سخن روز
روز گذشته سایت حکومتی خبرآنلاین(۱۰خرداد) با تیتر درشت نوشت: «تورم در یکقدمی رکورد ۷۸ساله ـ منتظر تورم ۳رقمی باشید». همین منبع، ۳ماه پیش، با تیتر درشت از قول رئیسی نوشته بود: «دشمن در اغتشاشات خیابانی و ارزی ناکام ماند»(۱۱اسفند ۱۴۰۱).
آنروز رئیسی جلاد در دیدار از بوشهر ضمن وعدهٔ پایان گرانی و تورم، از شکست شورشهای خیابانی و «آرامش» در نظام گفت اما امروز سایت حکومتی «دیدار» با اشاره به شکست حاکمیت یکدست و پتانسیل بالای قیام در شرایط انفجاری جامعه مینویسد: «اینطور نیست که شما الآن آرامش را میبینید و فکر میکنید زیر این آرامش هیچ خبری نیست، نه آتش زیر خاکستر است و مطمئن باشید که اینها با یک جرقه ممکن است دوباره شکل دیگری به خودش بگیرد».
اشرف بروجردی که زمانی معاون وزیر بود و امروز در لباس کارشناس از باند مغلوب، نسبت به سرنگونی تمامیت نظام اظهار نگرانی میکند، با اشاره به آثار معکوس حاکمیت انقباضی و سیاست سرکوب در جامعه، نتیجه گرفت که «این دولت دولتی پایدار نخواهد ماند» و افزود: «متأسفانه کسانی که تصمیمگیر هستند فکر میکنند چون قدرت دستشان هست، چون باتون دستشان است، چون این سلاح توی دستشان است، پس میتوانند هر جور دلشان خواست عمل بکنند لذا شما میبینید برخورد میشود چشمها نابینا میشود، کشته میشوند خب اینها هم تحریککننده است آقا اینها تحریککننده است جامعه را بدتر بهسمت دیگر میبرد در واقع بروند بهسمت حالا نمیخواهم بگویم براندازی»(دیدار ـ ۱۰خرداد).
با شکست پروژه یکدستسازی، عبارتهایی مانند بهسمت براندازی، شورش گرسنگان، عصیان فقیران و «آتش زیر خاکستر» به کد و کلیدواژههای هشداری در رسانههای حکومتی تبدیل شده است. فروردین ۱۴۰۲ جواد امام، کارشناس باند مغلوب، با این استدلال که مطالبات مردم «روی هم جمع شده و با توجه به شرایط کشور و جامعه در ۱۴۰۲ اینها نمود جدیتری پیدا میکند»، گفت: «تا زمانیکه نخواهند به مردم برگردند و نسبت به سیاستهای غلط گذشته بهصراحت تجدیدنظر کنند، قطعاً این وضعیت ادامه دارد و آتش زیر خاکستر است و باید شاهد چالشهای جدیتری در ابعاد متنوعتر باشیم»(خبرآنلاین ـ ۷فروردین ۱۴۰۲).
روزنامهٔ اعتماد ۹خرداد در مطلبی با عنوان «فقر صدا ندارد، فریاد میزند» افزایش تورم و گسترش فقر در دوران رئیسی را نشانهٔ شکست حاکمیت یکدست دانست و نوشت: «آمار افزایش حقوق و تورم و عقبافتادن سرعت افزایش حقوق از نرخ تورم بسیار گویاست. کارمند و کارگر چگونه میتواند این کسری را جبران کند تا دچار فقر نشود؟ عصای موسی و ید بیضای مسیح را که ندارند. مسأله مهمتر این است که فقرا صدا ندارند. امواج صوتی فراوانی در اطراف ما هست ولی گوشهای ما بهگونهیی است که فقط برخی از طول موجها را میشنویم. در جامعه نیز فقط صدای عدهیی شنیده میشود و عدهیی نیز مجاز به بلندکردن صدا نیستند تا مبادا صدایشان به جایی برسد. فقر صدا ندارد، ناگهان فریاد دارد».
منظور از فریاد ناگهانی فقر، «جرقه»یی که «آرامش» حاکمان را بههم میزند و «نمودهای جدیتری» که در پیش است چیزی نیست جز خشم شعلهور لشگر گرسنگان و آتشفشانی که زیر خاکستر در کمین است.