سخن روز
این روزها شاهد تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی. علاوه بر اینها در صحنه سیاسی شاهد تحرکات جدیدی از سوی رژیم در منطقه خلیجفارس و کشورهای شمال ایران هستیم.
برآیند این تحولات چیست؟-- شرایط به چه سمتی پیش میرود؟
موقعیت منطقهیی و بینالمللی رژیم در چه نقطهای است؟
یک تصویر کلی از تازهترین وضعیت سیاسی رژیم
صحبتهای دوشنبه۲۱مرداد ظریف و جهانگیری تصویر روشنی از وضعیت رژیم در صحنه منطقه و امور بینالملل نشون میدهد.
جهان اکنون شاهد یک بسیج برای تشکیل یک ائتلاف بینالمللی در منطقه بهمنظور حفاظت از کشتیهای تجاری در هنگام عبور از منطقه خلیجفارس است. تاکنون از ۶۰کشور دعوت شده و شماری از کشورها نیز پاسخ مثبت دادهاند. از جمله انگلیس و استرالیا. کره جنوبی و هند. چند کشور دیگر هم در حال بررسی هستند و سمت و جهتی که گرفتهاند حاکی از پیوستن به این ائتلاف است.
وزیر خارجه آمریکا که گویا در دولت آمریکا مسئولیت تشکیل این ائتلاف را دارد، نسبت به روند پیوستن کشورها و تشکیل این ائتلاف اعلام خوشبینی کرده و گفته تشکیل ائتلاف در حال پیشرفت است.
هدف این ائتلاف هم مقابله با تهدیدات رژیم است.
واکنش رژیم
ظریف در سفر به دوحه گفت: «این ائتلاف موجب ناامنی منطقه هست... آمریکا و متحدانش خلیجفارس را «تبدیل به جعبه کبریتی کردهاند که آماده شعلهور شدن است».
بعد هم تأکید کرد این ائتلاف باعث «بیثباتی» خواهد شد.
روشن است با توجه به اینکه هدف این ائتلاف مقابله با تهدیدات رژیم است، منظور از «عبارت»هایی مانند: «عامل بیثباتی-موجب ناامنی» توسط ظریف، اشاره به نگرانیهای رژیم در این زمینه است.
کما اینکه جهانگیری هم گفت: «ثبات و امنیت آبراههای بینالمللی و سواحل شمال و جنوب و تنگه هرمز دغدغه اصلی و خط قرمز ایران است...ابزار تحریم و تهدید (آمریکا) ثبات و امنیت منطقه را به خطر انداخته و به معضلی جدی...تبدیل شده است». او به این ترتیب و با عطف به این ائتلاف تأکید میکند رژیم در منطقه خلیجفارس هدف محدودیتهای هر چه بیشتر قرار میگیرد.
سفر بولتون به انگلستان
از طرف دیگر و همزمان شاهد سفر بولتون به انگلستان و ملاقات با نخستوزیر این کشور هستیم. گفته شد یکی از اولویتهای این دیدار تلاش بولتون برای این است که انگلستان در موضوع رژیم هر چه بیشتر در جبهه آمریکا وارد شود و فشارها به رژیم را بیشتر کند.
نگاهی کلیتر به صحنه
از نظر بینالمللی: حلقه تحریمها برضد رژیم روزبهروز تشدید شده و رژیم به نقطهٔ خفگی اقتصادی نزدیکتر میشود تا جاییکه بارها روحانی و سران سپاه تأکید کردهاند هیچگاه در ۴۰سال گذشته وضعیت نظام تا این حد خطیر نبوده است.
از نظر درونی: بحران درونی رژیم علاوه بر شرایط درهمشکسته اقتصادی به جایی رسیده که رژیم ناگزیز شده رو به افزایش قیمت بنزین بیاورد و با کارتی کردن آن زمینهسازی گرانی عنقریب بینزین را در چشمانداز قرار دهد. که حاصلش خطر جدی انفجار خشم اجتماعی است.
خروجی این بحرانها و بدتر از همه نداشتن راهحلی برای خروج از آنها، پایین رفتن رژیم از نردبان تعادلقوا را نشان میدهد.
