.کنفرانس در مجلس ملی فرانسه
با حضور رئیسجمهور برگزیدهٔ شورای ملی مقاومت
و شماری از نمایندگان و سناتورها از گروههای مختلف پارلمانی
و شخصیتهای برجستهٔ فرانسوی
پاریس – ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
سخنرانیهای
فیلیپ گوسلن نایبرئیس کمیسیون قانون اساسی در مجلس ملی فرانسه
معاون کمیتهٔ پارلمانی برای ایران دموکراتیک
هروه سولینیاک، عضو مجلس ملی فرانسه از حزب سوسیالیست
معاون کمیتهٔ پارلمانی برای ایران دموکراتیک
ژرار لوسول عضو مجلس ملی فرانسه از حزب سوسیالیست
ژیلبر میتران رئیس فرانسلیبرته (بنیاد دانیل میتران)
فیلیپ گوسلن- نایبرئیس کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک
خانم رئیسجمهور، همکاران عزیزم در کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک، نایبرئیسان و اعضای این کمیته و همچنین شمار دیگری از منتخبان مردم، از جمله منتخبان شهرداریهای پاریس که در اینجا حضور دارند و همچنین همکاران پیشین، بهویژه همکارمان ژان پیر برار.
به همهٔ شما با تمام فضایل و کیفیتهایی که دارید درود میفرستم و فراتر از همه، همکارانی که در جایگاه نمایندگی هستند یا دیگر نیستند و همچنین همهٔ اعضا و نایبرئیسان کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک، سلام میکنم به دوستانم از ایران و دوستان مردم ایران که ما را در این مبارزه گردهم آوردهاند، با قاطعیت و سرسختی.
لازم به تأکید میدانم که از آخرین گردهمایی ما در ۳۰ ژانویه که کمی دورتر برگزار شد، شاهد شتاب گرفتن وقایع هم در داخل ایران هم در سطح بینالمللی و بهخصوص در خاورنزدیک و خاورمیانه هستیم. فکر میکنم خطا نباشد که بگوییم وقایع اخیر تحلیلهایی را که ما در آن گردهمایی آخر ماه ژانویه ارائه دادیم تأیید و بلکه تقویت کرد و ما شاهد انقباض حکومت ایران هستیم. البته این از ویژگیهای حکومتهای خودکامه است که بهمرور زمان و هر چهقدر هم مقاومت بیشتر گسترش مییابد، منقبضتر میشوند.
بههمین ترتیب، ما شاهد تشدید سرکوبی هستیم که هزاران نفر بهخصوص زنان را هدف قرار میدهد. هرگز فراموش نمیکنیم که انقلاب جدید ایران توسط زنان رهبری میشود، بهخصوص یک زن که با قهرمانی و مقاومتش نه تنها زنان و مردان ایرانی بلکه جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد. ما امروز این تأثیر را نمایندگی میکنیم.
همچنین در ورای تحولات داخل ایران، اثبات شد که رژیم ایران منبع دائمی تنش و جنگافروزی است. از چند هفته پیش این رژیم بهشکلی عیان و در استمرار تعدادی از حملات قبلی، حضورش را بهثبت میرساند. وقتی از حملات قبلی صحبت میکنم اشاره دارم به اعمال تروریستی از جمله آنچه چند سال پیش در ویلپنت رخ داد که طی آن یک دیپلمات رژیم ایران منشاء
سوءقصدی بود که خوشبختانه بهشکست انجامید.
رژیم ایران دارد رو بازی میکند، حتی در مورد اعدامها. صحبت از ۲۳۰ الی ۲۴۰ اعدام از ابتدای سال میلادی است.
همه اینها ضرورت بحثی را که امشب داریم هر چه بیشتر آشکار میکند، بحثی که در تداوم بحثهای ۳۰ژانویه است و بر ضرورت نگاه به ارتباط تحولات به همدیگر تأکید دارد. این تحولات اتفاقی نیستند. برای ما واضح است که این یک طرح و برنامه مشخص مقامات رژیم ایران است که باید خنثی کرد. امیدواریم که میز گرد امشب ما موجب پیشرفت در این بحث و نزدیک شدن به لااقل بخشی از پاسخ به سؤالات در رابطه با ارتباط وقایع به هم بشود و راهکارهایی را در کوتاه یا میانمدت ارائه کند.
