کارزار جهانی در حمایت از قیام و مقاومت ایران
تجارب خونین جنبشهای ملی میهنمان در سدهٔ اخیر و بهطور خاص در قیام سراسری به ما میآموزد که آفت اصلی یک جنبش یا انقلاب نه نقطهٔ شروع یا کمرکش آن بلکه در نقطهٔ پیروزی و بهبار نشستن رنجها و خونهایی است که خلق و پیشتازانش نثار کردهاند. همیشه در این بزنگاه حساس، فرصتطلبان، میوهچینان، دم و دمبالچههای استبداد و استعمار، اپوزیسیونهای فیک و در آب و نمک خوابانده شده برای روز مبادا، آلترناتیوهای یکشبه و شبهروشنفکران دوآتشه، سوپرسکولارها و انقلابینماها مانند قارچ میرویند و میخواهند که بر سفرهٔ آماده بنشینند و دستآوردهای جنبش انقلابی را بهیغما ببرند. کرور کرور گروه، جمعیت، سازمان، حزب و تشکل که در فضای بیخطر اعلام موجودیت میکنند و مدعی سهم خود از قدرت میشوند.
این پدیدهیی است که در قیام سراسری شاهد آن بودیم. به چشم شاهد بودیم که با ورود بورژوازی همزاد ارتجاع و یک دوجین موجسوار و تشکیل شوراها و پیمانهای یکشبه و باسمهای، با پا گذاشتن بر خونهای پاک شهیدان قیام، تلاش کردند قیام را از مسیر اصلی خود منحرف کنند
دو نیروی متنافر
اکنون در صحنهٔ سیاست جهانی پیرامون ایران، با دو نیروی متنافر مواجه هستیم. از یکسو مجریان سیاست مماشات را میبینیم که برای تأمین منافع کثیف خود به رد و بدل کردن گروگان با فاشیسم دینی میپردازند و در دیگر سو مقاومت ایران به رهبری مریم رجوی دیده میشود که با تمام قوا در حال فتح پارلمان کشورهای جهان و بسیج افکار بینالمللی در راستای برنامهٔ ۱۰مادهای و حمایت از قیام ایران است. این دو سیاست، متنافر هم حرکت میکنند. خاستگاه یکی زدوبند بین دولتهاست، خاستگاه دیگری نیروی لایزال ایمان به آزادی ایران است.
کارزار جهانی
در نقطهٔ مقابل افول و شکست آلترناتیوهای فیک، کارزار مقاومت ایران برای فتح جامعهٔ جهانی بهسرعت در حال پیشروی است.
در ادامهٔ حمایت اکثریت دوحزبی نمایندگان کنگرهٔ آمریکا، پارلمانهای ایالتی آریزونا، نمایندگان پارلمانهای ولز، اسلوونی، اسکاتلند، ژنو، سوئیس، ایرلند شمالی، ایسلند، جمهوری مولداوی، سنای ایتالیا، مجلس ملی فرانسه و حمایت تاریخی رهبران جهان شامل نخست وزیران و رؤسای جمهور سابق، اینک شاهد ۵۲۵تن از نمایندگان مجلسین عوام و اعیان انگلستان هستیم.
این یک کارزار جهانی در حمایت از قیام مردم ایران است. بیانیههای اکثریت از چند محور زیر پشتیبانی میکنند:
۱ـ حمایت از یک جمهوری دموکراتیک
۲ـ حمایت از طرح ۱۰مادهای خانم مریم رجوی شامل انتخابات آزاد، آزادی تجمع، آزادی بیان، لغو مجازات اعدام، برابری جنسیتی، جدایی دین از دولت، خودمختاری و یک ایران غیرهستهای
۳ـ توقف کشتار و دستگیری تظاهر کنندگان
۴ـ نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران
۵ـ محکوم کردن دخالت فاشیسم دینی در منطقهٔ خاورمیانه و اروپا و نیز حملات تروریستی و سایبری این رژیم به آلبانی
۶ـ نفی همهٔ اشکال دیکتاتوری اعم از شاه یا استبداد دینی و ارتباط با هر یک از این دو دیکتاتوری
۷ـ تأکید بر این واقعیت که قیام ایران از یکسو ناشی از وضعیت انفجاری جامعه و از دیگر سو بهخاطر مقاومتی سازمانیافته است که بیش از ۴دهه استمرار داشته است.
۸ـ تأکید بر حسابرسی سردمداران رژیم بهخاطر قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷
جنگ بین سیاست مماشات و سیاست انقلابی
با امعان نظر به آنچه گفته شد، اینک بهتر میتوان دریافت که یک جنگ همهجانبه و تمامعیار بین سیاست مماشات و سیاست انقلابی در جریان است. بهقول خانم رجوی، بیانیهٔ ۵۲۵تن از نمایندگان مجلسین عوام و اعیان انگلیس [و دیگر بیانیههای اکثریت پارلمانها] یک پیام همبستگی نیستند؛ بلکه یک موضع سیاسی در برابر رژیمی هستند که با اعدام و قتلعام شناخته میشود و بانی اصلی تروریسم دولتی است و انزوا و بیاعتباری کامل سیاست مماشات را منعکس میکند.
در اثر فعالیتهای خستگیناپذیر و تصاعدی مقاومت ایران، اکنون بسیاری از وجدانهای منصف دریافتهاند که بیش از این نمیتوان بر رژیمی تکیه کرد که در آستانهٔ سرنگونی است. بهجای سیاست کثیف و آبروباختهٔ مماشات باید با اتخاذ سیاستهای قاطع از آلترناتیو دموکراتیک آن حمایت کرد. بهعبارت دیگر زمان برای دیکتاتوریهای شاهی و شیخی به سر رسیده است و مردم ایران خواهان یک جمهوری دموکراتیک هستند.
این کارزار جهانی با فعالیت کانونهای شورشی در داخل ایران و نیز فداکاری عظیم اشرفنشانان و هواداران مقاومت در ایران و جهان پشتیبانی میشود و بیتردید در قامت یک «کهکشان» فروزان، آسمان میهن غمزدهٔ ما را با ستارگان ظلمتسوز برخواهد افروخت و به قیام ایران شتابی دیگر خواهد بخشید.