این در حالیاست که برخلاف آنچه که در ظاهر امر گفته میشود سفر بولتون به انگلستان اولویتهای دیگری غیر از مسأله ایران دارد، خبرگزاری رویترز اعلام کرد: «خواست جان بولتون از بریتانیا خروج این کشور از توافق هستهیی با ایران است».
نگاهی از نزدیک به روابط آمریکا و انگلستان و تاثیر آن روی رژیم
اینکه بولتون بعد از دیدار با نخستوزیر انگلیس متقاعد شده در شرایط فعلی اولویت انگلستان «برگزیت» است، بر میگردد به اینکه معمولاً در اعلام نتایج گفتگوها و دیدارها نکات دیپلماتیک هم در نظر گرفته میشود. طبعاً برای انگلستان در حال حاضر موضوع بحران درونی خودش که «برکزیت» است، الویت دارد اما این ربطی به این ندارد که مواضع انگلستان در قبال رژیم به چه صورت خواهد بود. مواضع انگلستان در قبال رژیم را باید در اظهارات مشخص مقامات این کشور دنبال کرد.
ضمن اینکه بر اساس اظهارنظر برخی کارشناسان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا میتواند راه را برای خروج این کشور از برجام هم هموار کند. چرا که بهعنوان مثال:
خود «برگزیت» موضوع پیچیدهای است. اما بهگفته تحلیلگران اگر برگزیت عملی گردد و انگلستان از اتحادیه اروپا جدا شود (که سمت و سوی رویدادها نیز همین را نشون میدهد) یکی از خروجیهای آن، نزدیکی انگلستان در سیاسی خارجی به آمریکاست.
این نزدیکی هم یک پایه جدی اقتصادی دارد.
بهطور مشخص یکی از پشتوانههای نخستوزیر جدید انگلیس که بتواند برگزیت را محقق کند، یک پیمان تجاری آزاد با آمریکاست.
کارشناسان در این زمینه میگویند: جدایی انگلستان از اروپا باعث میگردد این کشور از نظر تسهیلات سرمایهگذاری و بازار اروپا ضررهایی بکند. اما آن جاییکه این ضررها را جبران میکند، بازار آمریکاست.
کما اینکه ناظران شاهد هستند ترامپ از چندی پیش به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا تأکید داشت و روی همین نزدیکی بیشتر انگلستان و آمریکا بعد از برگزیت تأکید میکرد.
همچنانکه روز دوشنبه ۲۱مرداد هم که با جانسون نخستوزیر انگلستان تماس داشت بهگفته دستیار ویژه رئیسجمهور آمریکا «طیف گستردهای از مسائل، از جمله در حوزههای تجارت و امنیت جهانی، و نیز برگزیت مورد بحث قرار گرفت».
اما در مقابل، رسانههای جهانی از قول «مقامهای واشنگتن» گفتند: «آمریکا برای بستن قرارداد بهایی که از انگلیس طلب میکند، از موضوع گوشت هورمونی (یکی از صادرات جدی انگلیس) و... فراتر رفته و شامل حمایت از موضع آمریکا در برابر رژیم ایران میشود».
بعد هم تأکید کردند که آمریکا بر این باور است که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، راه را برای خروج این کشور از برجام هموار میکند.
و البته نیاز به یادآوری ندارد که رخدادی همچون برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) یک تحول بسیار مهم با تاثیرات بسیار گسترده است
هماان زمانی که مردم انگلستان در همهپرسی رأی به خروج از اتحادیه اروپا دادند، برای نمونه ایان برمر استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک گفت: «برگزیت پس از بحران موشکی کوبا بزرگترین تهدید سیاسی است که جهان تجربه کرده است!».
جدای از درستی و غلطی تعبیری که به کار برده، چرا میگوید تهدید؟به این علت که بسیاری از سیاستهای تدوین شده قبلی را درهم میریزد و سیاستهای جدیدی، مشخصاً در حوزه سیاست خارجی ایجاد میکند.
که چون بحث اروپا در میان است و یکی از مهمترین موضوعات سیاست خارجی اروپا هم مناسباتش با رژیم و برجام است، این وضعیت شامل برجام و رابطه با رژیم هم میشود.