این کمیته نمایندگان قدیمی مثل ژانپیر برار را با همهٔ دوستیام و برای او بهرغم همه اختلافاتمان گردهم آورده است. من اینرا با همه عواطفم میگویم، عواطفی قوتگرفته از اینکه بهرغم اینکه موضوعاتی میتواند موجب جدایی ما شود، ما متحد شدهایم. همراه با آندره شاسین و سایر همکارانم معتقدیم که اصولمان ما را متحد میکند. در اینجا اصول، ارزشهای جمهوری است، ارزشهایی همچون برابری، آزادی و برادری. ما اکثریتی از نمایندگان مجلس در ژوئن ۲۰۲۳ بودیم و این حمایت را در ماه ژانویه ارائه کردیم. من بهواقع به آن اعتقاد دارم زیرا به درستی ضرورت وجود یک ایران دموکراتیک، دارای جامعهٔی آزاد و صاحب اختیار سرنوشت خویش را برجسته میکند.
هروه سولینیاک- نایبرئیس کمیتهٔ پارلمانی برای ایران دموکراتیک
خانم رئیسجمهور، مریم رجوی عزیز، همکاران عزیز در کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک.
دوستان عزیز مقاومت ایران، کمی بیش از سه ماه پیش، در سالن ویکتور هوگو، اینجا در مجلس ملی، برای یک کنفرانس گردهم آمدیم. و از آن زمان تاکنون تحولات زیادی بوده است اما تعدادی از اتفاقات به این معنی است که به نظر میرسد شرایط در ایران شتاب میگیرد. من در این کنفرانس در ۳۰ ژانویه گفتم که قیامها بیانگر خشم عمیق (مردم ایران) بود. اگر گفته بودم، به این دلیل بود که رژیم شاید گاهی سعی میکرد به ما بفهماند که این (اعتراضات) یک نوسان اجتماعی مقطعی است. ما میدانستیم که اینطور نیست
رژیم خطر یک آتشسوزی غیرقابل کنترل را میدید که از خشونت بیحد و حصر برای سرکوب این قیام، از جمله ارتکاب بدترین جنایات علیه مردم غیرنظامی استفاده کرد. همانطور که مشخص است، گزارش هیأت حقیقتیاب مستقل بینالمللی در رابطه با ایران که در ماه مارس گذشته توسط شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد تصویب شد، این تحلیل را تأیید کرده است. من فقط از بند ۱۰۸ این گزارش برایتان میخوانم. این گزارش مینویسد و نقلقول میکنم: «این هیأت تحقیق استناد میکند که بسیاری از موارد نقض جدی حقوقبشر که در این گزارش شرح داده شده است، جنایات علیه بشریت، بهویژه قتل، زندان، اعمال شکنجه، تعرض جنسی و سایر اشکال خشونت جنسی، آزار و اذیت، ناپدید شدن اجباری و سایر اعمال غیرانسانی است که بهعنوان بخشی از حمله گسترده علیه مردم غیرنظامی انجام شده است». این افزایش شدت خشونت بهوضوح نشاندهنده نگرانی این رژیم برای آینده خود است. این حملات که در خاک ایران در حال افزایش است، نشانه احتمالی آسیب پذیری رژیم نیز هست. کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک مدتهاست که خواستار نوعی تأمل آیندهنگر در مورد آنچه که پس از رهایی از رژیم مذهبی خونخوار حاکم بر ایران اتفاق میافتد شده است
آیا در صورت سرنگونی رژیم آخوندها، همانطوری که خود آخوندها ادعا میکنند، هرج و مرج بهوجود میآید و همچنان که ادعا میکنند فروپاشی این رژیم ممکن است ایران را به سمت وضعیتی مشابه آنچه که لیبی امروز تجربه کند، سوق بدهد؟ آیا ممکن است کشتاری اتفاق بیفتد که آینده این کشور را بین دو گزینه محدود کند، یعنی یک دیکتاتوری ظالمانه و تاریک اندیشی که ما میشناسیم، یا دولتی در چنگال جنگ داخلی و یک خاورمیانه بیثبات؟ آیا زمان آن نرسیده است که ببینیم رژیم کنونی در واقع عاملی برای بیثبات کردن خاورمیانه و اکنون غرب است؟ ما معتقدیم که رنج مردم ایران باید بالاتر از همه ملاحظات دیگر قرار گیرد. و تکیه بر سناریوهای سیاه در صورت سقوط رژیم آخوندی برای دفاع از وضعیت موجود و نادیده گرفتن ظرفیت ایران برای ایجاد قوانین محکم پایهیی است، اما همچنین و بالاتر از همه، اعتبار یک اپوزیسیون مسئول و سازمانیافته را در نظر نمیگیرد که برای تغییر آماده است، منظورم مشخصاً شورای ملی مقاومت است.
