادر کرد؛ اگر چه قائم‌مقامش منتظری به او گفت این جنایت ولایت فقیه را منفور مردم می‌کند. رئیسی شش کلاسه هم جلاد همان قتل‌عام است.

مگر خامنه‌ای جلاد پیشانی سیاه۶۷ را جز برای پیشبرد بی‌چون و چرای همین خط روی کار آورده است؟ برای حفظ نظام، باید مردم را چلاند، غارت کرد و به‌کیسهٔ «قدرت موشکی» و دستگاه سرکوب ریخت. او در غارت و سرکوب و اعدام روی دست اسلاف جنایتکار خود بلند شده و رکورد شکسته است. در زمینهٔ غارت سیستماتیک، به‌گفتهٔ همتی رئیس کل سابق بانک مرکزی رژیم، «دولت رئیسی در دو سال و نیم گذشته نزدیک ۶۰۰هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده؛ یعنی از شهریور۱۴۰۰ به‌این‌طرف چاپ پول ۱۱۵درصد رشد داشته است». به‌تصریح همتی، از زمان هخامنشیان تا شهریور۱۴۰۰ کل انتشار پول ۵۱۹هزار میلیارد تومان بوده ولی در همین دو سال و نیم، دولت رئیسی ۶۰۰هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است».

در سرکوب و اعدام هم دولت رئیسی دست در دست قضاییهٔ جلادان، رکورددار بوده است. از اول اردیبهشت تاکنون حداقل ۸۰ تن در زندانهای سراسر کشور اعدام شده‌اند. از جمله زندانیانی را که ۱۴-۱۵سال را در طاقت‌فرساترین شرایط در زندان بوده‌اند، از سلولها بیرون کشیده و اعدام کرده‌اند.

۷بار جلسه گذاشتن خامنه‌ای دربارهٔ آسیب‌های اجتماعی، یک واقعیت مهمتر دیگر را نیز برملا می‌کند؛ این‌که بهره‌برداری از جنگ‌افروزی در غزه و ارتزاق از خون مردم مظلوم فلسطین برای تحت‌الشعاع قرار دادن بحرانهای داخلی و سد بستن در برابر قیامهای محتوم رو به‌پایان است. خلیفهٔ خون‌ریز باید آنچه را که از قبل جنگ‌افروزی و خون مردم غزه خورده بود، پس بدهد.