کما اینکه حداقل ناظران سیاسی بهخاطر دارند که در مقطع موافقت همهپرسی برای خروج انگلستان از اتحادیه اروپا،کارشناسها و رسانههای رژیم زنگ خطر را برای نظام به صدا درآوردند.
برای نمونه سایت دیپلماسی ایرانی روز ۹تیر سال ۱۳۹۵نوشت: (دقت شود که آن زمان حتی هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود و وضعیت با اوضاع درهمشکسته کنونی برجام و رژیم سراپا متفاوت بود): «خطر برگزیت بر برجام را جدی بگیرید...برگزیت میتواند باعث منحرف شدن و از میان رفتن فرصت همکاری اتحادیه اروپا و نظام شود...».
بعد هم تأکید کرده بود: «عواقب دیپلماتیک برگزیت میتواند اولویت رهبران اروپایی را در همکاری در اجرای برجام تغییر دهد...متأسفانه برگزیت توان انگلیس و اروپا را برای تحقق منافع اقتصادی توافق ایران بهشدت تحت تاثیر قرار خواهد داد...در مجموع میتوان گفت که در دستور کار اقتصادی انگلیس پس از برگزیت، ایران یک اولویت نخواهد بود!»
تازه این در شرایطی بود که هنوز دولت وقت آمریکا خط مماشات با رژیم را پیش میبرد و در برجام بود.
اکنون که آمریکا از برجام خارج شده و با تمام توان پشت انگلستان رفته که آن کشور هم از برجام خارج شود.
تعادل قوا و نیاز انگلستان به نزدیکی به آمریکا (یک قلم همان پایه اقتصادیای است که رسانهها روی آن تأکید کردند - یعنی نیاز به جبران از دست رفتن بازار اروپا توسط آمریکا) هم همین سمت را نشون میدهد.
بهرحال هنگامی که کمی از بالاتر به کل شرایط نگریسته شود، روشن میگردد که سمت و سوی بحرانهای رژیم به سمت تشدید جدی است. وضعیتی که هر چه بیشتر رژیم را در تعادلقوا پایین آورده و موقعیتش را بسیار شکنندهتر میکند.
این روزها شاهد تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی. علاوه بر اینها در صحنه سیاسی شاهد تحرکات جدیدی از سوی رژیم در منطقه خلیجفارس و کشورهای شمال ایران هستیم.
برآیند این تحولات چیست؟-- شرایط به چه سمتی پیش میرود؟
موقعیت منطقهیی و بینالمللی رژیم در چه نقطهای است؟
یک تصویر کلی از تازهترین وضعیت سیاسی رژیم
صحبتهای دوشنبه۲۱مرداد ظریف و جهانگیری تصویر روشنی از وضعیت رژیم در صحنه منطقه و امور بینالملل نشون میدهد.
جهان اکنون شاهد یک بسیج برای تشکیل یک ائتلاف بینالمللی در منطقه بهمنظور حفاظت از کشتیهای تجاری در هنگام عبور از منطقه خلیجفارس است. تاکنون از ۶۰کشور دعوت شده و شماری از کشورها نیز پاسخ مثبت دادهاند. از جمله انگلیس و استرالیا. کره جنوبی و هند. چند کشور دیگر هم در حال بررسی هستند و سمت و جهتی که گرفتهاند حاکی از پیوستن به این ائتلاف است.
وزیر خارجه آمریکا که گویا در دولت آمریکا مسئولیت تشکیل این ائتلاف را دارد، نسبت به روند پیوستن کشورها و تشکیل این ائتلاف اعلام خوشبینی کرده و گفته تشکیل ائتلاف در حال پیشرفت است.
هدف این ائتلاف هم مقابله با تهدیدات رژیم است.
واکنش رژیم
ظریف در سفر به دوحه گفت: «این ائتلاف موجب ناامنی منطقه هست... آمریکا و متحدانش خلیجفارس را «تبدیل به جعبه کبریتی کردهاند که آماده شعلهور شدن است».
بعد هم تأکید کرد این ائتلاف باعث «بیثباتی» خواهد شد.
روشن است با توجه به اینکه هدف این ائتلاف مقابله با تهدیدات رژیم است، منظور از «عبارت»هایی مانند: «عامل بیثباتی-موجب ناامنی» توسط ظریف، اشاره به نگرانیهای رژیم در این زمینه است.