اخیراً، حملهیی در نوامبر ۲۰۲۳ در مادرید علیه آلخو ویدال کوادرس، معاون سابق پارلمان اروپا که از شورای ملی مقاومت با وجود تهدیدات جدی که مستقیماً او را هدف قرار میداد، حمایت میکند، خنثی شد. با این حال رژیم تلاش میکند که با مقاومت ایران از طریق عملیاتهای روانی که بعضاً گستاخانه است نیز مقابله کند. بهعنوان مثال، دادگاه کیفری تهران در ۲۹ ژوئیه ۲۰۲۳ فهرستی متشکل از ۱۰۴ نفر را منتشر کرد که مرتبط با سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. اما معلوم میشود که این ۱۰۴ نفر بیش از ۳۰ سال پیش ایران را ترک کردند و اکثر آنها در حال حاضر در آلبانی، بهویژه در اشرف۳ و تعدادی نیز در فرانسه پناهنده هستند. ما بهوضوح میتوانیم اطلاعات غلط را در اینجا مشاهده کنیم. رژیم قبلاً برای مدت طولانی همه اعضای مجاهدین خلق را محارب، یعنی دشمنان مردم و محکوم به اعدام اعلام کرده است. و بهگفته همه سازمانهای بینالمللی حقوقبشر، در طول چهار دهه گذشته، دهها هزار نفر از حامیان مجاهدین خلق در ایران تحت اتهامات بیاساس مانند محاربه اعدام شدهاند. تحت فشار مداوم جامعه خشمگین و در مواجهه با اعتراضات فزاینده، مانورهای بهاصطلاح حقوقی سازماندهی شده توسط حکومت تهران علیه سازمان مجاهدین خلق ایران با انگیزه یک برنامه استراتژیک چند وجهی انجام میشود.
اول، بهدنبال مقابله با حمایت نسل جوان از مجاهدین خلق با انتشار اطلاعات نادرست در داخل کشور و راهاندازی کمپینهای شیطانسازی علیه مقاومت ایران هستند. ثانیاً با تشکیل پرونده حقوقی برای ارائه آن به کشور اروپایی و درخواست اقداماتی با هدف محدود کردن فعالیتهای مجاهدین در کشورهای غربی بهویژه در آلبانی و همچنین فرانسه هستند. سوم، استفاده از اینترپل برای صدور حکم بازداشت برای ۱۰۴ فرد مرتبط با مجاهدین خلق. و در نهایت، چهارم، زمینه را برای حملات تروریستی احتمالی که نباید علیه اعضای مجاهدین خلق ایران یا شورای ملی مقاومت نادیده بگیریم، آماده میکنند. همه این اقدامات با هدف مقابله با توانمندیهای تشکیلاتی این سازمان و تأثیر فزاینده آن در داخل ایران انجام میشود. پیامهای حمایت بهویژه از سوی زنان و مردان جوان (از این سازمان)، افزایش مییابد، و همچنین پیامهایی که در آن این افراد اعلام امادگی برای فعالیت بهویژه برای (جنبش) مریم رجوی، در صورت بروز وضعیت شورشی در ایران، ابراز میکنند. به همین دلیل است که رژیم ساکنان اشرف سوم را نیز هدف قرار میدهد و چرا ما این تعهد اخلاقی را داریم که ژیلبر میتران، یادآوری کرد از کسانی که در اشرف تحت کنوانسیون ژنو و کنوانسیون اروپایی حقوقبشر هستند، محافظت کنیم.
در پایان به شما میگویم که از این پس، به نظر میرسد که مجاهدین خلق یک تهدید برای موجودیت رژیم تضعیف شده است. رژیم ضعیفی که تمام تلاش خود را برای مبارزه با (این سازمان) انجام خواهد داد. یک رژیم رو به احتضار هیچ محدودیتی در سوءاستفادههایی که میتواند در تلاش برای ماندن در قدرت انجام دهد، نمیشناسد. فرانسه، اروپا و غرب نباید چشمشان را به خاورمیانه و ویراژ رژیم ایران در آن ببندند. این پیش از هر چیز آینده این کشور و مردم آن، بلکه از این پس امنیت جهان است. متشکرم.
