سخن روز
یزدانشهر اصفهان میزبان جمعیت انبوهی از هموطنان بود. خشم و نفرت در مردم موج میزدوترانههای حماسی بزبان بختیاری دررثای جوانمردی که بدست دژخیمان خامنهای بدار آویخته شد، خبر از رسیدن روز انتقام میداد.
رژیم آخوندی صبح چهارشنبه ۷مهر، عباسقلی صالحی را پس از تحمل ۲۰سال زندان و در یک حکم ناگهانی و فوری در زندان اصفهان بدار آویخت. شب پیش از این جنایت، تعداد زیادی از مردم در برابر زندان اصفهان تجمع کردند و با خشم اعتراض خود را به این حکم جنایتکارانه ابراز کردند.
اما چرا حکم فوری و ناگهانی؟ پس از ۲۰سال چه اتفاقی افتاده که رژیم اینطور دستپاچه و یکباره، دست به این جنایت میزند؟
علت همان است که بهخاطر آن خامنهای مجبور شد با جراحی بزرگ و بهجان خریدن ریزش شدید درونی در نظام و حذف بخش گستردهیی از رأس تا قاعدهٔ رژیم، رئیسی جلاد را روی کار بیاورد. علت همان است که هر روز مهرهها، کارگزاران و کارشناسان رژیم نسبت به آن هشدار میدهند: «مردم تا یک جایی میتوانند طاقت بیاورند و هنگامی که مشاهده کنند چیزی برای از دست دادن ندارند، منتظر نمیمانند ما به آنها اجازه دهیم اعتراض کنند یا خیر!» (جلودارزاده، عضو پیشین مجلس ارتجاع-۸مهر). علت، وضعیت انفجاری جامعه و خشم و نفرت متکاثف در شهرها و خیابانها و تکتک خانههای مردم ایران است که کابوس قیامی بزرگ را به جان خامنهای و رئیسی انداخته است. هیچ چشماندازی هم برای فرو خواباندن این پتانسیل عظیم انفجاری وجود ندارد و هر چه میگذرد بهخاطر افزایش فقر، گرانی و ظلم، بر شدت آن افزوده میشود.
آری، همانطور که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت گفت: «اعدام عباسقلی پس از ۲۰سال زندان بیانگر شقاوت و سبعیت رژیمی است که حتی یکروز بدون شکنجه و اعدام باقی نمیماند» .
از این رو خامنهای تنها راه را اعدام و جنایت بیشتر میداند تا بلکه جامعه را مرعوب کند تا کسی صدایش درنیاید. اما تجمع بزرگ امروز مردم برای تشییع پیکر عباسقلی صالحی در یزدانشهر اصفهان، در حالی که سرودههای حماسی میخواندند و نوید انتقام میدادند، نشان داد جامعهٔ ایران پس از ۴۲سال کشاکش و نبرد مستمر با آخوندهای جنایتکار، نهتنها مرعوب نمیشود، بلکه این خونها را پشتوانهٔ همان قیام بزرگ و آتشینی میکند که بیداران صدای گامهایش را میشنوند.
هفتهٔ گذشته نیز وقتی دژخیمان خامنهای یک جوان ایلامی را زیر شکنجه بهقتل رساندند، مردم از ایلام راهی تهران شده و با اعتراض تا زندان فشافویه رفتند و خشم و نفرت خود را ابراز کردند.
مادران شهدای قیام نیز هر کدام بهمناسبتی، بیپروا پیام میدهند و خامنهای و رژیم را مخاطب قرار داده و تأکید میکنند «نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم» و وعدهٔ انتقام بزرگ میدهند.
اکنون در صحنهٔ اجتماعی-سیاسی ایران دو موضوع را کنار هم میبینیم:
در یکسو تشدید اقدامات سرکوبگرانه توسط خامنهای، رئیسی جلاد و اژهای خونخوار، از اعدام تا زندان و بگیر و ببند و جنگ روانی برای ترساندن مردم.
و در سوی دیگر واکنشهای گستردهٔ اجتماعی به این جنایات، حتی در شرایط اختناق مطلق.
اکنون پرسش این است: در چنین وضعیتی، آیا خامنهای و رژیمش میتوانند با افزودن بر سرکوب و جنایت و اعدام، از روز بزرگ حسابرسی در امان بمانند؟
چرا که بهگفته صالحی جوانمرد: «واقعاً دیگر سزاوار نیست اینها بیشتر بمانند. خدا کند یک همت پایداری برقرار بشود که ریشه ظلم و فساد این آخوندهای کثیف و اجنبی را بکند».