کما اینکه جهانگیری هم گفت: «ثبات و امنیت آبراههای بینالمللی و سواحل شمال و جنوب و تنگه هرمز دغدغه اصلی و خط قرمز ایران است...ابزار تحریم و تهدید (آمریکا) ثبات و امنیت منطقه را به خطر انداخته و به معضلی جدی...تبدیل شده است». او به این ترتیب و با عطف به این ائتلاف تأکید میکند رژیم در منطقه خلیجفارس هدف محدودیتهای هر چه بیشتر قرار میگیرد.
سفر بولتون به انگلستان
از طرف دیگر و همزمان شاهد سفر بولتون به انگلستان و ملاقات با نخستوزیر این کشور هستیم. گفته شد یکی از اولویتهای این دیدار تلاش بولتون برای این است که انگلستان در موضوع رژیم هر چه بیشتر در جبهه آمریکا وارد شود و فشارها به رژیم را بیشتر کند.
نگاهی کلیتر به صحنه
از نظر بینالمللی: حلقه تحریمها برضد رژیم روزبهروز تشدید شده و رژیم به نقطهٔ خفگی اقتصادی نزدیکتر میشود تا جاییکه بارها روحانی و سران سپاه تأکید کردهاند هیچگاه در ۴۰سال گذشته وضعیت نظام تا این حد خطیر نبوده است.
از نظر درونی: بحران درونی رژیم علاوه بر شرایط درهمشکسته اقتصادی به جایی رسیده که رژیم ناگزیز شده رو به افزایش قیمت بنزین بیاورد و با کارتی کردن آن زمینهسازی گرانی عنقریب بینزین را در چشمانداز قرار دهد. که حاصلش خطر جدی انفجار خشم اجتماعی است.
خروجی این بحرانها و بدتر از همه نداشتن راهحلی برای خروج از آنها، پایین رفتن رژیم از نردبان تعادلقوا را نشان میدهد.
این در حالیاست که برخلاف آنچه که در ظاهر امر گفته میشود سفر بولتون به انگلستان اولویتهای دیگری غیر از مسأله ایران دارد، خبرگزاری رویترز اعلام کرد: «خواست جان بولتون از بریتانیا خروج این کشور از توافق هستهیی با ایران است».
نگاهی از نزدیک به روابط آمریکا و انگلستان و تاثیر آن روی رژیم
اینکه بولتون بعد از دیدار با نخستوزیر انگلیس متقاعد شده در شرایط فعلی اولویت انگلستان «برگزیت» است، بر میگردد به اینکه معمولاً در اعلام نتایج گفتگوها و دیدارها نکات دیپلماتیک هم در نظر گرفته میشود. طبعاً برای انگلستان در حال حاضر موضوع بحران درونی خودش که «برکزیت» است، الویت دارد اما این ربطی به این ندارد که مواضع انگلستان در قبال رژیم به چه صورت خواهد بود. مواضع انگلستان در قبال رژیم را باید در اظهارات مشخص مقامات این کشور دنبال کرد.
ضمن اینکه بر اساس اظهارنظر برخی کارشناسان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا میتواند راه را برای خروج این کشور از برجام هم هموار کند. چرا که بهعنوان مثال:
خود «برگزیت» موضوع پیچیدهای است. اما بهگفته تحلیلگران اگر برگزیت عملی گردد و انگلستان از اتحادیه اروپا جدا شود (که سمت و سوی رویدادها نیز همین را نشون میدهد) یکی از خروجیهای آن، نزدیکی انگلستان در سیاسی خارجی به آمریکاست.
این نزدیکی هم یک پایه جدی اقتصادی دارد.
بهطور مشخص یکی از پشتوانههای نخستوزیر جدید انگلیس که بتواند برگزیت را محقق کند، یک پیمان تجاری آزاد با آمریکاست.
کارشناسان در این زمینه میگویند: جدایی انگلستان از اروپا باعث میگردد این کشور از نظر تسهیلات سرمایهگذاری و بازار اروپا ضررهایی بکند. اما آن جاییکه این ضررها را جبران میکند، بازار آمریکاست.