ژرار لوسول ـ عضو مجلس ملی فرانسه از حزب سوسیالیست
با تشکر از شما آقای رئیس. از طرف گروه سوسیالیست صحبت میکنم، این کار توسط هروه سولینیاک نیز انجام شد، اما همچنین از طرف خودم هم صحبت میکنم. خوشحالم و مایهٔ افتخار است که مدتی طولانی است با شما هستم. خانم رئیسجمهور عزیز، ما بهواقع باید از شما و از مبارزه شما برای دموکراسی حمایت کنیم. دموکراسی والاترین آرمان و روش برای سرنگونی رژیم آخوندها است. همچنین بهاین دلیل که شما در این رویکرد جمعگرا و دموکراتیک هستید و به افکار، عقاید و بیش از هر چیز به آزادیهای فردی زنان و مردان احترام میگذارید. ما از شما در این مبارزه حمایت میکنیم. بدانید که ما همیشه در کنار شما خواهیم بود تا از دموکراسی که در حال احیای آن هستیم دفاع و آنرا ترویج کنیم و به شما در مبارزه با رژیم آخوندها کمک کنیم. با تشکر.
ژیلبر میتران رئیس فرانسلیبرته (بنیاد دانیل میتران)
دوستان عزیز، همکاران عزیز، همکاران سابق و مهمتر از همه، خانم رئیسجمهور، مریم عزیز
قبل از هر چیز از دعوتم به این جلسه از شما تشکر میکنم و درود میفرستم به نمایندگان مجلس که در اینجا حضور دارند بهخاطر علاقهیی که به آرمان یک ایران دموکراتیک دارند و بهخاطر تعهداتشان در این رابطه.
میخواستم در اینجا شهادت شخصی بدهم برای کسانی که به تاریخچه این مردان و زنانی که امروز در محلی به نام اشرف۳ هستند آشنایی ندارند. لازم به توضیح است که اشرف۳ که امروز در آلبانی، نزدیک تیرانا است، خلقالساعه بهوجود نیامده. داستان، داستان بازماندگان قتلعامهایی است که در دهه ۱۳۶۰ در ایران رخ داد، بهویژه در سال ۱۳۶۷. افرادی که از کشورشان خارج شدند، تبعید را برگزیدند، چون در خطر مرگ در کشورشان بودند. آنها بازماندگان و تبعیدیانی هستند که جواز اقامت دارند، وضعیت اقامت آنها توسط کنوانسیونهای بینالمللی بهرسمیت شناخته شده است. آنها همچنین اعضای مقاومت هستند، مقاومتی که هم در داخل و هم در خارج حضور دارد. بسیاری از این مبارزان مقاومت در این کمپ هستند. ما نمیتوانیم سرنوشت آنها را نادیده بگیریم، چه سرنوشت شخصی و انسانی آنها را، چه آرمانی را که آنها از آنها دفاع میکنند. پس اشرف۳ به این معنی است که یک اشرف۱ و سپس اشرف۲یی وجود داشته که ما بهنام «لیبرتی» میشناسیم. اما در دهه ۱۳۶۰، این افراد که از ایران خارج شدند، بهدلیل آزارهایی که متحمل میشدند به عراق رفتند و در بیابانهای آن مستقر شدند. آنها با دست خود شهر کوچکی ساختند.
اما شرایط خیلی سریع بیثباتتر از چیزی شد که تصور آن میرفت، زیرا این کمپ هرگز امن نبود و مرتباً در معرض ضرباتی بود که نیروهای ویژه به آن میزدند، حتی در داخل کمپ. این کمپ زیر آتش موشکها بود و انواع و اقسام بلاها را به خود دید و کلمه «بلا» هم خیلی گویا نیست؛ آنها در معرض تحریمهای غذایی و دارویی قرار گرفتند. در یککلام هر آنچه حقوقبشر و حقوق پناهندگان و حق اقامت است زیر پا گذاشته شد و تعداد بسیاری کشته شدند. همه اینها زیر چشم ارتش عراق صورت میگرفت که قرار بود از آنها حفاظت کند! در واقع تحتفشار حکومت آخوندی، حفاظت از این تبعیدیان بههیچوجه تأمین نمیشد، بلکه باید صحبت از نوعی همدستی با مهاجمان کرد. این اوضاع بهمدت طولانی در سکوت و فراموشی جامعه جهانی ادامه یافت. واژهیی را که برای این سکوت باید بهکار برد دوست ندارم بهزبان بیاورم. این تا جایی ادامه یافت که دیگر تهدید از جنس موشک و نیروی ویژه نبود بلکه صحبت از بستن این کمپ بود، تحتفشار رژیم ایران که خواهان بسته شدن این کمپ و استرداد تبعیدیان به کشورشان بود و ابهامی نداشتیم که در کشورشان چه سرنوشتی در انتظارشان است و آن چیزی جز مرگ نبود.