کما اینکه ناظران شاهد هستند ترامپ از چندی پیش به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا تأکید داشت و روی همین نزدیکی بیشتر انگلستان و آمریکا بعد از برگزیت تأکید میکرد.
همچنانکه روز دوشنبه ۲۱مرداد هم که با جانسون نخستوزیر انگلستان تماس داشت بهگفته دستیار ویژه رئیسجمهور آمریکا «طیف گستردهای از مسائل، از جمله در حوزههای تجارت و امنیت جهانی، و نیز برگزیت مورد بحث قرار گرفت».
اما در مقابل، رسانههای جهانی از قول «مقامهای واشنگتن» گفتند: «آمریکا برای بستن قرارداد بهایی که از انگلیس طلب میکند، از موضوع گوشت هورمونی (یکی از صادرات جدی انگلیس) و... فراتر رفته و شامل حمایت از موضع آمریکا در برابر رژیم ایران میشود».
بعد هم تأکید کردند که آمریکا بر این باور است که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، راه را برای خروج این کشور از برجام هموار میکند.
و البته نیاز به یادآوری ندارد که رخدادی همچون برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) یک تحول بسیار مهم با تاثیرات بسیار گسترده است
هماان زمانی که مردم انگلستان در همهپرسی رأی به خروج از اتحادیه اروپا دادند، برای نمونه ایان برمر استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک گفت: «برگزیت پس از بحران موشکی کوبا بزرگترین تهدید سیاسی است که جهان تجربه کرده است!».
جدای از درستی و غلطی تعبیری که به کار برده، چرا میگوید تهدید؟به این علت که بسیاری از سیاستهای تدوین شده قبلی را درهم میریزد و سیاستهای جدیدی، مشخصاً در حوزه سیاست خارجی ایجاد میکند.
که چون بحث اروپا در میان است و یکی از مهمترین موضوعات سیاست خارجی اروپا هم مناسباتش با رژیم و برجام است، این وضعیت شامل برجام و رابطه با رژیم هم میشود.
کما اینکه حداقل ناظران سیاسی بهخاطر دارند که در مقطع موافقت همهپرسی برای خروج انگلستان از اتحادیه اروپا،کارشناسها و رسانههای رژیم زنگ خطر را برای نظام به صدا درآوردند.
برای نمونه سایت دیپلماسی ایرانی روز ۹تیر سال ۱۳۹۵نوشت: (دقت شود که آن زمان حتی هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود و وضعیت با اوضاع درهمشکسته کنونی برجام و رژیم سراپا متفاوت بود): «خطر برگزیت بر برجام را جدی بگیرید...برگزیت میتواند باعث منحرف شدن و از میان رفتن فرصت همکاری اتحادیه اروپا و نظام شود...».
بعد هم تأکید کرده بود: «عواقب دیپلماتیک برگزیت میتواند اولویت رهبران اروپایی را در همکاری در اجرای برجام تغییر دهد...متأسفانه برگزیت توان انگلیس و اروپا را برای تحقق منافع اقتصادی توافق ایران بهشدت تحت تاثیر قرار خواهد داد...در مجموع میتوان گفت که در دستور کار اقتصادی انگلیس پس از برگزیت، ایران یک اولویت نخواهد بود!»
تازه این در شرایطی بود که هنوز دولت وقت آمریکا خط مماشات با رژیم را پیش میبرد و در برجام بود.
اکنون که آمریکا از برجام خارج شده و با تمام توان پشت انگلستان رفته که آن کشور هم از برجام خارج شود.
تعادل قوا و نیاز انگلستان به نزدیکی به آمریکا (یک قلم همان پایه اقتصادیای است که رسانهها روی آن تأکید کردند - یعنی نیاز به جبران از دست رفتن بازار اروپا توسط آمریکا) هم همین سمت را نشون میدهد.
بهرحال هنگامی که کمی از بالاتر به کل شرایط نگریسته شود، روشن میگردد که سمت و سوی بحرانهای رژیم به سمت تشدید جدی است. وضعیتی که هر چه بیشتر رژیم را در تعادلقوا پایین آورده و موقعیتش را بسیار شکنندهتر میکند.