بنابراین اولین مبارزه برای این بود که بعد از ۲۰سال حضور در اشرف۱، از دولتهای مختلف خارجی که با رژیم ایران و عراق رابطه داشتند بخواهیم این کمپ را نبندند. این اصلاً ساده نبود، اصلاً ساده نبود. فکر نکنید که این یک امر طبیعی در اذهان مخاطبین بود؛ و این یکی از اولین تعهدات من در آن زمان بود که از طریق بنیاد فرانسلیبرته و دانیل میتران پیش میبردیم. حتی یکبار دانیل میتران با خود اوباما گفتگوهایی داشت برای اینکه وی از نفوذش استفاده کند و این کمپ بسته نشود. این منجر به انتقال این پناهندگان به مکان دیگری در همان عراق شد، یعنی کمپ لیبرتی در نزدیکی بغداد. تصور این بود که آنها در آنجا امنیت بیشتری خواهند داشت، ولی اینطور نبود و موضوع در کمپ لیبرتی هم ادامه یافت. برای این وضعیت باید راه خروجی یافته میشد چون داستان بهطور کلی زیر چتر سازمان ملل بود، ولی کسی حاضر نمیشد مسئولیت حفاظت آنها را بهعهده بگیرد و مذاکرات و گفتگوهای زیادی صورت گرفت که نمیدانم اسمش را چه بگذارم. در هر حال یک مبارزه سیاسی جدی صورت گرفت تا سرانجام در سال ۲۰۱۷ تصمیم نهایی گرفته شد، آنقدرها هم از آن نگذشته. تصمیم این بود که این پناهندگان در مکانی دورتر، خارج از این منطقه جغرافیایی سکنی داده شوند. و به این ترتیب، آنها در آلبانی پذیرفته شدند.
به این ترتیب، ما به استقبال این پناهندگان رفتیم که بسیار آسیبدیده از عراق میآمدند، اما خیلی شجاع، خیلی باوقار. و آنها دوباره آیندهشان را در آنجا ساختند، کمی دورتر از بمبها.
باید به هر بها کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو در مورد حق سکونت و کنوانسیون اروپایی حقوقبشر به مورد اجرا گذاشته شود. این یکی از نکات محوری این بیانیه است.
باید در این رابطه گفت. پارلمان فرانسه باید در این رابطه بگوید. باید به کنوانسیون ژنو کنوانسیون اروپایی حقوقبشر احترام گذاشت. آنها باید توسط یک جامعه بینالمللی حمایت شوند و جامعه بینالمللی باید به رژیم ایران بگوید که نمیتواند دست به هر کاری در هر جایی بزند، بهخصوص در یکی از کشورهای عضو پیمان ناتو. پس ما با فشارها و تهدیدات و ملاحظاتی مواجهیم که نمیتوانیم اهمیت و اضطرار آنرا نادیده بگیریم، بهخصوص ما پارلمانترهای فرانسه یا اعضای کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک.
این شهادتی بود که میخواستم در این جلسه بدهم برای آنهایی که این داستان را میدانند ولی الزاماً نمیدانند از کجا شروع شده. این مشکل فیالبداهه و از اشرف۳ در آلبانی شروع نشده. این رزمندگان مقاومت، هر جا باشند هدف شکار و تحت تعقیب مأموران رژیم آخوندی هستند؛ هر جا که باشند، از جمله در قاره اروپا و در یکی از کشورهای عضو پیمان ناتو.
پس باید در این رابطه صحبت کرد، باید موضوع را برجسته کرد و باید که دوستانمان در مجلس فرانسه هر چه سریعتر و هر چه قاطعتر به این بیانیه بپیوندند. مریم ببخشید که کمی طولانی شد ولی این شهادتی بود که در رابطه با این مبارزه طولانی میخواستم بدهم. خیلی چیزها در این رابطه شنیدیم، اما من بیشتر به فکر مردان و زنانی هستم که آنجا هستند. آنها دیگر برای خودشان مقاومت نمیکنند. الآن میخواهند برای دیگران مقاومت کنند. میخواهند برای دیگران مقاومت کنند. دیگران، ما هستیم، نه تنها ایرانیانی که در ایران هستند، بلکه ما، همه آزادیخواهانی که حاضر نیستیم آنچه را که در رابطه با نقش رژیم ایران در داخل ایران و در منطقه در اینجا تشریح شد بپذیریم، چه رسد به اینکه الآن مدعی سهمی در سلطه جهانی هم هستند. لازم به گفتن نیست که شرایط بغرنج است، شرایط بینهایت بغرنج است حق نداریم سکوت کنیم. حق نداریم فراموش کنیم. حق نداریم چشمانمان را ببندیم. متشکرم.
ادامه دارد